نوشته شده توسط : حامد

قوم آريايي

واژه‌ي «آريا» به زبان اوستايي «ايريه / Airya»، به پارسي‌باستان «آريه / Ariya» و به زبان سنسكريت «آريه / Arya» مي‌باشد. اين نام‌ ــ واژه به معناي «نجيب و شريف و آزاده و دوست» است [فراي، ص 2 ؛ فروشي، ص 11 ؛ اسماعيل‌پور، ص 79].

قوم «آريايي» يا به تعبيري ديگر «هندوايراني» شاخه‌ي شرقي قوم بزرگي‌ست به نام «هندواروپايي» كه در هزاره‌ي سوم پ.م. از سرزمين‌هاي واقع در دشت‌هاي جنوب روسيه، نواحي شرقي و فرودست رود Dniepr ، شمال قفقاز و غرب اورال برخاستند و به تدريج بخش‌هاي گسترده‌اي از اروپا و آسيا را به دست آوردند [گيرشمن، ص 9 و 4 ـ 52 ؛ دوشن‌گيمن (1375) ، ص 21 ؛ بهار (1377) ، ص 143 ؛ بهار (1376) ، ص6 ـ 385 ؛ بهار (1352) ، ص‌ هفده؛ فروشي، ص پنج؛ اسماعيل‌پور، ص 78].

هندوايرانيان يا آريايي‌ها كه در منطقه‌ي تمدني «آندرونو»Andronovo (گستره‌اي شامل سرزمين‌هاي واقع در سيبري غربي تا رودخانه‌ي اورال) مي‌زيستند، در هزاره‌ي دوم پ.م. گروه‌هايي را به قصد مهاجرت و كشف مناطق جديد و مطلوب، به سوي جلگه‌ي سند و غرب آسيا (آناتولي، زاگرس و ميانْ‌رودان) روانه و ره‌سپار كردند. اين گروه‌ها در پيوند با اقوام بومي آسيايي مانند كاسي‌ها و هيتي‌ها، توانستند دولت‌هاي نيرومند و تمدن‌هاي درخشاني را در آن مناطق پديد آورند [كمرون، ص16 و 70 و 7ـ 106؛ گيرشمن، ص 52 ؛ بويس (1377) ، ص64 ـ 58 ؛ بويس (1376) ، ص9ـ 28 ؛ بويس (1375) ، ص 17؛ فراي، ص 3 ؛ دوشن‌گيمن (1375) ، ص 22 ؛ اسماعيل‌پور، ص 79].

گروه ديگري از اقوام هندوايراني (آريايي) كه نياكان ايرانيان بعدي را تشكيل مي‌دادند، در هزاره‌ي نخست پ.م. از همان خاستگاه، به سوي نجد ايران ره‌‌سپار شدند و سرانجام در دامنه‌هاي زاگرس متوقف گرديدند و هر كدام پس از مدت‌ها هم‌زيستي و هم‌كاري و درآميختن با اقوام بومي‌ منطقه، حكومت و تمدن درخشاني را پديد آوردند. «ماد»ها و «پارس»ها دو گروه اصلي از اين اقوام مهاجر آريايي بودند كه در غرب و جنوب‌غرب نجد ايران حكومت و تمدن خويش را بنيان نهادند [كمرون، ص 107؛ بويس (1377) ، ص 68 ، 64 ؛ بويس (1375) ، ص 17؛ فراي، ص 112و 5 ـ 44 ؛ گيرشمن، ص 64 ؛ هينتز، ص 164 ؛ هوار، ص 28 ؛ بهار (1376) ، ص 9ـ 388 ؛ بهار (1377) ، ص 143 ؛ زرين‌كوب، ص 69 به بعد؛ اسماعيل‌پور، ص 79].

آرياييان و در كل، هندواروپاييان داراي آن گونه خصوصيات و ويژگي‌هاي انديشگاني، اجتماعي، زيستي و انسان‌شناختي مشترك و واحدي هستند كه در مجموع، آنان را از اقوام متعلق به نژادهاي ديگر كاملاً مُنفك و متمايز مي‌سازد و لذا اطلاق عنوان «قوم» را به اين گروه، كاملاً بديهي و معقول مي‌نمايد. اين ويژگي‌ها عبارت‌اند از:

 

1. پدرسالاري

عنصر نرينه هم در ايزدستان (Pantheon) و هم در جامعه‌ي اين قوم چيرگي دارد [فراي، ص 32 ؛ بهار (1376) ، ص 50 ـ 449 ؛ پيرنيا، ص 164].

 

2. دام‌داري

گله‌داري و دام‌پروري كار و پيشه‌ي اصلي و عمده‌ي اين قوم و خصوصاً پرورش اسب، ويژه‌ي آنان بوده است [گيرشمن، ص 65 ،63 ؛ فراي، ص 39 ، 31 ؛ بهار (1376) ، ص 386].

 

3. زبان

تمام اقوام هندواروپايي (از جمله، هندوايرانيان) داراي زباني با ريشه و ساختار مشترك هستند كه به گروه زبان‌هاي «پيوندي» تعلق دارد؛ زبان‌هاي گوناگون هندواروپايي داراي انبوه واژگان مشترك و همانند هستند كه نشانه‌ي اصل و منشأ واحد همه‌ي اين زبان‌ها مي‌باشد [ميراث ايران، ص 319 ؛ لغت‌نامه‌ي دهخدا، ص 9 ؛ پيرنيا، ص 34 ؛ http ://iranianlanguages.com/indo-european.htm ؛ www .geocities.com/valentyn_ua/Tables.html].

 

4. جنگ‌جويي و سواركاري

اين اقوام عمدتاً جنگ‌جوياني اسب‌سوار بودند كه كه نيروي سوار و ارابه‌هاي‌شان ضامن پيروزي و فتوح آنان بود و از اين لحاظ در دوره‌هايي، به عنوان نيروي نظامي و رزمي به خدمت اقوام بومي منطقه درآمدند [گيرشمن، ص 67 ، 65 ؛ فراي، ص 32].

 

5. دين

كيهان‌شناسي (Cosmology)، يزدان‌شناسي (Theology) و انديشه‌هاي ديني‌ ــ اسطوره‌اي اقوام هندواروپايي هم‌سان و مشترك است. در ميان همه‌ي اقوام هندواروپايي اعتقادي واحد و كهن به خداي آسمان (با نام اصلي: Deiwos) وجود دارد [گيرشمن، ص 53 ؛ الياده، ص 80 ؛ بهار (1376) ، ص 450 ؛ فراي، ص 33]. و نيز خداياني با كاركرد شهرياري‌ ـ دين‌ياري، جنگ‌جويي، و كشاورزي‌ ـ باروري در يزدان‌شناسي اغلب اين اقوام موجود است [ستّاري، ص 41 ـ 1 ؛ دوشن‌گيمن (1350) ، ص 73 به بعد]. اسامي و كاركرد خدايان هندي ودايي و ايراني باستان عموماً هم‌سان و مشترك است [بهار (1376) ، ص 87 ـ 452 ؛ بهار (1352) ، ص بيست و دو ـ بيست و شش؛ اسماعيل‌پور، ص 7 ـ 80 ؛ پيرنيا، ص 163].

 

6. ريختار (morphous)

هندواروپاييان و آرياييان متعلق به نژاد سفيد هستند و اين امر آنان را از سياه‌پوستان و آلتاييك‌هاي زردپوست جدا مي‌كند. مشخصه‌ي ديگر هندواروپاييان داشتن جمجمه‌هاي مسطح است كه آنان را از اقوامِ ديگرِ داراي جمجمه‌ي بيضي متفاوت مي‌سازد [گيرشمن، ص 65 ؛ پيرنيا، ص 30].

ب) در متون كهن و نو زرتشتي، نام ميهن باستاني زرتشت و خاستگاه و سرزمين مقدس و اجدادي آرياييان (ايرانيان) «ايران‌ويج» دانسته شده است. اين واژه به زبان اوستايي «ايريانَه وَاِجَهْ / Airy?na-va?jah» و به پارسي‌ميانه (پهلوي) «اِران‌وِج / ?r?nv?j» است و به معناي «[خاستگاه] تبار آريايي» مي‌باشد. از اين واژه در اوستا بسيار ياد شده است: يسنه‌ي 9/14 ؛ هرمزديشت/21 ؛ آبان‌يشت/104و 17 ؛ درواسپ‌يشت/25 ؛ رام‌يشت/2 ؛ ارت‌يشت/45 ؛ وي‌ديو‌داد 1/2 ـ 1و 2/21 ؛ و ... (هم‌چنين نگاه كنيد به: بُن‌دَهِش، ص 152 ، 133 ، 106 ، 78 ، 76 ، و...).

شناسايي آثار باستان‌شناختي متعلق به حدود سده‌ي 15 پ.م. در منطقه‌ي تمدني آندرونُوُ (از سيبري غربي تا رود اورال) و مطابقت آن با توصيفات گاهان و اوستاي كهن از جامعه‌ي عصر زرتشت، قرار داشتن زادگاه زرتشت و خاستگاه آرياييان (ايران‌ويج) را در حوزه‌ي ياد شده و مشخصاً در «قزاقستان» كنوني، آشكار و ثابت مي‌كند [بويس (1377) ، ص 49 به بعد؛ بويس (1381) ، ص 15 ؛ بهار (1376) ، ص 387 به بعد]. قبايل آريايي (نياكان ايرانيان بعدي) پس از مهاجرت از اين منطقه به سوي نواحي جنوبي‌تر در آسياي ميانه و سپس به داخل نجد ايران (سده دهم پ.م.)، سرزمين اجدادي و خاستگاهي خود را كه در گذشته ترك‌ كرده بودند، به نام «ايران‌ويج» مي‌شناختند و مي‌خواندند. گفتني‌ست كه «زرتشت» ـ پيام‌بر باستاني ايرانيان ـ چند سده‌ پيش از آغاز مهاجرت آريايي‌ها (نياكان ايرانيان)، در «ايران‌ويج» مي‌زيسته است: سده‌ي سيزدهم پ.م. [بويس (1377)، فصل دوم].

در اوستا (يشت13/4 ـ 143) قبايل هندوايراني‌تبار ساكن ايران‌ويج و پيرامون آن، «ايريَه» Airya (قوم خود زرتشت)، «تورَ» Tura، «سيريمَ» Sairima، «سايني» S?ini، و «داهي» D?hi، دانسته شده و به روح مؤمنان اين قبايل درود فرستاده شده است [بويس (1377) ، ص 32 ؛ بويس (1376) ، ص 144 ؛ فراي ، ص 8 ـ 67 ؛ كريستنسن، ص 9 ـ 95 ؛ فروشي ، ص 5 ـ 13].

پ) در باره‌ي مسير مهاجرت اقوام آريايي (ماد و پارس‌) به داخل نجد ايران، از ديرباز دو ديدگاه وجود داشته است؛ در ديدگاهي، مدخل اين مهاجرت قفقاز پنداشته شده و در ديدگاه ديگر، ماورا‌ءالنهر و خراسان. اما امروزه قطعيت و درستي ديدگاه دوم آشكار و ثابت گرديده است؛ چرا كه اولاً، به دست آمدن انبوهي آثار باستان‌شناختي از نواحي مركزي ايران (مانند سيلكِ كاشان) كه مربوط و متعلق به مردماني مهاجر و نورسيده با ويژگي‌هاي آريايي‌ست، نشان مي‌دهد كه اين ناحيه در مسير مهاجرت اقوام آريايي (ايراني) قرار داشته است [بويس (1376) ، ص 41 ؛ بويس (1375) ، ص 19 ؛ بويس (1377) ، ص 66 و 64 ؛ گيرشمن، ص 1 ـ 60 ، 67 به بعد؛ بهار (1376) ، ص 391 ، 389]؛ و ثانياً، نزديكي و پيوستگي زبان پارسي‌باستان با زبان‌هاي آريايي آسياي ميانه (مانند خوارزمي و سغدي) بسيار بيش‌تر است تا با زبان‌هاي آريايي ناحيه‌ي قفقاز مانند «سَرمَتي» [بويس (1375) ، ص 18 ؛ فراي، 79 و 74 ؛ هوار، ص 28 ؛ استرابون (پيرنيا، ص 160)] و اين نكته نمودار پيوند و نزديكي افزون‌تر اقوم ايراني (ماد و پارس) با ديگر اقوام آريايي ساكن ماوراءالنهر و آسياي ميانه است تا آريايي‌تباران مقيم قفقاز.

بر پايه‌ي آن چه گفته شد، آشكار است كه مدخل مهاجرت اقوام ايراني (ماد و پارس) ماوراءالنهر و خراسان بوده است.

ت) در چند سال اخير، گروهي از نويسندگان تجزيه‌طلب، به منظور «اثبات موجوديت خود از طريق نفي هويت ديگران»، به ردّ و انكار قوميت «آريايي» روي آورده‌اند. اما تكاپوي باطل و بي‌‌ارزش اين عده كاملاً بي‌نتيجه است چرا كه انبوهي از اسناد و مدارك پيوسته‌ي تاريخي به موجوديت تمام عيار قومي به نام «آريايي» تأكيد و تصريح مي‌كند:

1. در تمام متون زرتشتي كهن و نو، قوميت ايرانيان «آريايي» دانسته شده است؛ مانند: اوستا (خرداد يشت/5 ؛ آبا‌ن‌ يشت/42 ، 49 ، 58 ، 69 ، 117 ؛ تير يشت/6 ، 36 ،56 ، 58 ، 61 ؛ درواسپ‌ يشت/21 ؛ مهر يشت/4 ،13 ؛ فروردين‌ يشت/10 ،43 ، 44 ، 87 ، 143 ،144 ؛ بهرام‌يشت/50 ، 53 ،60 ؛ رام‌يشت/32 ؛ ارت‌يشت/41 ، 43 ؛ اشتاديشت/1 ،2 ، 7 ، 9 ؛ زامياديشت/57 ، 59 ،60 ،62 ، 64 ، 69 ؛ و ) و نيز بن‌دهش، ص 72 ، 83 ، 109 و

آيا مي‌توان باور و تأكيد هزاران ساله‌ي ايرانيان را به قوميت خود، آن چنان كه در متون مذهبي كهن و نو ايشان بازتاب يافته و به آشكارا «آريايي‌» خوانده شده، ناديده گرفت؟

2. داريوش و خشايار ـ پادشاهان هخامنشي ـ در پاره‌اي از متون بازمانده‌ي خود، خويشتن را «يك آريايي از تبار آريايي» (Ariya:Ariya?iça) معرفي مي‌كنند (DNa, DSe, XPh). داريوش بزرگ در متن‌هايي ديگر، زبان‌اش را «آريايي» (DB.IV) و «اهورَمزدا» را نيز «خداي آريايي‌ها» اعلام مي‌دارد [بريان، ص 406 ؛ ويسهوفر، ص 11]. آيا اين بيان صريح و استوار پادشاهان هخامنشي را در باره‌ي اصالت قوم «آريايي» مي‌توان مردود دانست و از آن چشم‌پوشي كرد؟

3. شماري از مورخان باستان مانند هردوت [پيرنيا، ص 7 ـ 666]، استرابون [پيرنيا، ص 160] و موسا خورني [فراي، ص 4 ، 411] مادها و پارس‌ها را «آريايي» خوانده‌اند. آيا اطلاق روشن اين عنوان را از جانب مورخان مذكور مي‌توان ناديده انگاشت؟

4. اساساً نام كشور «ايران» خود به تنهايي گويا و مُبين تبار «آريايي» مردمان اين سرزمين است و نشانه‌ي آشكار اصالت و حقيقت قوم «آريايي». مي‌دانيم كه واژه‌ي «ايران» مركب است از: «اير» (= آريا) «ان» (= پسوند مكان) و به معناي «جايگاهِ آرياييان» [فرهنگ فارسي، ج 5 ، ص 206 ؛ فروشي، ص 11].

آيا بعد از هزاران سال كه ايرانيان سرزمين و تبار خويش را «آريايي» خوانده و دانسته‌اند، مي‌توان منكر وجود اين «قوميت» شد؟

چكيده‌ي بحث آن كه، آريايي‌ها مردماني بوده‌اند با زبان، عقايد، فرهنگ و ريختار مشترك و هم‌سان كه هم خود و هم ديگران اين قوم را به روشني «آريايي» خوانده و ناميده‌اند. حال چه گونه مي‌توان اين گروه از مردمان را كه داراي چنان مشتركات و ويژگي‌هاي واحدي هستند، يك قوم مشخص و معين به شمار نياورد و در چارچوب يك «قوميت» تعريف و شناسايي نكرد و براي آنان «نامي» قائل نشد ـ نامي كه اين قوم از ديرباز بر خود داشته‌ است؟

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 244
|
امتیاز مطلب : 56
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

آغاز و پايان بني اسرائيل

يهوديان خويشتن را بازماندگان طوايفي مي‌دانند که در آغاز هزاره دوم پيش از ميلاد در جنوب بين‌النهرين سکني داشتند و سپس به سرزمين کنعان مهاجرت کردند. نسل‏هاي بعد به مصر کوچيدند. در مصر مقهور ستم فراعنه شدند و زندگي مشقت‌باري يافتند. در حوالي سال 1350 پيش از ميلاد، موسي (ع) دين خود را اعلام کرد که برخلاف اديان بين‌النهرين و مصر و کنعان بر بنياد پرستش خداي يگانه استوار بود؛ و در مهاجرتي معروف ايشان را به سرزمين کنعان انتقال داد. بطور کامل در کنعان استقرار يافتند، و در سال‏هاي پاياني هزاره دوم پيش از ميلاد نخستين دولت خويش را در اين منطقه به پا کردند.

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 149
|
امتیاز مطلب : 54
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

 

اهميت سفال در باستان شناسي

اصولاً هدف از علم باستان شناسي شناسائي تمدنهاي باستاني و كهن از طريق كاوشهاي علم ي در محوطه هاي استقراري مي باشد. مشخص كردن نوع معماري و مصالح مورد استفاده در ساخت بناء نوع تدفين موجود در محل، نوع اقتصاد معيشتي، مذهب و آداب و رسوم و بسياري موارد ديگر در نتيجه كاوشهاي باستان شناسي آشكار مي گردد.اما شناخت دوره اي كه اين استقرار در آن دوره صورت گرفته از راههاي گوناگوني چون بررسي و آزمايش با استفاده از روش كربن 14 ( surveypottery ) بررسي سفال بررسي مصالح و فرم بناها صورت مي پذيرد.بررسي علمي سفالها يكي از راههاي مهم شناخت دورة استقراري در هر محوطة باستاني به شمار مي رود. علاوه بر اين با توجه به اهميت سفال درباستان شناسي كه به عنوان الفباي باستان شناسي نيز معرفي شده است لازم ديدم مطالبي را فهرست وار از ابتداي استفاده بهتر از سفال و مراحل تكاملي آن در اختيار خوانندگان و دانشجويان عزيز قرار دهم.

 

 

 

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 170
|
امتیاز مطلب : 59
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

نابرابرى اجتماعى

 ارسطو پيش از همه گفت: «بديهى است كه وجود آزادمردان و بردگان امرى است طبيعى و به همين دليل، بندگى براى بردگان امرى مقبول و عادلانه است... به همين نحو، نسبت ميان زن و مرد نيز نسبتى طبيعى است; به صورتى كه يكى از اين دو برتر است و ديگرى فروتر; يكى اعمال سلطه مى كند و ديگرى به زير سلطه درمى آيد... البته زنان همراه بربرها و مغلوبين ]در جنگ[، در مرتبه اى همسان قرار دارند. اين امر مقتضاى اين واقعيت است كه اينان واجد آن قوّه غلبه كننده نيستند.

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 173
|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

توسعه اقتصادي چيست؟

از لحاظ لغوي، توسعه را معادل لغت انگليسي Developmet گذاشته اند و لفظ «توسعه» در ادبيات عرب بر وزن تفعله (مصدر باب تفعيل است) مانند: تغذيه و تزكيه كه معني فعل متعدي در آن ملحوظ است. ماضي آن وسع و مضاري آن يوسع و مصدر آن توسعه است به معني «وسعت بخشيدن» از واژه شناسي انگليسي به دليل تكرار در مقالات ديگر خودداري ميكنيم.

از بحث لغوي كه بگذريم بايد به معناي اصطلاحي «توسعه اقتصادي» در علم اقتصاد و جامعه شناسي بپردازيم:

در زمان حاضر در كتب تخصصي مربوط به بحث توسعه و توسعه اقتصادي درباره تعريف اصطلاحي «توسعه اقتصادي» توافق چنداني وجود ندارد و يك نكته مشترك اين است كه: كشورهاي آمريكا، اروپاي غربي، ژاپن، استراليا و روسيه توسعه يافته اند. درباره توسعه يافتگي اقتصادي كره جنوبي، سنگاپور و مشابه آنها اجماع مشاهده نمي شود.

يكي از خلط مبحث ها در اين باره اختلاط «توسعه اقتصادي» با «توسعه انساني» است كه در اين نوشتار سعي بر عدم اختلاط و پرداختن به «توسعه اقتصادي» است. نكته مقدماتي ديگر اجماع بر تفكيك «رشد اقتصادي» و «توسعه اقتصادي» است و به همين خاطر شاخصها و نشانه هاي قابل مشاهده رشد اقتصادي را براي پي بردن به «توسعه اقتصادي» غير قابل قبول ميدانند.

پس «توسعه اقتصادي» مترادف «توسعه انساني» و نيز مترادف «رشد اقتصادي» يا «رشد اقتصادي مستمر» نيست. اما توسعه اقتصادي چيست؟

عده اي معتقدند كه مفهوم توسعه اقتصادي داراي بار ارزشي است و برخي ميگويند: توسعه داراي بار ارزشي است و به معناي «وضعيت مطلوب» يا «وضعيت مطلوب اقتصادي جامعه» ميباشد. اين نظر از يك جنبه، مبتني بر آن نظري است كه ميگفت: «توسعه انساني» موضوع بحث است و در نتيجه توسعه انساني به معني پيدايش انسانهاي كمال يافته است كه جنبه «مطلوبيت» و «بار ارزشي» در آن ملحوظ است. از جنبه ديگر به اين معني است كه لغت «توسعه» به معني «وسعت بخشيدن» داراي بار ارزشي است و با اين امر به وصف آن كه «انساني» يا «اقتصادي» و يا و ... باشد ارتباط ندارد.

اشكالي كه به اين اظهار نظرها وارد است اين است كه: با اجماع بر توسعه يافتگي اقتصادي آمريكا، انگليس، آلمان و كشورهاي ديگر اروپايي غربي و ژاپن و استراليا و غيره ناسازگار است. چون با وجود اجماع ياد شده، بر «مطلوب بودن» وضع اقتصادي انگليس يا كشورهاي اروپاي غربي «اجماع» وجود ندارد. پس «مطلوب بودن» با «توسعه يافته بودند» به طور متلازم يا حتي به طور متقارن در نظر اجماع ياد شده ملحوظ نيست.

ويژگيهاي مشترك كشورهايي توسعه يافته

 

با توجه به نكات قبل و با نگاهي تاريخي به وضعيت كشورهاي توسعه يافته اقتصادي: آمريكا، كشورهاي اروپاي، غربي، ژاپن، استراليا، روسيه و به نظر عده اي كره جنوبي، سنگاپور و تايوان، سعي خواهيم كرد ويژگي هاي مشترك اين است كشورها را فهرست و در مقايسه با كشورهاي توسعه نيافته پالايش كنيم و سپس بر اساس ويژگي هاي باقيمانده، توسعه يافتگي اقتصادي را تعريف نماييم. اين شيوه تعريف همان است كه در منطق صوري بر آن تأكيد شده است و مستلزم دريافت ويژگي هاي واقعيت خارجي است، البته با توجه به محدوديتهاي انسان در شناخت ماهيت اشياء و نيز اين شيوه تعريف دقيقاً مطابق است با قواعد سه گانه مشاهده و تعريف وقايع اجتماعي در فصل دوم كتاب قواعد روش جامعه شناسي اثر «اميل دوركيم».

كشورهاي توسعه يافته قبل از رنسانس از لحاظ ساختار دانش مانند ساير مناطق جهان و عقبتر از سابقه درخشان كشورهاي اسلامي بودند. سپس تغييراتي در نحوه نگرش و انديشه آنان به طبيعت و انسان حاصل شد و فيزيك جديد و توجه به تجربه و نيز پرداختن به استفاده از يافته هاي تجربي در توليد اقتصادي ظهور كرد. در باب مباحث فلسفي نيز تغييراتي حاصل شد درباره انسانيت، فرهنگ، ترتيب، حكومت، سياست، دين، آزادي و ... نيز انديشههاي تاز اي ارائه شد در حيطه سياسي نيز جنگ داخلي آمريكا، انقلاب انگليس، انقلاب فرانسه و انقلاب روسيه را تجربه كردند و حكومتهاي پارلماني و مراجعه به آراء عمومي در تعيين دولتها به طور پابرجا مرسوم گشت.

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 341
|
امتیاز مطلب : 57
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

بازار در تمدن اسلامي

مقدمه در اوايل قرن هفتم ميلادي, زماني كه دو ابرقدرت ايران و روم برسر تسلط و نفوذ جهاني پيكار ميكردند, در شبه جزيره عربستان حادثهاي رخ داد كه سير جريان تاريخ را عوض كرد. عربستان در آن زمان اهميت و اعتباري نداشت و ايران و روم قسمت اعظم دنيا را تحت نفوذ خود داشتند. در آن برهه از زمان, مردي خردمند و امين كه قسمتي از عمر خود را شباني و قسمتي را به تجارت و عبادت گذرانيده بود, به تلقين نداي غيبي در كانون بتپرستي برضد خدايان متعدد برخاست و مردم را به عبادت خداي يگانه و دين اسلام فراخواند. نهضت اسلام در ظرف مدتي كمتر از يك ربع قرن, با وضعي معجزه آسا طوايف عرب را كه پيش از آن تيره روزترين مردم دنيا بودند, در زير لواي توحيد در آورد و طوايف مختلف زير لواي جديد متحد شدند و از آنها نيرويي بزرگ و جوشان و مقاومت ناپذير پديد آمد كه در مدتي كوتاه كشورهاي بزرگ را در نورديد و يك قرن نگذشت كه نهضت نو, قسمت اعظم جهان آن روز را فراگرفت. امپراطوري وسيع ايران پيرو نفوذ اسلام شد و امپراطوري روم در چارچوب قسطنطنيه محصور ماند. اين نهضت عظيم, با پيشرفت سريع خود, فاصلهاي در تاريخ جهان بوجود آورد و دنياي كهن را زيروزبر كرد. تمدني كه در نتيجه چندين قرن كوشش و فعاليت پيروان اسلام پديد آمد, از نظر عظمت, ابهت و ظرافت از مهمترين تمدنهاي انساني چيزي كم نداشت و هيچيك از نهضتهاي معنوي جهان, به سرعت و وسعت انتشار و نفوذ و ثبات در مقابل تغييرات روزگار, به پاية آن نميرسد. اولين اقدام پيامبر(ص) پس از هجرت به مدينه پايهگذاري يك جامعه نوين بود, جامعهاي كه در آن دين با ديگر جنبههاي زندگي پيوندي محكم داشت و از آلايش اعراب دورة نظام جاهليت و مفاسد قريش عاري بود. اقدامات و تصميمگيريهاي اقتصادي پيامبر(ص), در مدينه باعث رونق اقتصادي عربستان گرديد و موجب شد كه اهداف اسلامي در سراسر عربستان گسترش يابد و بعدها به سراسر دنيا برسد. از اين رو جامعه اسلامي مدينه ميتواند به مقياس كوچكتر, الگوي جامعة بزرگ اسلامي آينده باشد. لذا در هنگام تدوين نظام اقتصادي اسلامي ايران, آگاهي هرچه عميقتر از تمدن غني اسلامي ضرورتي غير قابل ترديد دارد. هدفي كه اين تحقيق به دنبال آن است, اثبات اين واقعيت است كه دين مقدس اسلام, به عنوان يگانه مكتب رهايي بخش انسان, در تمام زمينهها و از جمله مسائل اقتصادي, با ارائه فرامين منطبق بر فطرت انساني خود, راه سعادت دنيوي و اخروي بشر را نشان داده است. چنانكه تنها در ارتباط با مسائل تجارت و زندگي در بازار, از هيچ امري فروگذار ننموده و به كيفيتي عالي شيوه پيوند بين علم, اخلاق و تجارت را در اين مركز تجاري, يعني بازار, ارائه نموده است.

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 217
|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

مسئله توزيع در نظام سرمايه داري

آمارها و اطلاعات‌ أخذ شده‌ از هر يك‌ از كشورهاي‌ مركزي‌ نظام‌ «ليبرال‌ - سرمايه‌داري» به‌ خوبي‌ نشان‌ مي‌دهند كه‌ نابرابريهاي‌ گسترده‌اي‌ در توزيع‌ ثروت‌ (دارايي‌ و درآمد) در تمامي‌ اقتصادهاي‌ مبتني‌ بر بازار واقعاً‌ به‌ چشم‌ مي‌خورند. اين‌ جوامع‌ بيش‌ از آنچه‌ طبيعي‌ و ضروري‌ است، طبقاتي‌ و قشربندي‌ شده‌اند. درست‌ است‌ كه‌ امكان‌ ندارد يك‌ كارگر ساده‌ بتواند به‌ اندازه‌ يك‌ مهندس‌ كارآفرين‌ و خلاق، درآمد داشته‌ باشد و يا معقول‌ نيست‌ كه‌ يك‌ كمك‌ پرستار، دستمزدي‌ برابر با يك‌ جراح‌ داشته‌ باشد اما افراد جوامع‌ بشري‌ به‌ خصوص‌ جوامع‌ سرمايه‌داري، بسيار بيش‌ از اين‌ مقدار طبيعي‌ و ضروري، تفاوت‌ دارند كه‌ تنها استعداد و لياقت‌ و شايستگي‌ فردي‌ را عامل‌ دستيابي‌ به‌ ثروتهاي‌ هنگفتي‌ بدانيم‌ كه‌ در اين‌ جوامع، موجب‌ تفاوت‌ عظيم‌ دارائيها و درآمدها ميان‌ افراد و گروههاي‌ مختلف‌ اجتماعي‌ شده‌ است.

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 105
|
امتیاز مطلب : 48
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

گفت وگو با با گري بکر برنده نوبل اقتصاد: ايده هاي او باعث شد گستره اقتصاد تا نقاط ناشناخته اي کشيده شود و حوزه هاي مختلفي به سمت اقتصاد سوق پيدا کنند. جرم و جنايت، خانواده، اعتياد و تبعيض از جمله حوزه هايي بودند که گري بکر ابزار اقتصاد را در موردشان به کار گرفت.ديدگاه بکر باعث شده بود حتي بسياري از اقتصاددانان هم ايده هاي او را پراکنده بخوانند. آنها مي گفتند چگونه امکان دارد اقتصاد در حوزه اي بسيار شخصي مثل روابط خانوادگي و همزمان در حوزه پيچيده اي مثل جرم و جنايت نقش ايفا کند؟

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 150
|
امتیاز مطلب : 41
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

 

بی‌نهایت در رياضي به چه معناست ؟

بینهایت مفهومی است که در رشته‌های مختلف ریاضیات (با تعبیرات مختلف) به‌کار می‌رود و معمولاً به معنای «فراتر از هر مقدار» است. معمولاً نشانه بینهایت در ریاضیات است.

در آنالیز حقیقی بینهایت به معنای حدی بی‌کران است. [img][/img] یعنی متغیر x فراتر از هر مقدار در نظرگرفته شده رشد می‌کند.


در آنالیز مختلط نیز همین علامت با همین نام به‌کار می‌رود. در این رشته ايكس به سوي بي نهايت یعنی قدر متغیر مختلط x (که آن را با | x | نشان می‌دهند) بیش از هر مقدار در نظر گرفته شده رشد می‌کند.

در نظریه مجموعه‌ها مفهوم بینهایت با اعداد ترتیبی و اعداد اصلی مربوط است. عدد اصلی مجموعه اعداد طبیعی را با نمایش می‌دهند و می‌خوانند «الف صفر» (از اولین حرف الفبای عبری به‌نام «الف»). این عدد «تعداد» عددهای مجموعه اعداد طبیعی را نشان می‌دهد، که «بینهایت» است. جالب است که بدانید که عدد اصلی مجموعه‌های N و Z و Q یکسان هستند ولی عدد اصلی مجموعه R برابر عددی است که آن را الف می‌‌خوانند. خوب است بدانید که الف برابر دو به توان الف صفر می‌‌باشد. بینهایت دارای دو مفهوم فیزیکی و ریاضی است که کاملاً با یکدیگر متفاوتند.

مفهوم فیزیکی بینهایت، دارای تعریف دقیقی نیست و در جای‌های مختلف دارای تعاریف متفاوت است. به عنوان مثال، می‌‌گوییم که اگر جسم در کانون عدسی محدب قرار گیرد، تصویر در بینهایت تشکیل می‌شود. حال دو عدسی با فواصل کانونی متفاوت در نظر بگیرید و اجسامی را روی کانون این دو عدسی قرار دهید. طبق قاعده، تصاویر هر دو در بینهایت تشکیل می‌شود. اما قطعا تصویر این دو دقیقا در یک نقطه تشکیل نمی‌شود؛ یعنی بینهایت برای این دو عدسی متفاوت است.

به عنوان مثالی دیگر، دو منبع گرمایی، مثلاً دو اتو با درجه حرارتهای متفاوت را در نظر بگیرید. فاصله‌ای که در آن، دیگر اصلاً گرمای اتو را احساس نکنیم، برای این دو اتو متفاوت است، به عبارت دیگر، بینهایت برای این دو اتو تفاوت دارد.


اما مفهوم بینهایت، در ریاضیات کاملاً متفاوت با بینهایت فیزیکی است. علامت بینهایت در ریاضیات، است. در ریاضیات می‌‌گوییم: «بینهایت مقداری است که از هر مقدار دیگر بیشتر است.» به عنوان مثال، بینهایت را در اعداد طبیعی در نظر می‌‌گیریم و می‌‌گوییم: بینهایت از ۱، ۱۰، ۱۰۰، ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ و هر عدد دیگر که در نظر بگیرید، بزرگ‌تر است.


این مفهوم، دقیقا همان مفهومی است که در «حد در بینهایت» در نظر گرفته می‌شود. به عنوان مثال، در تابع، وقتی می‌گوییم، یعنی این که x از هر عدد انتخاب شده بزرگ‌تر است.

یکی از مهم‌ترین مباحثی که بینهایت درآن دارای کاربرد است، نظریه مجموعه هاست. به عنوان مثال می‌‌دانیم که تعداد اعضای مجموعه اعداد حقیقی و مجموعه اعداد صحیح و طبیعی و ... بینهایت است. (تعداد اعضای هر مجموعه را عدد اصلی می‌نامند) در ریاضیات پیشرفته ثابت می‌شود که عدد اصلی مجموعه اعداد حقیقی و صحیح با یکدیگر برابر نیست

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 262
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : یک شنبه 15 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

لگاریتم و کاربردهای آن در زندگی

نظریه ها و قاعده های ریاضی، با کشف خود «هستی» پیدا می کنند، آن ها تنها وجود دارند و اغلب بدون کاربردند. دیر یا زود، و گاهی بعد از صدها و هزارها سال، این موجودات ریاضی به «صفت» تبدیل می شوند و کاربرد خود را در زندگی و عمل، در سایر دانش ها، در صنعت و هنر پیدا می کنند.«اویلرشاید ۳۸۰ سال پیش کسی فکر نمی کرد لگاریتمی که در رابطه با نیاز محاسبات عملی کشف شد در آینده کاربردهای وسیعی پیدا کند.
شاید هیچوقت کپلر فکر نمی کرد که جدول هایی را که برای ساده  کردن محاسبات طولانی در تعیین مدار مریخ و یا کارهای اخترشناسی دیگرش تنظیم کرد، جرقه ای این چنین را در ریاضیات ایجاد کند.
یا شاید لاپلاسی که گفت: “لگاریتم طول زندگی اخترشناسان را چند برابر کرد” نمی دانست که نه تنها طول زندگی اخترشناسان بلکه دریانوردان، بازرگانان، موسیقیدانان، شیمیدانان، ریاضیدانان، زمین شناسان و حتی همه ی انسان های کره ی زمین را چند برابر کرد.
بدیهی است که تا نیاز به چیزی احساس نشود آن چیز کشف و اختراع نمی گردد، در واقع هرکدام از علومی که با آن روبه رو هستیم هریک به مقتضای نیازی و با توجه به هدف خاصی پیکر بندی شده اند.
لگاریتم نیز با توجه به محاسبه های طولانی و ملال آوری که دانشمندان سده های شانزدهم و هفدهم میلادی با آن سر و کار داشتند، بوجود آمد. این محاسبه ها وقت و نیروی زیادی را از دانشمندان تلف می کرد و همیشه دانشمندان در ذهن داشتند که چطور می شود بدون انجام چنین محاسبات پیچیده و دشواری و آن هم در کمترین زمان ممکن به جواب مطلوب دست یابند. گفته می شود که حتی در قرن هشتم هندی ها با محاسبات مربوط به لگاریتم آشنایی داشتند اما این کلمه و مفهوم مربوط می شود به قرن شانزدهم .جدول هایی نیز در این زمینه بوجود آمد و شاید همین تلاش ها و نیازها بود که سر انجام به کشف لگاریتم انجامید تا آن جا که دو دانشمند به طور همزمان و بدون اینکه از کار یکدیگر آگاه باشند موفق به کسب چنین افتخاری گشتند اولی جان نپر و دیگری بورگی.
اما اصطلاح لگاریتم نشات گرفته از فعالیت های نپر است که از واژه ی یونانی «لوگوس» به معنی نسبت و «ارتیوس» به معنی عدد گرفته شده است. او همچنین بجای لگاریتم از اصطلاح عدد ساختگی نیز استفاده می کرد. نپر چکیده ی کارهای خود را در کتابی با عنوان «شرح جدول های عجیب لگاریتمی» چاپ کرد و به دنیا نمایاند.

 

عدد e (مبنای لگاریتم طبیعی) نیز در چنین سال هایی چشم به جهان و جهانیان گشود. گفته می شود کاشف عددe  آن گونه که برخی می پندارنداویلر نبوده است بلکه خود نپر بحث مربوط به لگاریتم طبیعی و عدد e را در یکی از نوشته هایش پیش کشیده است.
بعد از آشکار شدن لگاریتم به جهانیان ابزارهایی برای آسانتر کردن محاسبات لگاریتمی کشف شد که از آن جمله می توان به خط کش لگاریتمی ساخته ی گونتر انگلیسی اشاره نمود. امروزه نیز با استفاده از ماشین حساب و با فشردن یک کلید میتوان عمل لگاریتم گرفتن را به آسانی و سرعت انجام داد.
با ورود لگاریتم به دنیای ریاضیات و آشنا شدن مردم و دانشمندان با آن، این شاخه کاربردهای زیادی را در زندگی روزمره پیدا کرد. چنانکه امروزه لگاریتم در حسابداری و در تعیین بهره ی مرکب و نیز مسائل مالی کاربرد فراوانی یافته است. همان زمان که لگاریتم اختراع شده بود اویلر رابطه ی بین عدد e  و بهره ی مرکب را دریافت و فهمید که حد بهره به سمت عددی متناسب (یا مساوی در شرایط خاص) ، که همان عدد e است میل می کند. همچنین از لگاریتم در مدلسازی و بازار یابی سهمی استفاده می شود. مدلسازی ایجاد الگو و تمثیلی برای تجسم واقعیت های خارجی است که در مسائل مربوط به ریاضیات و حسابداری کاربرد دارد.

 

درادامه ی مبحث کاربردهای لگاریتم شاید جالب باشد که بدانیم لگاریتم درهنرنیزکاربرد پیدا می کند. میدانیم درموسیقی برای بیان فشارصوت از دسیبل(Decibel ) استفاده می شود. اصطلاح دسیبل که در بسیاری از مباحث فیزیک موسیقی و نیز به هنگام استفاده از اعمال ضبط و افکت در استودیوهای موسیقی کاربرد دارد در واقع از یک محاسبه ی لگاریتمی فوق العاده آسان قابل محاسبه است.

اصطلاح دسیبل برای مقایسه ی نسبت بین دو مقدار در علوم فیزیک، الکترونیک و بسیاری از رشته های مهندسی استفاده می شود. گفتیم دسیبل در فیزیک صوت کاربرد زیادی دارد، یکی از دلایل استفاده از لگاریتم در این شاخه این است که از آن جایی که هر دو مقداری که قرار است با هم مقایسه شوند دارای ابعاد فیزیکی یا دیمانسیون(Dimention) یکسان هسنتد خارج قسمت آن ها عدد خالص و بدون واحد است، لذا می توان از خارج قسمت آن ها لگاریتم گرفت تا بتوان ساده تر مقادیر بسیار کوچک یا بسیار بزرگ را با هم مقایسه کرد، بدون این که از رقم ها و عددهای بزرگ و کوچک استفاده شود.

بعبارتی دیگر می توان گفت دسیبل واحدی است برای تغییر حجم صدا. البته قبلا برای این کار از واحد بل(مخترع تلفن) استفاده می شد.

کاربردهای لگاریتم در موسیقی در این جا پایان نمی یابد. مثلا لگاریتم در بیان سطح فشار صوت (Sound pressure level) کاربرد می یابد که در آن از معیاری به نام SPL یا سطح فشار صوت استفاده می شود.

همچنین، ساوار موسیقیدان و فیزیکدان فرانسوی که واحد سنجش فواصل موسیقی به نام اوست با استفاده از یکی از خاصیت های لگاریتم(لگاریتم حاصلضرب برابرست با حاصل جمع لگاریتم ها) توانست فواصل موسیقی را با هم جمع یا تفریق کند. بعدها برای اینکه جمع و تفریق آن ها از حالت اعشاری خارج شود واحد «سناوار» را مرسوم کردند.

از مهمترین کاربردهای لگاریتم میتوان به کاربرد آن در علم زلزله شناسی اشاره نمود. مشکلات زیادی در اندازه گیری بیشینه ی دامنه وجود داشت که به توصیه ی گوتنبرگ دانشمند برجسته ی زمین لرزه شناسی اندازه گیری آن بصورت لگاریتم اعشاری انجام شد، امروزه در رابطه ی مقیاس بندی ریشتر و محاسبه ی بزرگی زلزله به لگاریتم بر می خوریم. سال ها بعد چارلز ریشتر زلزله شناس آمریکایی یک مقیاس لگاریتمی را برای سنجش زلزله تعیین کرد که هنوز هم مورد استفاده است و به نام خودش(ریشتر) معروف است. زلزله شناسان نیز انرژی آزاد شده بوسیله ی زلزله، دامنه و فاصله ی زلزله (کانون زلزله) را با محاسبات لگاریتمی اندازه گیری می کنند. البته بزرگی زلزله یک درجه ی قرار داری است اما می توان از طریق آن و بطور نسبی زمین لرزه ها را با یکدیگر مقایسه نمود.

اما باید گفت پرکاربرد ترین علمی که از لگاریتم در آن استفاده می شود شیمی تجزیه است. در شیمی تجزیه بارها و بارها با لگاریتم و عمل لگاریتم گیری مواجه می شویم از آن جمله می توان به استفاده از لگاریتم در اندازه گیری PH ، توابعP ،معادله ی دبای-هوکل که با استفاده از آن می توان ضرایب فعالیت یون ها را از طریق بار و میانگین اندازه ی آن ها محاسبه کرد اشاره نمود.

کاربردهای لگاریتم تنها به موارد اشاره شده در این مقاله ختم نمی شود چنانچه لگاریتم در علوم زیستی، نجوم و در اخترشناسی جهت اندازه گیری فاصله بین ستارگان و سیاره ها، آمار، علوم کامپیوتر، زمین شناسی و… نیز کاربرد می یابد ، چه بسا کاربردهای دیگری را که در آینده از لگاریتم شاهد خواهیم بود. 

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 135
|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : یک شنبه 15 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد
 

آمار رشته وسیعی از ریاضی است كه راههای جمع آوری، خلاصه سازی و نتیجه گیری از داده ها را مطالعه می كند. این علم برای طیف وسیعی از علوم دانشگاهی از فیزیك و علوم اجتماعی گرفته تا انسان شناسی و همچنین تجارت، حكومت داری و صنعت كاربرد دارد.
هنگامی كه داده ها جمع آوری شدند چه از طریق یك شیوه نمونه گیری خاص یا به وسیله ثبت پاسخ ها در قبال رفتارها در یك مجموعه آزمایشی ( طرح آزمایشcf  ) یا به وسیله مشاهده مكرر یك فرایند در طی زمان  ( سری های زمانی ) خلاصه های گرافیكی یا عددی را می توان با استفاده از آمار توصیفی به دست آورد.
الگوهای موجه در داده ها سازمان بندی می شوند  تا استنباط در مورد جمعیت های بزرگتر به دست آید كه این كار با استفاده از آمار استنباطی صورت می گیرد و  تصادفی بودن و عدم حتمیت در مشاهدات را شناسایی می كند. این استنباط ها ممكن است به شكل جوابهای بله یا خیر به سؤالات باشد ( آزمون فرض )، مشخصه های عددی را برآورد كند ( تخمین ) ، پیش گویی مشاهدات آتی باشد، توصیف پیوند ها باشد ( همبستگی ) ویا مدل سازی روابط باشد ( رگرسیون ).
 شبكه توصیف شده در بالا گاهی اوقات به عنوان آمار كاربردی اطلاق می شود. در مقابل، آمار ریاضی ( یا ساده تر نظریه آماری ) زیر رشته ای از ریاضی كاربردی است كه از تحلیل و نظریه احتمال برای به كارگیری آمار برروی یك پایه نظری محكم استفاده می كند.

 


● احتمال
 كلمه احتمال از كلمه لاتین probare  ( به معنی اثبات یا آزمایش كردن ) منشأ می گیرد. در زبان محاوره، احتمال یكی از چندین لغتی است كه برای دانسته یا پیشامدهای غیر حتمی به كار میرود و كم و بیش با لغاتی مثل مشابه، با ریسك، خطرناك، نامطمئن، مشكوك و  بسته به متن قابل معاوضه می باشد. شانس، بخت و شرط بندی از لغات دیگری هستند كه نشان دهنده برداشت های مشابهی هستند. همانگونه كه نظریه مكانیك تعاریف دقیقی از عبارات متداولی مثل كار و نیرو دارد، نظریه احتمال نیز تلاش دارد تا برداشت های احتمال را كمیت سازی كند.

 


● روش های آماری

 


۱) مطالعات تجربی و مشاهداتی
ـ هدف كلی برای یك پروژه تحقیقی آماری، بررسی حوادث اتفاقی بوده و به ویژه نتیجه گیری روی تأثیر تغییرات در مقادیر شاخص ها یا متغیر های مستقل روی یك پاسخ یا متغیر وابسته است. دو شیوه اصلی از مطالعات آماری تصادفی وجود دارد : مطالعات تجربی و مطالعات مشاهداتی . در هر دو نوع از این مطالعات، اثر تغییرات در یك یا چند متغیر مستقل روی رفتار متغیر های وابسته مشاهده می شود. اختلاف بین این دو شیوه درچگونگی مطالعه ای است كه عملاً هدایت می شود.
ـ  یك مطالعه تجربی در بردارنده روش های اندازه گیری سیستم تحت مطالعه است كه سیستم را تغییر می دهد و سپس با استفاده از روش مشابه اندازه گیری های اضافی انجام می دهد تا مشخص سازد كه آیا تغییرات انجام شده، مقادیر شاخص ها را تغییر می دهد یا خیر. در مقابل یك مطالعه مشاهداتی، مداخلات تجربی را در بر نمی گیرد. در عوض داده ها جمع آوری می شوند و روابط بین پیش بینی ها و پاسخ بررسی می شوند.
ـ  یك نمونه از مطالعه تجربی، مطالعات Hawthorne مشهور است كه تلاش كرد تا تغییرات در محیط كار را در كمپانی الكتریك غربی Howthorne  بیازماید. محققان علاقه مند بودند كه آیا افزایش نور می تواند كارایی را در كارگران خط تولید افزایش دهد. محققان ابتدا كارایی را در كارخانه اندازه گیری كردند و سپس میزان نور را در یك قسمت از كارخانه  تغییر دادند تا مشاهده كنند كه آیا تغییر در نور می تواند كارایی را تغییر دهد. به واسطه خطا در اقدامات تجربی، به ویژه فقدان یك گروه كنترل، محققان در حالی كه قادر نبودند آنچه را كه طراحی كرده بودند، انجام دهند توانستند كه محیط را با شیوه Hawthorne  آماده سازند.
ـ  یك نمونه از مطالعه مشاهداتی، مطالعه ایست كه رابطه بین سیگار كشیدن و سرطان ریه را بررسی می كند. این نوع از مطالعه به طور اختصاصی از یك آمار گیری ( پیمایش ) استفاده می كند تا مشاهدات مورد علاقه را جمع آوری كند و سپس تجزیه و تحلیل آماری انجام دهد. در این مورد، محققان مشاهدات افراد سیگاری و غیر سیگاری را جمع آوری می كنند و سپس به تعداد موارد سرطان ریه در هر دو گروه توجه می كنند.
 مراحل پایه برای انجام یك تجربه عبارتند از :
ـ  برنامه ریزی تحقیق شامل تعیین منابع اطلاعاتی، انتخاب موضوع تحقیق و ملاحظات اخلاقی برای تحقیق و روش پیشنهادی.
ـ   طراحی آزمون شامل تمركز روی مدل سیستم و اثر متقابل متغیر های مستقل و وابسته.
ـ  خلاصه سازی از مجموعه مشاهدات برای جامعیت بخشیدن به آنها با حذف جزئیات ( آمار توصیفی ).
ـ   رسیدن به اجماع در مورد آنچه مشاهدات درباره دنیایی كه مشاهده می كنیم به ما می گویند ( استنباط آماری ).
ـ  ثبت و ارائه نتایج مطالعه.

 

 

 


۲)  سطوح اندازه گیری

 

 


     چهار نوع یا مقیاس اندازه گیری در آمار استفاده می شود. چــهار نوع یا سطح اندازه گیری ( ترتیبی، اسمی، بازه ای و نسبی ) دارای درجات متفاوتی از سودمندی در تحقیقات آماری دارند. اندازه گیری نسبی در حالی كه هم یك مقدار صفر و فاصله بین اندازه های متفاوت تعریف می شود بیشترین انعطاف پذیری را در بین روش های آماری دارد كه می تواند برای تحلیل داده ها استفاده شود. مقیاس تناوبی با داشتن فواصل معنی دار بین اندازه ها اما بدون داشتن میزان صفر معنی دار ( مثل اندازه گیری IQ  یا اندازه گیری درجه حرارت در مقیاس سلسیوس ) در تحقیقات آماری استفاده می شود.

 


۳) تكنیك های آماری
     بعضی از آزمون ها و روش های آماری برای مشاهدات تحقیقی آماری شناخته شده عبارتند از :
▪  آزمون تی استیودنت
▪  آزمون توان دوم كای ( خی دو )
▪  آنالیز واریانس ( ANOVA)
▪  آزمون Mann-Whitney U
▪  تحلیل رگرسیون
▪  همبستگی
▪  آزمون كمترین تفاوت معنی دار ( LSD ) فیشر
▪  ضریب همبستگی حاصل ضرب گشتاوری پیرسون
▪  ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن

 

نظریه عمومی احتمال به دو اصل وابسته تقسیم می شود :

 


▪  احتمال كتّره ای : كه نشان دهنده احتمال پیشامدهای آینده است كه به وسیله بعضی از پدیده های فیزیكی تصادفی هدایت می شود. این اصل را می توان به پدیده های فیزیكی كه با اطلاعات كافی اصولاً قابل پیش بینی اند و پدیده هایی كه اساساً قابل پیش بینی نیستند تقسیم بندی كرد.  نمونه هایی از نوع اول شامل پرتاب تاس یا بازی رولت در قمار است و یك مثال از نوع دوم از بین رفتن ماده رادیو اكتیویته است.

 


▪  احتمال شناختیك : كه نشان دهنده عدم قاطعیت ما در مورد گزاره ای است وقتی كه فرد آگاهی كامل از شرایط اتفاقی ندارد. چنین گزاره هایی ممكن است در مورد پیشامدهای گذشته یا آینده باشد اما نیاز به آن نیست. بعضی مثال ها از احتمال شناختیك آنهایی هستند كه در آن ها یك احتمال به گزاره ای داده می شود كه در آن یك قانون پیشنهادی فیزیك به وقوع پیوسته است و تعیین اینكه چقدر احتمال است كه یك مظنون بر اساس شواهد موجود مرتكب جنایت شده باشد.
 یك سؤال كلی وجود دارد كه آیا احتمال كتره ای به واسطه عدم توانایی ما در پیش بینی دقیق نیروهایی كه ممكن است وقوع مرگ را متأثر سازند به احتمال شناختیك تبدیل شود یا اینكه چنین عدم اطمینانی در ماهیت خود واقعیت وجود دارد به ویژه در پدیده های كوانتومی كه توسط اصل عدم حتمیت هایزنبرگ بیان شده است.هرچند قوانین ریاضی مشابهی صرفنظر از تفسیر انتخاب شده اعمال می شوند، گزینه انتخابی از نظر احتمال مورد استفاده دارای معانی مهمی است كه برای مدل سازی دنیای واقعی به كار می رود.

 

 


● فرموله سازی احتمال


 مانند سایر نظریه ها، نظریه احتمال نمادی از اصول احتمال در عبارات رسمی - عباراتی كه جدا از معنیشان كاربرد داشته باشند – است. این عبارات رسمی به واسطه قوانین ریاضی و منطق متأثر می شوند و هر نتیجه ای از آن بر اساس دامنه مسئله تفسیر و برداشت می شود.
  حداقل دو تلاش موفق برای فرموله كردن احتمال انجام شده است كه به نام فرمول بندی كلموگروف و كاكس نامیده می شوند. در فرمول بندی كلموگروف، مجموعه ها به صورت پیشامدها و احتمال خود به عنوان معیاری روی یك سری از مجموعه ها تفسیر می شود. در فرمول بندی كاكس، احتمال به عنوان یك مقدمه اولیه قلمداد می شود ( به این معنی كه بعداً آنالیز نمی شود ) و تأكید بر روی ساخت یك رابطه سازگار از مقادیر احتمال برای گزاره ها می باشد.
در هر دو مورد، قوانین احتمال مشابه هستند به جز در مورد جزئیات عملی :
 ▪ احتمال عددی بین 0 و 1 می باشد.
▪  مجموع احتمال یك پیشامد یا گزاره و مكمل آن برابر 1 است؛ و
▪ احتمال مشترك دو پیشامد یا گزاره برابر با حاصل ضرب احتمال یكی از آن ها و احتمال دومی است به شرطی كه اولی رخ دهد.


● نمایش و تفسیر مقادیر احتمال

 


      احتمال یك پیشامد عموماً به صورت یك عدد حقیقی بین 0 و 1 نمایش داده می شود. یك پیشامد غیر محتمل دارای یك احتمال دقیقاً 0 و یك پیشامد حتمی دارای یك احتمال 1 است، اما عكس آن همیشه صادق نیست؛ پیشامدهای با احتمال 0 همیشه غیر ممكن نیستند و همچنین پیشامدهای با احتمال 1 همیشه واقعیت نمی پذیرند.
      اغلب احتمالاتی كه عملاً رخ می دهند اعدادی بین 0 و 1 هستند كه نشان دهنده موقعیت پیشامد روی پیوستگی بین غیر ممكن و حتمیت است. هر چه احتمال پیشامد به 1 نزدیكتر باشد، احتمال وقوع آن بیشتر است.
     مثلاً  اگر احتمال وقوع دو پیشامد متقابلاً ناسازگار یكسان تصور شود مثل رو یا پشت در پرتاب سكه، ما می توانیم احتمال هر پیشامد را به صورت 1 از 2 یا %50 یا ½ نمایش دهیم.
    احتمالات مشابهاً به صورت بخت ها هم نمایش داده می شوند كه نسبت احتمال یك پیشامد به احتمال سایر پیشامدهاست. بخت رو شدن در پرتاب سكه (1/2)/(1 - 1/2) است كه مساوی با 1/1 است كه به صورت بخت 1 به 1 نمایش داده می شود و اغلب به صورت 1:1 نوشته می شود.
     بخت های a:b  برای یك پیشامد معادل با احتمال a/(a+b) است. مثلاً بخت 1:1 معادل با احتمال ½ است و نمایش 3:2 معادل با احتمال 3/5 است.
       این سؤال عملاً باقی می ماند كه از احتمال چه انتظاری می توان داشت و چگونه از اعداد و ارقام می توان استفاده كرد. این سؤال همان تفاسیر و برداشت های از احتمال است. افرادی هستند كه مدعیند احتمال را می توان بر هر نوع از گزاره های منطقی غیر حتمی به كار برد كه همان استنباط بیزی است. در مقابل، افرادی هستند كه با این ایده توافق دارند كه احتمال برای پیشامدهای تصادفی همانند برآمد بعضی آزمایش های تصادفی خاص كاربرد دارد؛ به عنوان مثال نمونه گیری از یك جمعیت كه این تفسیر فراوانی گراست. چندین تفسیر دیگر نیز وجود دارد كه فرم اصلاح شده ای از یكی از این دو تفسیر هستند و در حال حاضر از مقبولیت كمتری برخوردار هستند.

 


● توزیع ها


     توزیع احتمال، تابعی است كه احتمال را به پیشامدها یا گزاره ها تخصیص می دهد. برای هر مجموعه از پیشامدها یا گزاره ها راه های مختلفی برای تخصیص احتمالات وجود دارد به طوری كه شانس یك توزیع یا دیگری معادل با داشتن تصورات متفاوت درباره پیشامدها یا گزاره های مورد سؤال می باشد.
راه های گوناگون معادلی برای نمایش توزیع احتمال وجود دارد. شاید متداولترین آن ها تابع چگالی احتمال باشد؛ به این معنی كه احتمال پیشامد یا گزاره به وسیله انتگرال تابع چگالی به دست می آید. تابع توزیع را می توان همچنین مستقیماً نمایش داد. از یك بعد، تابع توزیع، تابع توزیع تجمعی نامیده می شود. توزیع های احتمال را می توان از طریق گشتاورها یا تابع مشخصه یا به روش های دیگر نیز نمایش داد.
      یك توزیع، توزیع گسسته نامیده می شود اگر آن روی یك مجموعه گسسته شمارش پذیر مثل زیر مجموعه ای از اعداد صحیح تعریف شود. یك توزیع، توزیع پیوسته نامیده می شود اگر دارای یك تابع توزیع پیوسته باشد مثل تابع چند جمله ای یا تابع نمایی. اغلب توزیع های با اهمیت كاربردی از نوع گسسته یا پیوسته هستند اما نمونه هایی از توزیع ها هستند كه شامل هیچكدام از اینها نمی شوند.
     توزیع های مهم گسسته شامل توزیع گسسته یكنواخت، توزیع پواسون،‍ توزیع دو جمله ای، توزیع دو جمله ای منفی و توزیع ماكسول-بولتزمن می باشند.
     توزیع های مهم پیوسته شامل توزیع نرمال، توزیع گاما، توزیع تی استیودنت و توزیع نمایی هستند.

 


▪  احتمال در ریاضیات
     اصول موضوع احتمال، اساس نظریه احتمال ریاضیات را تشكیل می دهند. محاسبه احتمالات را اغلب می توان با استفاده از تركیبات یا مستقیماً با كاربرد  اصول موضوع تعیین كرد.كاربردهای احتمال حتی بیشتر از آمار است كه معمولاً بر روی ایده توزیع های احتمال و قضیه حد مركزی پایه ریزی شده است.
   برای به دست آوردن یك مفهوم ریاضی از احتمال، پرتاب یك سكه را در نظر بگیرید. بدیهی است كه احتمال آن كه در هر پرتاب سكه رو بیاید %50 است اما این وضعیت به تنهایی فاقد صلابت ریاضی است؛ به این معنی كه ما باید چنین انتظار داشته باشیم كه با پرتاب 10 بار سكه 5 رو و 5 پشت به دست آید اما هیچ تضمینی كه این رخ دهد وجود ندارد. برای مثال این احتمال است كه پشت سر هم 10 بار رو بیاید. پس مفهوم %50 در این متن چیست ؟
     یك راه، استفاده از قانون اعداد بزرگ است. در این مورد، ما تصور می كنیم كه می توانیم هر تعداد پرتاب سكه را انجام دهیم و هر پرتاب سكه مستقل است یعنی كه برآمد هر پرتاب سكه به وسیله پرتاب قبلی تحت تأثیر قرار ندارد. اما ما N مرتبه پرتاب سكه داشته باشیم  و اگر Nн تعداد مرتبه هایی باشد كه رو بیاید پس ما می توانیم برای هر N نسبت  Nн/N را در نظر بگیریم.
     هر قدر N بزرگ و بزرگ تر شود، ما انتظار داریم كه نسبت Nн/N به ½ نزدیك و نزدیك تر شود. این به ما اجازه می دهد كه احتمال Pr(H)

 

 

 رو های سكه را به صورت حد ( ریاضی ) تعریف كنیم، هنگامی كه N به سمت بی نهایت میل میكند : 
 البته در كاربرد عملی، ما نمی توانیم یك سكه را به تعداد بی نهایت پرتاب كنیم بنابراین عملاً این فرمول باید در موقعیت هایی به كار گرفته شود كه در آن ها از قبل یك احتمال اولیه ای برای یك برآمد خاص تعیین كرده ایم ( در این مورد فرض ما این است كه سكه  سالم است ). قانون اعداد بزرگ به ما می گوید كه Pr(H) داده شده و یا به ازای هر عدد كوچـك اختیاری є، عدد n ای وجود دارد كه برای تمام N > nداریم :       

                                                    
  به عبارت دیگر، منظور ما از گفتن « احتمال رو ها ½ است » این است كه اگر ما سكه را به اندازه كافی پرتاب كنیم نهایتاً تعداد رو ها نسبت به تعداد كل پرتاب به ½ نزدیك می شود و سپس به هر اندازه كه تعداد بیشتری پرتاب انجام دهیم ما به ½ نزدیك تر می شویم.
توجه كنید كه یك تعریف كامل، مستلزم نظریه اندازه است كه قادر به حذف مواردی است كه مقادیر بالاتر از محدوده جواب درست نمی دهند یا حتی با نمایش مواردی كه دارای میزان صفر هستند نیز محدود نشده است.
 جنبه اولیه این روش كاربرد احتمال، گاهی در هنگام مواجهه با موقعیت های دنیای واقعی با مشكل روبه رو می شود. برای مثال اگر شما یك سكه را پرتاب كنید و پشت سر هم رو بیاید برای صد مرتبه شما نمی توانید تصمیم بگیرید كه آیا این تنها یك پیشامد تصادفی محض است اگر چه ممكن است ( هرچند بعید ) كه یك سكه سالم این نتیجه را بدهد یا اینكه تصور شما این خواهد بود كه سكه سالم دچار اشكال می باشد.

 


▪  نكات قابل توجه در محاسبات احتمال
 سختی محاسبات احتمال در تعیین تعداد پیشامدهای ممكن، شمارش رخدادهای هر پیشامد و شمارش تعداد كل پیشامدهای ممكن است. اشكال خاص در به دست آوردن نتایج معنی دار از احتمالات محاسبه شده است. یك معمای سرگرم كننده احتمال به نام مسئله Monty Hall به زیبایی چالش های موجود را نشان می دهد.
▪  كاربرد های نظریه احتمال در زندگی روزمره
     یك تأثیر مهم نظریه احتمال در زندگی روزمره در ارزیابی ریسك پذیری و در تجارت در مورد خرید و فروش اجناس می باشد. حكومت ها به طور خاص روشهای احتمال را در تنظیم جوامع اعمال می كنند كه به عنوان « آنالیز خط مشی » نامیده می شود و غالباً سطح رفاه را با استفاده از متدهایی كه در طبیعت تصادفیند اندازه می گیرند و برنامه هایی را انتخاب می كنند تا اثر احتمال آن ها را روی جمعیت به صورت كلی از نظر آماری ارزیابی كنند. این گفته صحیح نیست كه آمار، خود در مدل سازی درگیر هست زیرا كه ارزیابی های میزان ریسك وابسته به زمان هستند و بنابراین مستلزم مـدل های احتمال قوی تر هستند؛ مثلاً  « احتمال9/11 دیگری »؛ قانون اعداد كوچك در جنین مواردی اعمال می شود و برداشت اثر چنین انتخاب هایی است كه روش های آماری را به صورت یك موضوع سیاسی در می آورد.
 یك مثال خوب اثر احتمال قلمداد شده از مجادلات خاورمیانه بر روی قیمت نفت است كه دارای اثرات متلاطمی از لحظ آماری روی اقتصاد كلی دارد. یك ارزیابی توسط یك واحد تجاری در مورد این كه احتمال وقوع یك جنگ زیاد است یا كم باعث نوسان قیمت ها می شود و سایر تجار را برای انجام كار مشابه تشویق می كند. مطابق با این اصل، احتمالات به طور مستقل ارزیابی نمی شوند و ضرورتاً به طور منطقی برخورد صورت نمی گیرد. نظریه اعتبارات رفتاری، به وجود آمده است تا اثر این تفكرات گروهی را روی قیمت ها، سیاست ها و روی صلح و مجادله توضیح دهد.
 به طور استدلالی می توان گفت كه كشف روش های جدی برای ارزیابی و تركیب ارزیابی های احتمالی دارای اثر شدیدی روی جامعه مدرن داشته است. یك مثال خوب كاربرد نظریه بازی ها كه به طور بنیادین بر پایه احتمال ریخته شده است در مورد جنگ سرد و دكترین انهدام با اطمینان بخشی متقابل است. مشابهاً ممكن است برای اغلب شهروندان دارای اهمیت باشد كه بفهمند چگونه بخت ها و ارزیابی های احتمال صورت می گیرد و چگونه آن ها می توانند در تصمیم گیری ها به ویژه در زمینه دموكراسی دخالت كنند.
كاربرد مهم دیگر نظریه احتمال در زندگی روزمره، اعتبار است. اغلب تولیدات مصرفی مثل اتومبیل و وسایل الكترونیكی در طراحی آن ها از نظریه اعتبار استفاده می شود به نحوی كه احتمال نقص آن ها كاهش یابد. احتمال نقص با مدت ضمانت فرآورده معمولاً ارتباط نزدیك دارد.

 

 


● رشته های اختصاصی
    بعضی علوم آن چنان به طور وسیع از آمار كاربردی استفاده می كنند كه برای خود دارای اصطلاحات خاص شده اند. این رشته ها عبارتند از :
▪  زیست آمار
▪  آمار بازرگانی
▪  داده كاوی ( كاربرد آمار و شناسایی الگوها برای كشف علم از داده ها )
▪  آمار اقتصادی ( اقتصاد سنجی )
▪  آمار مهندسی
▪  فیزیك آماری
▪  جمعیت شناسی
▪  آمار روان شناسی
▪ آمار اجتماعی ( برای تمام علوم اجتماعی )
▪  سواد آموزی آماری
▪  آنالیز فرایند و شیمی سنجی ( برای تحلیل داده ها از شیمی تحلیلی و مهندسی شیمی)
▪  مهندسی اعتبار
▪  آمار در ورزش های گوناگون به ویژه بیسبال و كریكت
آمار یك ابزار پایه ای كلیدی در تجارت و تولید است و  برای درك تغییر پذیری سیستم های اندازه گیری، فرایند های كنترل ( مثلاً در كنترل آماری فرایند یا SPC )، برای خلاصه سازی داده ها و برای ساخت تصمیمات بر اساس داده ها مورد استفاده قرار می گیرد. در این نقش ها به آمار یك ابزار كلیدی و شاید تنها ابزار مورد اعتماد باشد.

 


● نرم افزار
▪  آمار مدرن  برای انجام بعضی از محاسبات خیلی پیچیده و بزرگ به وسیله كامپیوترها استفاده می شود.
▪  تمامی شاخه های آمار با استفاده از محاسبات كامپیوتری انجام پذیر شده اند، به عنوان مثال شبكه های عصبی.
▪  انقلاب كامپیوتری  با یك توجه نو به آمار « آزمایشی » و « تجربی » رویكردهایی برای آینده آمار داشته است  .
 شبیه سازی نسخه ای از بعضی وسایل واقعی یا موقعیت های كاری است. شبیه سازی تلاش دارد تا بعضی جنبه های رفتاری یك سیستم فیزیكی یا انتزاعی را به وسیله رفتار سیستم دیگری نمایش دهد.
 شبیه سازی در بسیاری از متون شامل مدل سازی سیستم های طبیعی و سیستم های انسانی استفاده می شود. برای به دست آوردن بینش به كاركرد این سیستم ها و همچنین در تكنولوژی و مهندسی ایمنی كه هدف، آزمون بعضی سناریوهای عملی در دنیای واقعی است از شبیه سازی استفاده می شود. در شبیه سازی با استفاده از یك شبیه ساز یا وسیله دیگری در یك موقعیت ساختگی می توان اثرات واقعی بعضی شرایط احتمالی را بازسازی كرد.
▪  شبیه سازی فیزیكی و متقابل
ـ  شبیه سازی فیزیكی ، به شبیه سازی اطلاق می شود كه در آن اشیای فیزیكی به جای شی حقیقی جایگزین می شوند و این اجسام فیزیكی اغلب به این خاطر استفاده می شوند كه كوچكتر یا ارزان تر از شی یا سیستم واقعی هستند.
ـ   شبیه سازی متقابل كه شكل خاصی از شبیه سازی فیزیكی است و غالباً به انسان در شبیه سازی های حلقه ای اطلاق می شود یعنی شبیه سازی های فیزیكی كه شامل انسان می شوند مثل مدل استفاده شده در شبیه ساز پرواز.
▪ شبیه سازی در آموزش
  شبیه سازی اغلب در آموزش پرسنل شهری و نظامی استفاده می شود و معمولاً هنگامی رخ می دهد كه استفاده از تجهیزات در دنیای واقعی از لحاظ هزینه كمرشكن یا بسیار خطرناك است تا بتوان به كارآموزان اجازه استفاده از آن ها را داد . در چنین موقعیت هایی كارآموزان وقت خود را با آموزش دروس ارزشمند در یك محیط مجازی « ایمن » می گذرانند. غالباً این اطمینان وجود دارد تا اجازه خطا را به كارآموزان در طی آموزش داد تا ارزیابی سیستم ایمنی– بحران صورت گیرد.
شبیه سازی های آموزشی به طور خاص در یكی از چهار گروه زیر قرار می گیرند :
ـ  شبیه سازی زنده ( جایی كه افراد حقیقی از تجهیزات شبیه سازی شده ( یا آدمك ) در دنیای واقعی استفاده می كنند. )
ـ  شبیه سازی مجازی ( جایی كه افراد حقیقی از تجهیزات شبیه سازی شده در دنیای شبیه سازی شده ( یا محیط مجازی ) استفاده می كنند. )  یا
ـ  شبیه سازی ساختاری ( جایی كه افراد شبیه سازی شده از تجهیزات شبیه سازی شده در یك محیط شبیه سازی شده استفاده می كنند. ) شبیه سازی ساختاری اغلب به عنوان بازی جنگی نامیده می شود  زیرا كه شباهتهایی با بازی های جنگی رومیزی دارد كه در آن ها بازیكنان،  ارتش سربازان و تجهیزات را اطراف یك میز هدایت می كنند .
ـ  شبیه سازی ایفای نقش ( جایی كه افراد حقیقی نقش یك شخصیت با كاری مجازی را بازی می كنند. )

 


▪ شبیه ساز های پزشكی
شبیه ساز های پزشكی به طور فزاینده ای در حال توسعه و كاربرد هستند تا روشهای درمانی و تشخیص و همچنین اصول پزشكی و تصمیم گیری به پرسنل بهداشتی آموزش داده شو د. طیف شبیه ساز ها برای آموزش روش ها از پایه مثل خونگیری تا جراحی لاپاراسكوپی و مراقبت از بیمار دچار ضربه، وسیع و گسترده است. بسیاری از شبیه ساز های پزشكی دارای یك كامپیوتر می باشند كه به یك ماكت پلاستیكی با آناتومی مشابه واقعی متصل است. در سایر آنها، ترسیم های كامپیوتری، تمام اجزای قابل رؤیت را به دست می دهد و با دستكاری در دستگاه می توان جنبه های شبیه سازی شده كار ر ا تولید كرد. بعضی از این دستگاه ها دارای       شبیه سازهای گرافیكی كامپیوتری برای تصویر برداری هستند مثل اشعه ایكس یا سایر تصاویر پزشكی. بعضی از شبیه سازهای بیمار، دارای یك مانكن انسان نما هستند كه به داروهای تزریق شده واكنش می دهد و می توان آن را برای خلق صحنه های مشابه اورژانس های خطرناك برنامه ریزی كرد. بعضی از شبیه ساز های پزشكی از طریق شبكه اینترنت قابل گسترش می باشند و با استفاده از جستجوگرهای استاندارد شبكه به تغییرات جواب می دهند. در حال حاضر، شبیه سازی ها به موارد غربال گری پایه محدود شده اند به نحوی كه استفاده كنندگان از طریق وسایل امتیازدهی استاندارد با شبیه سازی در ارتباط هستند.

 

 


▪ شبیه ساز های پرواز


 یك شبیه ساز پرواز برای آموزش خلبانان روی زمین مورد استفاده قرار می گیرد. در این شبیه سازی، به خلبان اجازه داده می شود تا به هواپیمای شبیه سازی شده اش آسیب برساند بدون آن كه خود دچار آسیب شود. شبیه سازهای پرواز اغلب برای آموزش خلبانان استفاه می شوند تا هواپیما را در موقعیت های بسیار خطرناك مثل زمین نشستن بدون داشتن موتور یا نقص كامل الكتریكی یا هیدرولیكی هدایت كنند. پیشرفته ترین شبیه سازها دارای سیستم بصری با كیفیت بالا و سیستم حركت هیدرولیك هستند. كار با شبیه ساز به طور معمول نسبت به هواپیمای واقعی ارزان تر است.


▪ شبیه سازی و بازی ها
 بسیاری از بازی های ویدئویی نیز شبیه ساز هستند كه به طور ارزان تر آماده سازی شده اند. بعضی اوقات از این ها به عنوان بازیهای شبیه سازی ( sim ) نامبرده می شود. چنین بازیهایی جنبه های گوناگون واقعی را شبیه سازی می كنند از اقتصاد گرفته تا وسایل هوانوردی مثل شبیه سازهای پرواز.


▪ شبیه سازی مهندسی
 شبیه سازی یك مشخصه مهم در سیستم های مهندسی است. به عنوان مثال در مهندسی برق، از خطوط تأخیری استفاده می شود تا تأخیر تشدید شده و شیفت فاز ناشی از خط انتقال واقعی را شبیه سازی كنند. مشابهاً، از بارهای ظاهری می توان برای شبیه سازی مقاومت بدون شبیه سازی تشدید استفاده كرد و از این حالت در مواقعی استفاده می شود كه تشدید ناخواسته باشد. یك شبیه ساز ممكن است تنها چند تا از توابع و  عملكرد های واحد را شبیه سازی كند كه  در مقابل با عملی است كه تقلید نامیده می شود.
  اغلب شبیه سازی های مهندسی مستلزم مدل سازی ریاضی و بررسی های رایانه یار هستند. به هر حال موارد زیادی وجود دارد كه مدل سازی ریاضی قابل اعتماد نمی باشد. شبیه سازی مشكلات مكانیك سیالات اغلب مستلزم شبیه سازی های ریاضی و نیز فیزیكی است. در این موارد، مدل های فیزیكی نیاز به شبیه سازی دینامیك دارند.


▪ شبیه سازی كامپیوتری
 شبیه سازی رایانه ای ، جزو مفیدی برای مدل سازی بسیاری از سیستم های طبیعی در فیزیك، شیمی و زیست شناسی و نیز برای سیستم های انسانی در اقتصاد و علوم اجتماعی ( جامعه شناسی محاسباتی ) و همچنین در مهندسی برای به دست آوردن بینش نسبت به عمل این سیستم ها شده است. یك نمونه خوب از سودمندی استفاده از رایانه ها در شبیه سازی را می توان در حیطه شبیه سازی ترافیك شبكه یافت. در چنین شبیه سازی هایی رفتار مدل هر شبیه سازی را مطابق با مجموعه پارامترهای اولیه منظور شده برای محیط تغییر خواهد داد. شبیه سازی های رایانه ای اغلب به این منظور به كار گرفته می شوند تا انسان از شبیه سازی های حلقه ای در امان باشد.
    به طور سنتی، مدل برداری رسمی سیستم ها از طریق یك مدل ریاضی بوده است به نحوی كه تلاش در جهت یافتن راه حل تحلیلی برای مشكلات بوده است كه پیش بینی رفتار سیستم را با استفاده از یك سری پارامترها و شرایط اولیه ممكن ساخته است. شبیه سازی رایانه ای اغلب به عنوان یك ضمیمه یا جانشین برای سیستم های مدل سازی می باشد كه در آن ها راه حل های تحلیلی بسته ساده ممكن نمی باشد. انواع مختلفی از شبیه سازی رایانه ای وجود دارد كه وجه مشترك همه آن ها در این است كه تلاش می كند تا یك نمونه از سناریوهای نمایانگر برای یك مدل تولید كنند كه در آن امكان محاسبه كامل تمام حالات ممكن مدل كه مشكل یا غیر ممكن بوده وجود داشته باشد.
 به طور رو به افزونی معمول شده است كه نام انواع مختلفی از شبیه سازی شنیده می شود كه به عنوان   « محیط های صناعی » اطلاق می شوند. این عنوان اتخاذ شده است تا تعریف شبیه سازی عملاً به تمام دستاوردهای حاصل از كامپیوتر تعمیم داده شود

.
▪ شبیه سازی در علم كامپیوتر


  در برنامه نویسی كامپیوتر، یك شبیه ساز اغلب برای اجرای برنامه ای مورد استفاده قرار می گیرد كه انجام آن برای كامپیوتر با مقداری دشواری همراه است. مثلاً، شبیه سازها معمولاً برای رفع عیب یك ریزبرنامه استفاده می شوند. از آن جایی كه كار كامپیوتر شبیه سازی شده است، تمام اطلاعات در مورد كار كامپیوتر مستقیماً در دسترس برنامه دهنده است و سرعت و اجرای شبیه سازی را می توان تغییر داد.
شبیه سازها همچنین برای تفسیر درخت های عیب یا تست كردن طراحی های منطقی VLSI قبل از ساخت مورد استفاده قرار می گیرند. در علم نظری كامپیوتر، عبارت شبیه سازی نشان دهنده یك رابطه بین سیستم های انتقال وضعیت است كه در مطالعه مفاهیم اجرایی سودمند می باشد.


▪ شبیه سازی در تعلیم و تربیت


 شبیه سازی ها در تعلیم و تربیت گاهی مثل شبیه سازی های آموزشی هستند. آن ها روی وظایف خاص متمركز می شوند. در گذشته از ویدئو برای معلمین و دانش آموزان استفاده می شده تا مشاهده كنند، مسائل را حل كنند و نقش بازی كنند؛ هرچند یك استفاده جدید تر از شبیه سازی ها در تعلیم و تربیت شامل فیلم های انیمیشن است ( ANV ). ANV ها نوعی فیلم ویدئویی كارتون مانند با داستان های تخیلی یا واقعی هستند كه برای آموزش و یادگیری كلاس استفاده می شوند.ANV ها برای ارزیابی آگاهی، مهارت های حل مسئله و نظم بچه ها و معلمین قبل و حین اشتغال كارایی دارند.
شكل دیگری از شبیه سازی در سال های اخیر با اقبال در آموزش تجارت مواجه شده است.  شبیه سازی های تجاری كه یك مدل پویا را به كار می برند، آزمون استراتژی های تجارت را در محیط فاقد خطر مهیا می سازند و محیط مساعدی برای بررسی موردی مباحث ارائه می دهند.

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 112
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : یک شنبه 15 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

ماهواره ي مصنوعي چيست ؟

 

ماهواره ي مصنوعي شي ايست  كه توسط انسان ساخته شده و به طور مداوم در حال حركت در مداري حول زمين يا اجرام ديگري در فضا مي باشد. بيشتر ماهواره هاي ساخته شده تاكنون حول كره زمين در حركتند و در مواردي چون مطالعه كائنات، ايستگاه هاي هوا شناسي، انتقال تماس هاي تلفني از فراز اقيانوس ها، رديابي و تعيين مسير كشتي ها و هواپيماها و همينطور امور نظامي به كار مي روند.

ماهواره ي مصنوعي چيست ؟

ماهواره هايي نيز وجود دارند كه دور ماه، خورشيد، اجزام نزديك به زمين و سياراتي نظير زهره، مريخ و مشتري در حال گردش مي باشند. اين ماهواره ها اغلب اطلاعات مربوط به جرم آسماني كه حول آن در گردشند را جمع آوري مي كنند.

به جز ماهواره هاي مصنوعي مذكور اشياي در حال گردش ديگري نيز در فضا وجود دارند از جمله فضا پيما ها، كپسول هاي فضايي و ايستگاه هاي فضايي كه به آنها نيز ماهواره مي گوييم. البته اجرام ديگري نيز در فضا وجود دارند به نام زباله هاي فضايي شامل بالابرنده هاي مستهلك راكت ها، تانك هاي خالي سوخت و … كه به زمين سقوط نكرده اند و در فضا در حركتند. در اين مقاله به اين اجرام نمي پردازيم.

اتحاديه جماهير شوروي پرتاب كننده اولين ماهواره مصنوعي، اسپاتنيك 1، در سال 1957 بود. از آن زمان ايالات متحده و حدود 40 كشور ديگر سازنده و پرتاب كننده ماهواره به فضا بوده اند.

امروزه قريب به 3000 ماهواره فعال و 6000 زباله فضايي در حال گردش به دور زمينند.

انواع مدارها
مدارهاي ماهواره ها اشكال گوناگوني دارند. برخي دايره شكل و برخي به شكل بيضي مي باشند. مدارها از لحاظ ارتفاع (فاصله از جرمي كه ماهواره حول آن در گردش است) نيز با يكديگر تفاوت دارند. براي مثال بعضي از ماهواره در مداري دايره شكل حول زمين خارج از اتمسفر در ارتفاع 250 كيلومتر(155 مايل) در حركتند و برخي در مداري حركت مي كنند كه بيش از 32200 كيلومتر (20000 مايل) از زمين فاصله دارد. ارتفاع بيشتر مدار برابر است با دوره گردش ( مدت زمانيكه ماهواره يك دور كامل در مدار خود حركت مي كند) طولاني تر.
يك ماهواره زماني در مدار خود باقي مي ماند كه بين شتاب ماهواره ( سرعتي كه ماهواره مي تواند در طي يك مسير مستقيم داشته باشد ) و نيروي گرانش ناشي از جرم آسماني كه ماهواره تحت تاثير آن مي باشد و دور آن در گردش است تعادل وجود داشته باشد. چنانچه شتاب ماهواره اي بيشتر از گرانش زمين باشد ماهواره در يك مسير مستقيم از زمين دور مي شود و چنانچه اين شتاب كمتر باشد ماهواره به سمت زمين برخواهد گشت.
براي درك بهتر تعادل بين گرانش و شتاب، جسم كوچكي را در نظر بگيريد كه به انتهاي يك رشته طناب متصل  و در حال چرخش است. اگر طناب پاره شود جسم متصل به آن در يك مسير صاف به زمين مي افتد. طناب در واقع كار گرانش را انجام مي دهد تا شي بتواند به چرخش خود ادامه دهد. ضمنا وزن شي و طناب  ميتوانند نشانگر رابطه بين ارتفاع ماهواره و دوره گردش آن باشد. طناب بلند مانند ارتفاع بلند است. هر چه طناب بلندتر باشد زمان بيشتري نياز است تا شي متصل به آن يك دور كامل بچرخد. طناب كوتاه مانند ارتفاع كوتاه است و در زمان كمتري شي مذكور يك دور كامل در مدار خود گردش خواهد كرد.

انواع  گوناگوني از مدارها وجود دارند اما اغلب ماهواره هايي كه حول زمين در گردشند در يكي از اين چهار گونه مدار حركت ميكنند. (1) ارتفاع بلند، ﮋئوسينكرنوس. (2) ارتفاع متوسط. (3) سان سينكرنوس، قطبي. (4) ارتفاع كوتاه . شكل اغلب اين گونه مدارها دايره ايست.
مدارهاي ارتفاع بلند، ﮋئوسينكرنوس بر فراز استوا و در ارتفاع 35900 كيلومتر(22300 مايل) قرار دارند. ماهواره هاي اينگونه مدارها حول محور عمودي زمين با سرعت و جهت برابر حركت زمين حركت مي كنند. بنابراين هنگام رصد آنها از روي زمين همواره در نقطه اي ثابت به نظر مي رسند. براي پرتاب و ارسال اين ماهواره ها انرﮋي بسيار فراواني لازم است.
ارتفاع يك مدار متوسط حدود 20000 كيلومتر (12400 مايل) و دوره گردش ماهواره هاي آن 12 ساعت است . مدار خارج از اتمسفر زمين و كاملا پايدار است. امواج راديويي كه از ماهواره هاي موجود در اين مدارها ارسال مي گردد در مناطق بسيارزيادي از زمين قابل دريافت است. پايداري و وسعت مناطق  تحت پوشش اين گونه مدارها آنها را براي ماهواره هاي ردياب مناسب مي نمايد.
مدارهاي سان سينكرنوس، قطبي، ارتفاع نسبتا كوتاهي دارند. آنها تقريبا از فراز هر دو قطب زمين عبور مي كنند.مكان اين مدارها متناسب با حركت زمين به دور خورشيد در حركت است به گونه ايكه ماهواره ي اين مدار خمواره در يك ساعت محلي ثابت از استوا عبور مي كند. از آنجاييكه اين ماهواره ها از همه عرض هاي جغرافي زمين مي گذرند قادرند كه اطلاعات را از تمامي سطح زمين دريافت نمايند. در اينجا مي توان ماهواره TERRA را به عنوان مثال نام برد. وظيفه اين ماهواره مطالعه اثرات چرخه ها ي طبيعي و فعاليت هاي انسان بر روي آب و هواي كره زمين است. ارتفاع مدار اين ماهواره 705 كيلومتر (438 مايل) و دوره گردش آن 99 دقيقه است. زمانيكه اين ماهواره از استوا عبور مي كند ساعت محلي هميشه 10:30 صبح و يا 10:30 شب است.
يك مدار ارتفاع كوتاه درست بر فراز جو زمين قرار دارد جاييكه تقريبا هوايي براي ايجاد تماس و اصطكاك وجود ندارد. براي ارسال ماهواره به اين نوع مدارها انرﮋي كمتري نسبت به سه نوع مدار مذكور ديگر لازم است. ماهواره ها ي مطالعاتي كه مسئول دريافت اطلاعات از اعماق فضا مي باشند غالبا در اين مدارها در حركتند. براي مثال تلسكوپ هابل كه در ارتفاع 610 كيلومتر(380 مايل) با دوره گردش 97 دقيقه در حركت است.
انواع ماهواره ها

ماهواره هاي مصنوعي بر اساس ماموريت هايشان طبقه بندي مي شوند. شش نوع  اصلي ماهواره وجود دارند. (1) تحقيقات علمي، (2) هواشناسي، (3) ارتباطي، (4) ردياب، (5) مشاهده زمين، (6) تاسيسات نظامي.
ماهواره هاي تحقيقات علمي اطلاعات را به منظور بررسي هاي كارشناسي جمع آوري مي كنند. اين ماهواره ها اغلب به منظور انجام يكي از سه ماموريت زير طراحي و ساخته مي شوند. (1) جمع آوري اطلاعات مربوط به ساختار، تركيب و تاثيرات فضاي اطراف كره زمين. (2) ثبت تغييرات در سطح و جو كره زمين. اين ماهواره ها اغلب در مدارهاي قطبي در حركتند. (3) مشاهده سيارات، ستاره ها و اجرام آسماني در فواصل بسيار دور. بيشتر اين ماهواره ها در ارتفاع كوتاه در حركتند. ماهواره هاي مخصوص تحقيقات علمي حول سيارات ديگر، ماه و خورشيد نيز حضور دارند.

ماهواره هاي هواشناسي به دانشمندان براي مطالعه بر روي نقشه هاي هواشناسي و پيش بيني وضعيت آب و هوا كمك مي كنند. اين ماهواره ها قادر به مشاهده وضعيت اتمسفر مناطق گسترده اي از زمين مي باشند.

بعضي از ماهواره هاي هواشناسي در مدارهاي سان سينكرنوس، قطبي، در حركتند كه توانايي  مشاهده بسيار دقيق تغييرات در كل سطح كره زمين را دارند. آنها مي توانند مشخصات ابرها، دما، فشار هوا، بارندگي و تركيبات شيميايي اتمسفر را اندازه گيري نمايند. از آنجا كه اين ماهواره ها همواره هر نقطه از زمين را در يك ساعت مشخص محلي مشاهده مي كنند دانشمندان با اطلاعات به دست آمده قادر به مقايسه دقيق تر آب و هواي مناطق مختلفند. ضمنا شبكه جهاني ماهواره هاي هواشناسي كه در اين مدارها در حركتند مي توانند نقش يك سيستم جستجو و نجا ت را بر عهده گيرند. آنها تجهيزات مربوط به شناسايي سيگنال هاي اعلام خطر در همه هواپيما ها و كشتي هاي خصوصي و غير خصوصي را  دارا هستند.
بقيه ماهواره هاي هواشناسي در ارتفاع هاي بلند تر در مدارهاي ژئوسينكرنوس قرار دارند. از اين مدارها، آنها مي توانند تقريبا نصف كره زمين و تغييرات آب و هوايي آن را  در هر زمان مشاهده كنند. تصاوير اين ماهواره ها مسير حركت ابرها و تغييرات آنها را نشان مي دهد. آنها همينطور تصاوير مادون قرمز نيز تهيه مي كنند كه گرماي زمين و ابرها را نشان مي دهد.

ماهواره هاي ارتباطي در واقع ايستگاه هاي تقويت كننده سيگنال ها هستند، از نقطه اي امواج را دريافت و به نقطه اي ديگر ارسال مي كنند. يك ماهواره ارتباطي مي تواند در آن واحد هزاران تماس تلفني و جندين برنامه شبكه تلوزيوني را تحت پوشش قرار دهد. اين ماهواره ها اغلب در ارتفاع هاي بلند، مدار ﮋئوسينكرنوس و بر فراز يك ايستگاه در زمين  قرار داده مي شوند.

يك ايستگاه در زمين مجهز به آنتني بسيار بزرگ براي دريافت و ارسال سيگنال ها مي باشد. گاهي چندين ماهواره كه دريك شبكه و درمدارهاي كوتاهترقرار گرفته اند، امواج را دريافت و با انتقال دادن سيگنال ها  به يكديگر آنها را به كاربران روي زمين در اقصي نقاط آن مي رسانند. سازمانهاي تجاري مانند تلوزيون ها و شركت هاي مخابراتي در كشورهاي مختلف از كاربران دائمي اين نوع ماهواره ها هستند.

به كمك ماهواره هاي ردياب، كليه هواپيماها، كشتي ها  و خودروها بر روي زمين قادربه مكان يابي با دقت بسيار زياد خواهند بود. علاوه بر خودروها و وسايل نقليه اشخاص عادي نيز ميتوانند از شبكه ماهواره هاي ردياب بهره مند شوند.در واقع سيگنال هاي اين شبكه ها در هر نقطه اي از زمين قابل دريافتند.

دستگاه هاي دريافت كننده، سيگنال ها را حداقل از سه ماهواره فرستنده دريافت و پس از محاسبه كليه سيگنال ها، مكان دقيق را نشان مي دهند.

ماهواره هاي مخصوص مشاهده زمين به منظور تهيه نقشه و بررسي كليه منابع سياره زمين و تغييرات ماهيتي چرخه هاي حياتي در آن، طراحي و ساخته مي شوند. آنها در مدارهاي سان سينكرنوس قطبي در حركتند. اين ماهواره ها دائما در شرايط تحت تابش نور خورشيد مشغول عكس برداري از زمين با نور مرئي و پرتوهاي نا مرئي هستند.

رايانه ها در زمين اطلاعات به دست آمده را بررسي و مطالعه مي كنند. دانشمندان به كمك اين ماهواره معادن و مراكز منابع در زمين را مكان يابي وظرفيت آنها را مشخص مي كنند.همينطور مي توانند به مطالعه بر روي منابع آبهاي آزاد و يا مراكز ايجاد آلودگي و تاثيرات آنها و يا آسيب هاي جنگل ها و مراتع بپردازند.
ماهواره هاي تاسيسات نظامي مشتمل از ماهواره هاي هواشناسي، ارتباطي، ردياب و مشاهده زمين مي باشند كه براي مقاصد نظامي به كار مي روند.برخي از اين ماهواره ها كه به ماهواره هاي جاسوسي نيز شهرت دارند قادر به تشخيص دقيق پرتاب موشكها، حركت كشتي ها در مسير هاي دريايي و جابجايي تجهيزات نظامي در روي زمين مي باشند.

زندگي و مرگ ماهواره ها
ساخت يك ماهواره
هر ماهواره حامل تجهيزاتيست كه براي انجام ماموريت خود به آن ها نياز دارد. براي مثال ماهواره اي كه مامور مطالعه كائنات است مجهز به تلسكوپ و ماهواره مامور پيش بيني وضع هوا مجهز به دوربين مخصوص براي ثبت حركات ابرها است.
علاوه بر تجهيزات تخصصي، همه ماهواره ها داراي سيستمهاي اصلي براي كنترل تجهيزات خود و عملكرد ماهواره مي باشند. از جمله سيستم تامين انرﮋي، مخازن، سيستم تقسيم برق و … . در هر يك از اين بخشها ممكن است از سلول هاي خورشيدي براي جذب انرﮋي مورد نياز استفاده شود. بخش داده ها و اطلاعات نيز مجهز به رايانه هايي به منظور جمع آوري و پردازش اطلاعات به دست آمده از طريق تجهيزات و اجراي فرامين ارسال شده از زمين مي باشد.
هريك از تجهيزات جانبي و بخشهاي اصلي يك ماهواره به طور جداگانه طراحي، ساخته و آزمايش مي شوند. متخصصان بخشهاي مختلف را كنارهم گذاشته و متصل مي كنند تا زمانيكه ماهواره كامل شود  و سپس ماهواره در شرايطي نظير شرايطي كه هنگام ارسال از سطح زمين و هنگام استقرار در مدار خود خواهد داشت آزمايش مي شود. اگر ماهواره همه آزمايش ها را به خوبي گذراند آماده پرتاب مي شود.
پرتاب ماهواره
برخي ماهواره ها توسط شاتل ها در فضا حمل مي شوند ولي اغلب ماهواره ها توسط راكت هايي به فضا فرستاده مي شوند كه پس از اتمام سوختشان به درون اقيانوسها مي افنتد.بيشتر ماهواره ها در ابتدا با حداقل تنظيمات در مسير مدار خود قرار داده مي شوند. تنظيمات كامل را راكت هايي انجام مي دهند كه داخل ماهواره كار گذاشته مي شوند. زمانيكه ماهواره در يك مسير پايدار در مدار خودقرار گرفت مي تواند مدت هاي درازي در همان مدار بدون نياز به تنظيمات مجدد باقي بماند.
انجام ماموريت
كنترل بيشتر ماهواره ها در مركزي بر روي زمين است. رايانه ها و افراد  متخصص در مركز كنترل وضعيت ماهواره را تحت نظر دارند. آنها دستورالعمل ها را به ماهواره ارسال مي كنند و اطلاعات جمع آوري شده توسط ماهواره را دريافت مي نمايند. مركز كنترل از طريق امواج راديويي با ماهواره در ارتباط است. ايستگاه ها يي بر روي زمين اين امواج را از ماهواره دريافت و يا به آن ارسال مي كنند.
ماهواره ها معمولا به طور دائم از مركز كنترل دستورالعمل دريافت نمي كنند. آنها در واقع مثل روباتهاي چرخان هستند.روباتي كه سلول هاي خورشيدي خود را براي دريافت انرﮋي كافي تنظيم و كنترل مي كند و آنتن هاي خود را براي دريافت دستورات خاص از زمين آماده نگه مي دارد. تجهيزات ماهواره به صورت مستقل و اتوماتيك وظايف خود را انجام مي دهند و اطلاعات را جمع آوري مي كنند.
ماهواره ها ي موجود در ارتفاع عاي بلند مدار ﮋئوسينكرنوس در ارتباط هميشگي و دائم با زمين مي باشند. ايستگاه ها ي زمين مي تواند دوازده بار در روز با ماهواره هاي موجود در ارتفاع كوتاه ارتباط برقرار نمايند. در طول هر تماس ماهواره اطلاعات خود را ارسال و دستورالعمل ها را زا ايستگاه دريافت مي كند. تبادل اطلاعات تا زمانيكه ماهواره از فراز ايستگاه عبور مي كند مي تواند ادامه داشته باشد كه معمولا زماني حدود 10 دقيقه است.
چنانچه قسمتي از ماهواره دچار نقص فني شود اما ماهواره قادر به ادامه ماموريت هاي خود باشد، معمولا همچنان به كار خود ادامه مي دهد. در چنين شرايطي مركز كنترل روي زمين بخش آسيب ديده را تعمير و يا مجددا برنامه نويسي مي كند. در موارد نادري نيزعمليات تعميرماهواره  را شاتل ها در فضا انجام مي دهند. و اما چنانچه آسيب هاي وارد آمده به ماهواره به اندازه اي باشد كه ماهواره ديگر قادر به انجام ماموريت هاي خود نباشد مركز كنترل فرمان توقف ماهواره را صادر مي كند.
سقوط از مدار
يك ماهواره در مدار خود باقي مي ماند تا زمانيكه شتاب آن كم شود و در چنين حالتي نيروي گرانش ماهواره را به سمت پايين و به سمت اتمسفر مي كشاند. سرعت ماهواره هنگام برخورد با مولكول هاي خارجي ترين لايه اتمسفر كم مي شود. هنگامي كه نيروي گرانش ماهواره را به سمت لايه هاي داخلي اتمسفر مي كشاند هوايي كه در جلوي ماهواره قرار مي گيرد سريعا به قدري فشرده و داغ مي شود كه در اين هنگام بخشي و يا تمامي ماهواره مي سوزد.
تاريخچه
در سال 1955 شوروي تحقيقات خود را براي پرتاب ماهواره مصنوعي به فضا آغاز كرد. در تاريخ چهارم اكتبر 1957 اين اتحاديه ماهواره اسپاتنيك 1 را به عنوان اولين ماهواره مصنوعي به فضا ارسال نمود. اين ماهواره در هر 96 دقيقه يك دور كامل به دور زمين مي چرخيد و اطلاعات به دست آورده خود را به شكل سيگنال هاي راديويي قابل دريافت به زمين ارسال مي كرد. در تاريخ 3 نوامبر 1957 اتحاديه جماهير شوروي دومين ماهواره مصنوعي يعني اسپاتنيك 2 را به فضا فرستاد. اين ماهواره حامل اولين حيواني بود كه  به فضا سفر كرد. سگي به نام لايكا. پس از آن ايالات متحده ماهواره كاوشگر1 را در تاريخ 31 ﮋانويه 1958 و ونگارد 1 را در تاريخ 17 مارس همان سال به فضا فرستاد.
نخستين ماهواره ارتباطي  اكو1 در ماه اگست سال 1960 از ايالات متحده به فضا فرستاده شد. اين ماهواره امواج راديويي به زمين مي فرستاد. در آپريل 1960 نيز اولين ماهواره هواشناسي تيروس 1 كه تصاوير ابرها را به زمين ارسال مي كرد فرستاده شد.
نيروي دريايي آمريكا سازنده اولين ماهواره ردياب، ترانزيت 1ب  درآپريل  سال 1960 بود. به اين ترتيب تا سال 1965 در هر سال بيش از 100 ماهواره به مدارهايي در فضا فرستاده شدند.
از سال 1970 دانشمندان به كمك رايانه و نانو تكنولوﮋي موفق به اختراع  سازه ها تجهيزات پيشرفته تري براي ماهواره شده اند. به علاوه كشور هاي ديگر همينطور سازمانهاي تجاري مبادرت به خريداري و ارسال ماهواره نموده اند. در سالهاي اخير بيشتر از 40 كشور ماهواره در اختيار دارند و نزديك به 3000 ماهواره در مدارها به انجام ماموريت هاي خود مي پردازند

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 143
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : یک شنبه 15 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

تصاویر ناسا در 16 سال گذشته

 

 

اختر شناسان ده تصویر را بعنوان بهترین تصاویر گرفته شده توسط تلسکوپ فضایی هابل طی 16 سال گذشته انتخاب کردند.  آنها اعتقاد دارند جهان ما نه تنها بسیار عمیق است، بلکه بطور شگفت انگیزی زیبا است.

 

تصاویر زیر به عنوان بهترین تصاویر گرفته شده توسط تلسکوپ هابل انتخاب شده است.


 

 

The Sombrero Galaxy - 28 million light years from Earth - was voted best picture taken

کهشان سامبررو - در فاصله 28 میلیون سال نوری از زمین


by the Hubble telescope. The dimensions of the galaxy, officially called M104, are as
spectacular as its appearance. It has 800 billion suns and is 50,000 light years across.

 

 

The Ant Nebula, a cloud of dust and gas whose technical name is Mz3, resembles

آنت نبولا - مخلوطی از غبار کیهانی و گاز


an ant when observed using ground-based telescopes. The nebula lies within our
galaxy between 3,000 and 6,000 light years from Earth.

 

 

In third place is Nebula NGC 2392, called Eskimo because it looks like a face

سومین بخش نبولا که اسکیمو نامیده می شود، زیرا شبیه صورت است.


surrounded by a furry hood. The hood is, in fact, a ring of comet-shaped objects
flying away from a dying star. Eskimo is 5,000 light years from Earth.

 

 

At four is the Cat's Eye Nebula

 

چشم گربه نبولا

 

 

The Hourglass Nebula, 8,000 light years away, has a pinched-in-the-middle
 

 


look because the winds that shape it are weaker at the centre.

 

 

In sixth place is the Cone Nebula. The part pictured here is 2.5 light years in
length (the equivalent of 23 million return trips to the Moon).

 

 

 

 

 

The Perfect Storm, a small region in the Swan Nebula, 5,500 light years away,


described as 'a bubbly ocean of hydrogen and small amounts of oxygen, sulphur
and other elements'.

 

 

Starry Night, so named because it reminded astronomers of the Van Gogh painting.
It is a halo of light around a star in the Milky Way.

 

 

The glowering eyes from 114 million light years away are the swirling cores of two
merging galaxies called NGC 2207 and IC 2163 in the distant Canis Major constellation.

 

 

 

The Trifid Nebula. A 'stellar nursery', 9,000 light years from here, it is where new stars are being born.

    

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 240
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : یک شنبه 15 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

مقدمه

فضا از کهکشانها ، منظومه‌ها ، ستارگان ، سیارات و بسیاری اجرام آسمانی دیگر انباشته شده است. عجایب و عظمت آنها به مراتب از تمامی دیگر پدیده‌های آفرینش بیشتر است. کهکشانها و ستارگان و بطور کلی پدیده‌های آسمانی انبوهی که عجیب و غریب می‌نماید وجود دارند، که پاره‌ای از آنها بوسیله دانشمندان شناسایی شده‌اند. مانند: کوتوله‌های سفید ، ستارگان نوترونی ، ستارگان هیپرونی ، کوازارها و دنباله دارها و سیاه چاله‌ها و ... .

در فضای قابل رویت برای ماده میلیاردها کهکشان جداگانه وجود دارد که بزرگترین آنها نظیر
راه شیری و نزدیکترین کهکشان به نام اندرومیدا یا به قول عبدالرحمن صوفی امراة المسلسله که فاصله آن از ما تقریبا 1.5 میلیون سال نوری و قطر زاویه‌ای ان 3.5 درجه و قطر خطی‌اش در حدود 100 هزار سال نوری است و دارای تقریبا یکصد میلیارد ستاره است. هر کهکشان مجموعه‌ای از میلیاردها ستاره است که بعضی از آنها از خورشید بزرگتر و بعضی دیگر بطور قابل توجهی کوچکتر.



img/daneshnameh_up/7/77/Sahabisayarei.jpg
 
سحابی دمبلی
این تصویر کامپیوتری ، سحابی‌ای را به
شکل ساعت شنی نشان می‌دهد که از
گازهای دفع شده ستاره مرکزی ایجاد شده است.




سحابیها

در جهان علاوه بر ستاره‌ها مقادیر زیادی گرد و غبار و گاز وجود دارد که ما بین کهکشانها پراکنده گردیده است. یعنی چگالی گاز در فضای بین کهکشانها فقط برابر 20 اتم در هر اینچ مکعب است. سحابیها به علت نور ستارگان مجاور خود قابل رویت هستند. به کمک تلسکوپ به ساختمان و ویژگی آنها می‌توان پی برد. بعضی از سحابیها نیز تاریک بوده و مانع عبور نور ستارگانی که در پشت آنها قرار دارند می‌گردند.

سیارات

اجرام تقریبا کروی ، جامد و بزرگی هستند که به دور خورشید می‌گردند. بزرگترین آنها به نام مشتری است که جرمی معادل یک هزارم جرم خورشید را دارد. تا به حال سیستم سیاره‌ای نظیر آن چه به خورشید مربوط است، کشف نگردیده است. سیارات اجرام سماوی نسبتا سرد بوده و انعکاس نور خورشید باعث مرئی شدن آنها می‌گردد.






تشخیص سیارات از ستارگان در آسمان شب

  • سیارات با نور ناپایدار می‌درخشند، ولی نور ستارگان هم از لحاظ رنگ و هم از لحاظ روشنایی به سرعت تغییر می‌کند.

  • سیارات در آسمان حرکت کرده و محل آنها تغییر می‌کند، ولی ستارگان نسبت به هم دارا ی مکانهای تقریبا ثابتی هستند.

  • سیارات هنگام رصد با تلسکوپها بصورت قرص نورانی بزرگ دیده می‌شود، در صورتی که ستارگان بصورت نقاط روشن به نظر می‌رسند.

  • سیارات را می‌توان در نواحی باریکی از آسمان مشاهده کرد، ولی ستارگان را می‌توان در هر قسمتی از آسمان یافت.

سیارکها

سیاره‌های خرد ، اجرام جامد کوچکی هستند که به دور خورشید می‌چرخند و تفاوت آنها با سیارات در بزرگی آنها است. بزرگترین این سیارکهای خرد به نام سیرس می‌باشند، که قطرش برابر با 800 کیلومتر است. قطر اکثر آنها در حدود 3 کیلومتر می‌باشد. سیارکها نیز توسط انعکاس نور خورشید قابل رویت می‌باشند و آنها را بدون تلسکوپ نمی‌توان دید.

قمرها

قمرها اغلب از اجتماع و تمرکز دیسکهای غبار و گاز در پیرامون سیاره‌ها درست می‌شوند. شش سیاره از نه سیاره بزرگ هر کدام یک یا چند قمر دارند که به دور آنها می‌چرخند. تا به حال 45 قمر در منظومه شمسی کشف کردیده است.



 
img/daneshnameh_up/3/32/PLANETLO.GIF

ستارگان دنباله دار

ستارگان دنباله دار اجرام سماوی هستند که گه گاه ظاهر می‌شوند. هر ستاره دنباله دار از یک مسیر نورانی و دنباله طویلی تشکیل شده است. سر آن ممکن است به بزرگی خود خورشید و دم آن نیز در حدود چندین صد میلیون کیلومتر بوده باشد. هر ستاره دنباله دار با وجود اینکه صدها کیلومتر در ثانیه سرعت دارد برای یک چشم غیر مسطح همچون ما، بی حرکت به نظر می رسد. سرعت آنها را می‌توان از تغییر مکانش نسبت به ستارگان زمینه ثابت آسمان تعین کرد.

تا کنون نزدیک به هشتصد ستاره دنباله دار کشف و نامگذاری گردیده است. اکثر ستاره‌های دنباله دار از یک مدار بسته‌ای در حال حرکت هستند. چنین ستارگان دنباله دار اهمیت زیادی داشته و بعد از یک پریود به نزدیکی زمین آمده و مشاهده شده‌اند، که مشهورترین آنها
ستاره دنباله‌دار هالی است. مدارهای ستارگان دنباله دار دیگر سهمی یا هذلولی است و به احتمال زیاد اینها فقط یک بار در مجاورت زمین ظاهر و رویت گردیده ، دور می‌زنند و سپس رفته و دیگر به نزدیکی زمین نمی‌گردند.

شهابوارها

اجسام جامد و ریز دیگری به اندازه ته سنجاق هستند، در فضا دیده می‌شوند. اکثرا گروهی از این شهابها به طرف زمین حرکت کرده و در جو آن به دام میدان مغناطیسی حاکم بر کره زمین می‌افتد. در اثر برخوردشان در فاصله 150 کیلومتری جو زمین و در اثر اصطکاک آن ، جسم سوخته و غبار آن به طرف زمین سقوط می‌کنند. نور حاصل شده از این برخورد را به نام شخانه می‌نامند. در واقع می‌شود اظهار کرد هر ساله چندین صد تن از غبار شخانه بر سطح زمین می‌نشینند. معمولا شهابها در فاصله 80 کیلومتری سطح زمین کاملا از بین می‌روند، ولی بعضی اوقات احتمال دارد که کاملا تحلیل نگردند و بصورت شهاب سنگ به سطح زمین برسند.



 
img/daneshnameh_up/7/77/Sahabisayarei.jpg

نامگذاری اجرام اعماق فضا

 

برخی اجرام غیر ستاره ای از جمله کهکشانها و سحابیها با عناوین رایجی نامیده می‌شوند، ولی برخی تنها با یک شماره مشخص می‌شوند. در سال 1774 شارل مسیه (1817 - 1730) فهرستی شامل 45 جرم آسمانی منتشر کرد و طی یک دهه بعد از آن به این تعداد افزود. نام هر یک از اجرام این فهرست متشکل از حرف ام (حرف اول مسیه) و یک عدد بدنبال این حرف است. نام بسیاری دیگر از اجرام آسمانی متشکل از ان. جی.سی و یک عدد است. این طرز نامگذاری در فهرستی که توسط ستاره شناس دانمارکی ، جان لودویک امیل دریر (1926 - 1852) ، منتشر شد، معرفی شده است. این فهرست ، فهرست عمومی نوین نامگذاری شده است

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 94
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : یک شنبه 15 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

بلورها در قلب كهكشان

تلسكوپ فضايي اسپيتزر به تازگي در قلب دو كهكشان در حال تركيب ،بلورهايي شبيه به خرده شيشه يافته است.اين بلورها به اندازه دانه ي شن هستند و به احتمال زياد قبل و در حين انفجار ستارگان پرجرم در فضا رها شده اند.اين نوع بلور ها سابقا در كهكشان راه شيري مشاهده شده بودند ، با اين حال موارد تازه كشف شده ، اولين نمونه هاي موجود در خارج از كهكشان ما هستند.دانشمندان معتقدند كه اين بلور ها بر اثر چند انفجار ابر نواختري متوالي گرم شده و در نهايت ذوب مي شوند.

سهند پيرباديان

    تلسكوپ فضايي اسپيتزر ناسا ،با بررسي چند كهكشان در حال تركيب ،پوششي از بلور هاي كوچك در اطراف مراكز به هم پيوند خورده ي اين كهكشان ها يافته است.اين ذرات شباهت زيادي به خرده شيشه دارند.اين بلور ها دانه هاي سيليكاتي هستند كه در كوره هاي ستاره اي به وجود آمده اند.دانه هاي تازه كشف شده اولين موارد بلور هاي سيليكاتي شناخته شده در خارج از كهكشان ما مي باشند

تصور يك تصويرگر از بلور هايي كه در اطراف مراكز كهكشان هاي در حال تركيب رها شده اند

 

دكتر "هنريك اسپون" از دانشگاه كورنل مي گويد:"ما از كشف اين بلور هاي ظريف و كوچك در مركز يكي از بي ثبات ترين مناطق عالم ،بسيار شگفت زده هستيم.اين بلور ها به راحتي از بين مي روند اما در اين مورد ،ظاهرا اين بلور ها توسط ستارگان پرجرم ،سريع تر از روند ناپديد شدن ،در حال توليد هستند."

   اين كشف نهايتا در فهم روند تحول كهكشان ها و به خصوص كهكشان راه شيري كه در چندين ميليارد سال آينده با كهكشان آندرومدا تركيب خواهد شد ،كمك بزرگي خواهد كرد.

   دكتر "لي آرموس" از مركز علمي اسپيتزر ناسا و موسسه فن آوري كاليفرنيا در پاسادنا مي گويد:"تصور ما بر اين است كه طوفاني از غبار در مركز كهكشان هاي در حال تركيب در حال شكل گيري است.اين بلور هاي سيليكاتي در اين طوفان قرار گرفته و در نهايت به صورت پوششي عظيم از غبار و شيشه در اطراف هسته هاي كهكشان ها قرار مي گيرند."

   سيليكات ها ،مانند شيشه،براي تبديل شدن به بلور به گرما نياز دارند.اين ذرات جواهر مانند در كهكشان راه شيري ، در مقادير كم و در اطراف بعضي از ستاره ها مانند خورشيد يافت مي شوند.اين ذرات بر روي زمين ،بر روي سواحل شني برق مي زنند و در شب ،برخورد اين ذرات همراه با ذرات ديگر با جو را مي توان مشاهده كرد.اخيرا اين ذرات توسط تلسكوپ اسپيتزر درون دنباله دار TEMPEL۱ (كه سفينه ي DEEP IMPACT با آن برخورد كرده است) نيز ديده شده است.

    كهكشان هايي كه اين بلور ها به وفور در آنها يافت مي شود تفاوت عمده اي با كهكشان ما دارند.در درون اين كهكشان ها كه "كهكشان هاي فوق نوراني فروسرخ" (ULTRALUMINOUS INFRARED GALAXIES)   (ULIRGS) ناميده مي شوند ،مقادير بسيار عظيمي از اين بلور هاي سيليكاتي يافت مي شوند. با وجود آنكه تعدادي از اين نوع كهكشان ها به طور واضح رصد نشده اند ، بيشتر موارد كشف شده از دو كهكشان مارپيچي در حال تركيب تشكيل شده اند.هسته ي تركيبي اين نوع كهكشان ها مملو از ستارگان پرجرم ،پرنور و كم سن مي باشد.در مركز بعضي از آنها نيز سياهچاله هاي بسيار پرجرم وجود دارد.

   اختر شناسان بر اين عقيده اند كه بلور هاي سيليكاتي در مركز اين نوع كهكشان ها (ULIRGS) ،توسط ستاره هاي پرجرم ايجاد مي شوند.بر اساس تحقيقات دكتر اسپون و تيم او، اين ستاره هاي پرجرم ،بلور ها را قبل و همچنين در هنگام وقوع انفجار هاي ابر نواختري در فضا پخش مي كنند.اما اين بلور هاي ظريف براي مدت طولاني دوام نمي آورند.ذرات پرتاب شده توسط انفجار هاي ابر نواختري به اين بلور ها برخورد كرده و آنها را بمباران مي كنند.نتيجه ي اين بمباران ،گرم شدن بلور ها و در نهايت ذوب شدن و تبديل آنها به موادي بدون شكل است.تمام اين اتفاقات در بازه ي زماني كوتاهي صورت مي گيرد.

   دكتر اسپون اين پديده را به شكلي ساده بيان مي كند:"دو كاميون حامل آرد را در نظر بگيريد كه در يك خيابان و در جهت مخالف هم در حال حركتند.اگر اين دو كاميون با هم برخورد كنند ،براي مدتي كوتاه ابري سفيد بر روي خيابان تشكيل مي شود.با استفاده از تلسكوپ اسپيتزر ،ما برخورد و تركيب دو كهكشان و تشكيل ابري موقتي از بلور هاي سيليكاتي را مشاهده مي كنيم."

   طيف سنج فرو سرخ تلسكوپ اسپيتزر ،اين بلور هاي سيليكاتي را در ۲۱ كهكشان از ۷۷ كهكشان بررسي شده (كه همه از نوع ULIRGS بوده اند)  يافته است.اين ۲۱ كهكشان در محدوده ي ۲۴۰ ميليون تا ۹/۵ ميليارد سال نوري از ما قرار دارند و در تمام مناطق آسمان پخش شده اند.اين كهكشان ها در زمان مناسب رصد شده و در نتيجه بلور ها در آنها مشاهده شده اند.اما در ۵۶ كهكشان ديگر ،اين بلور ها در آينده ي نزديك ايجاد خواهند شد

تصويري از دو كهكشان در حال برخورد با يكديگر. در سمت چپ تصوير كهكشان NGC۲۲۰۷ و در سمت راست كهكشان IC۲۱۶۳ ديده مي شوند

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 164
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : یک شنبه 15 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

درخشندگي سطحي

 

درخشندگي سطحي را مي توان ميزان درخشندگي جسم بر واحد مساحت آن تعريف كرد يا به عبارت ديگر آن را ميتوان قدر ستاره بر مجذور دقيقه يا ثانيه قوسي بيان كرد.بيشتر كهكشان هاي قابل رصد توسط آماتورها داراي درخشندگي سطحي اي در حدود 13.5 هستند كه به اين معناست كه هر دقيقه قوسي مربع از يك كهكشان به روشني يك ستاره قدر 13.5 است.براي درك بهتر ميزان نور آن بهتر است تلسكوپتان را به سوي يك ستاره قدر 13.5 نشانه رويد و سپس آن را طوري فوكوس كنيد كه به اندازه ي يك دقيقه قوس كشيده شود.براي پيدا كردن اجرام در چشمي تلسكوپ بايد به ياد داشته باشيد كه بيشتر اجرام قابل توجه اعماق آسمان داراي درخشندگي سطحي اي در حدود 12.5 اند.
 
مفهوم درخشندگي سطحي بسيار ساده است و مي توان آن را با اين مثال ساده به خوبي توضيح داد.فرض كنيد كه شما نور چراغ قوه را روي ديوار انداخته ايد،اين كار باعث ايجاد دايره اي از نور با اندازه و درخشندگي مشخصي خواهد شد.اكنون چند قدم از ديوار فاصله بگيريد،متوجه خواهيد شد كه چگونه دايره ي نور بزرگ تر مي شود در حالي كه درخشندگي آن به طور قابل توجه اي كاهش مي يابد.اين آزمايش ساده نشان مي دهد كه اگر چه مجموع نور خروجي از چراغ قوه ثابت باقي مانده است اما درخشندگي سطحي آن (دايره ي نور روي ديوار) به دليل ميزان نوري كه اكنون بر سطح بزرگتري پراكنده شده است كاهش يافته است.
 
تجربه ي عملي ديگري كه براي درك بهتر درخشندگي سطحي با كمك تلسكوپتان مي توانيد انجام دهيد اين است كه تلسكوپ را به سوي يك ستاره ي نسبتا پر نور نشانه رويد و سپس شروع به تغيير فوكوس تصوير كنيد، متوجه خواهيد شد كه هر چه ستاره بيشتر و بيشتر از فوكوس خارج مي شود بزرگ تر و كم نور تر مي شود ، در نهايت به اين نتيجه مي رسيد در حالي كه تصوير ستاره در ميدان ديد بسيار بزرگ است تقريبا غير قابل مشاهده است.البته قدر ستاره هيچ تغييري نكرده است بلكه فقط درخشندگي سطحي آن را با پراكنده كردن مجموع نور آن در يك ناحيه بزرگ تر كاهش داده ايم. 
 M57 و M31 از پشت چشمي تلسكوپ



 
 
فهرست مسيه چندين جرم مشكل به دليل درخشندگي سطحي كم آنها دارد كه رصدگران پس از گذراندن مدت زماني در پشت چشمي به مشكل بودن آنها معترف مي شوند.به طور مثال M74 كه توسط بسياري از رصد گران به عنوان مشكل ترين جرم مسيه نام برده مي شود،از قدر نسبتا درخشان 9.4 است اما به دليل اندازه 12*12 دقيقه قوسي آن ،درخشندگي سطحي آن حدود 14.2 است و اين به اين معني است كه هر دقيقه قوس مربع از مساحت آن به روشني يك ستاره قدر 14.2 است.براي مقايسه،NGC4431 كه يك كهكشان قدر 12.9 در صورت فلكي سنبله با اندازه ي كوچك 1.0*1.7 دقيقه قوس را در نظر بگيريد كه اندازه ي كوچك آن درخشندگي ظاهري آن را به 13.5 مي رساند كه پرنورتر از M74 است!
 
 
بنابراين بسياري از اجرام مسيه و فهرست NGC هستند كه داراي قدر كمي هستند اما به دليل اندازه كوچكشان داراي درخشندگي بالايي اند.مثالي ديگر در اين رابطه،سحابي حلقه،M57،در صورت فلكي شلياق است.اين سحابي سياره اي قدر 9 تنها 1.0*1.3 دقيقه قوس است و به خاطر مجموع نور خروجي كه در ناحيه كوچكي متمركز شده است از درون تلسكوپ به خوبي قابل مشاهده است.اكنون M57 را با سحابي هليكس NGC7293 در صورت فلكي دلو مقايسه كنيد.در ابتدا ممكن است اين طور به نظر آيد كه سحابي هليكس به خاطر قدر 6.3 اش نسبت به M57 آسانتر مشاهده خواهد شد اما بعد از چك كردن اندازه نسبتا وسيع آن كه 12*16 دقيقه قوس است در مي يابيم كه رصد آن بسيار مشكل است و نياز به آسماني بسيار تاريك خواهد بود.
 
آيا تمام مطالب بالا به اين معناست كه مي توان داده هاي قدر يك جرم را ناديده گرفت و تنها به درخشندگي سطحي آن متكي بود؟متاسفانه موضوع به اين سادگي نيست و احتمالات مختلفي در ميان است.يك كهكشان ممكن است بسيار وسيع باشد كه به اين معناست كه بايد در انتظار درخشندگي سطحي كمي باشيم اما كهكشان ممكن است داراي هسته اي بسيار پرنور باشد و اين نشان مي دهد كه اگر چه ما براي ديدن تمام كهكشان كار دشواري خواهيم داشت اما قادر به تشخيص آن به خاطر هسته ي درخشانش خواهيم بود.يك مثال جالب در اين مورد M31 كهكشان امراة المسلسله است كه داراي قدر 3.4 است اما درخشندگي سطحي آن به دليل اندازه 140*178 دقيقه قوسي آن تنها 13.5 است.
 
 
 
آنچه در اين مقاله آمده است تنها يك توضيح مختصر در باب درخشندگي سطحي است زيرا كه بحث در اين باره بسيار پيچيده است و حتي شامل واكنش هاي مختلف چشم انسان در برابر نور در طول موج ها و رنگ هاي متفاوت است.بنابراين اگر كسي از شما خواست كه UGC9749 كه يك كهكشان از قدر 10.9 در دب اصغر است را پيدا كنيد بدون اطلاع از درخشندگي سطحي آن حتي به فكر سوار كردن تلسكوپتان هم نيافتيد زيرا اين جرم به ظاهر ساده داراي درخشندگي سطحي 17.8 است

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 173
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : یک شنبه 15 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

 

طفلك پلوتون

طفلك پلوتون

 

چه كسي توپي با قطر 2306 كيلومتر كه يك پنجم قطر زمين هم نمي‌شود و جرم فقط دو هزارم جرم زمين را يك سياره مي‌داند؟ پلوتون حتي از هفت ماه منظومه‌ي شمسي و بدتر از همه از ماه زمين هم ريز تر است. منظومه‌ي شمسي اين‌قدر گستاخانه با اعضاي ريزش برخورد نكرده‌است كه با پلوتون. مدار پلوتون با مدار همه‌ي سيارات فرق مي‌كند. اگر بتوانيم همه‌ي سياره‌ها را روي يك ميز مرتب بچينيم، پلوتون انگار به فنري وصل شده است كه باعث مي‌شود بالاتر يا پايين‌تر از سطح ميز جا بگيرد. مدار پلوتون در صفحه‌ي منظومه‌ي شمسي نيست. يوهان كپلر در قرن شانزدهم گفت كه مدار سيارات بيضي است، اما حقيقت اين است كه مدار هيچ سياره‌اي به اندازه‌ي پلوتون بيضي نيست. كپلر در خواب هم نمي‌ديد كه روزي سياره‌اي كشف شود كه مدارش به قدري بيضي باشد كه عنوان دورترين سياره‌ي منظومه‌ي شمسي را هر از چندگاهي با نپتون عوض كند. پلوتون وقتي به نزديك‌ترين فاصله اش از خورشيد مي‌رسد از سياره‌ي نپتون هم به خورشيد نزديك‌تر مي‌شود. بخشي از مدار پلوتون درون مدار نپتون است. مدار پلوتون بيشتر شبيه مدار دنباله‌دارهاست تا سياره‌ها. يعني از 18 بهمن 1357 (7 فوريه 1979) تا 22 بهمن 1377 (11 فوريه 1999) پلوتون درون مدار نپتون بود و نپتون دورترين سياره از خورشيد تلقي مي‌شد. عنواني كه به نظر مي‌رسد ديگر هرگز از دست ندهد.

سياره X

استان كشف پلوتون اسطوره‌ي اخترشناسي نوين است. وقتي يوهان گاله نپتون را در 1846 ديد مكانيك نيوتوني حاكم مطلق جهان بود. چه كسي مي‌توانست محاسبات فيزيكي كه محل نپتون را در آسمان پيش‌بيني كرده‌بودند انكار كند. داستان از اين قرار بود كه مدار اورانوس نامنظم بود و مطابق نظريه‌هاي فيزيكي رفتار نمي‌كرد. دو رياضي‌دان از روي داده‌هاي رصدي اورانوس حدس زدند كه سياره‌اي در وراي آن عامل اصلي اين اختلال‌هاست. آن‌دو به درستي محل سياره‌ي جديد را تخمين زدند و گاله فقط آن را ديد. اما به نظر مي‌رسيد مدار نپتون هم نامنظمي‌هايي دارد. اخترشناسان كه مزه‌ي كشف نپتون را چشيده بودند باز هم گمان بردند كه سياره‌اي آن‌سوي نپتون همه‌ي اين نامنظمي‌ها را پديد آورده است. ويليام پيكرينگ و پرسيوال لاول چندين محل را در آسمان تخمين زدند كه اگر سياره‌ي X در آن محل‌ها بود مي‌توانست چنين نامنظمي‌هايي در مدار نپتون پديد آورد. جستجو براي اين سياره از سال 1905 در رصدخانه‌ي لاول آغاز شد. كار جستجو حتي سال‌ها پس از مرگ لاول در 1916 نيز ادامه يافت.
كلايد تامباو (Clyde Tombaugh) منجم جواني بود كه تلسكوپي دست‌ساز ساخته بود. او طرح‌هايي را كه از پشت چشمي اين تلسكوپ از مشتري و زحل كشيده بود براي رصدخانه‌ي لاول فرستاد. اين باعث شد كه تامباو در 1929 در رصدخانه استخدام شود. در رصدخانه‌ي لاول از هر بخش آسمان به فواصل زماني معين (مثلا يك هفته) دوبار عكاسي مي‌شد. با مقايسه‌ي اين دو عكس اگر چيزي در زمينه‌ي ستاره‌هاي ثابت حركت مي‌كرد پيدا مي‌شد. براي مقايسه هر دو عكس را داخل دستگاهي به نام مقايسه گر چشمك‌زن (Blink Comparator) مي‌گذاشتند. تامباو شب‌ها را به عكاسي مي‌گذراند و روزها را به مقايسه‌ي عكس‌هاي تهيه شده. و سرانجام پس از 25 سال تلاش در رصدخانه‌ي لاول، تامباو جوان پلوتون را در 29 بهمن 1308 (18 فوريه‌ي 1930) در عكس‌هايي كه ماه پيش گرفته شده بود يافت.

سياره‌اي كه تامباو كشف كرده بود مدتي بي‌نام بود. نام پلوتون را دختري 11 ساله به نام ونتيا فير (Venetia Phair) كه آن زمان دانش‌آموز يك مدرسه‌ي ابتدايي در انگلستان بود پيشنهاد كرد. پلوتون (Pluto) خداي دنياي زيرين است. صبح يكي از روزهاي اواخر زمستان 1930 پدر ونتيا در صفحه‌ي 14 روزنامه‌ي Times خبر كشف سياره‌ي تازه را خواند و براي دخترش تعريف كرد كه هنوز نامي براي اين سياره انتخاب نشده است. ونتيا هم كه به اسطوره شناسي و نجوم علاقه‌مند بود نام پلوتون را پيشنهاد كرد. پلوتون به قدري نام موفقي بود كه همان سال شخصيت پلوتو (سگ معروف والت ديزنياز روي سياره جديد نام‌گذاري شد. .

عجيب نيست كه نشان پلوتون براي پاسداشت لاول تركيبي از حروف P و L است. اما…، اما اين پلوتون نمي‌توانست سياره‌ي X لاول باشد، با اين‌كه پلوتون تقريبا در يكي از محل‌هايي كشف شد كه لاول پيش‌بيني كرده بود. از همان ابتدا بعد از اين‌كه معلوم شد قرص پلوتون از پشت چشمي ديده نمي‌شود همه مي‌دانستند كه پلوتون كوچك‌تر و كم‌جرم‌تر از آن است كه چنين تغييراتي بر مدار نپتون وارد كند. تازه به نظر مي‌رسد اين نپتون است كه مدار پلوتون را بسيار آشفته كرده است، پلوتون هرگز نمي‌تواند تأثير چشمگيري بر نپتون بگذارد.

پس سياره‌ي X كجاست؟ پس از كشف پلوتون تامباو جستجويش را ادامه داد. او چندين سيارك، ستاره‌ي متغير و حتي يك دنباله‌دار يافت. اما خبري از سياره‌ي ديگري نشد. پايونير 10 و 11 و ويجرهاي 1 و 2 كه به ملاقات اورانوس و نپتون رفتند مشكل مدار آنها را براي هميشه حل كردند. وقتي فضاپيماها از كنار سياره‌ها مي‌گذشتند مقداري شتاب مي‌گرفتند. اين شتاب مستقيما به جرم سياره مربوط مي‌شود. با اندازه‌گيري اين شتاب دانشمندان دريافتند كه جرم اورانوس و نپتون را 1 درصد كمتر از جرم واقعي آنها محاسبه كرده بودند. با جايگذاري اعداد جديد مشكل نامنظمي‌هاي مدار هر دو سياره براي هميشه حل شد. پس هيچ سياره‌اي X اي وجود ندارد.

اجرام كوئي‌پر

با اين همه پلوتون بيش از هفتاد سال بدون مشكل بزرگي يك سياره بود. ولي همه چيز در پاييز 1380 (2002) تغيير كرد؛ زماني كه اخترشناسان كوآوار را يافتند. از 1992 كه اولين جرم در كمربند كوئي‌پر كشف شد تا كنون بيش از 800 جرم در اين ناحيه از منظومه‌ي شمسي شناخته شده است. كمربند كوئي‌پر منطقه‌اي است دورتر از مدار نپتون كه پيش‌بيني مي‌شود شامل هزاران جرم كوچكي باشد كه از ابتداي پيدايش منظومه‌ي شمسي به همراه خود سياره‌ي نپتون به آن محل رانده شده‌اند. هيچكدام از اين 800 جسم در حد و اندازه‌هاي پلوتون و حتي قمرش، كارن، نبودند. ولي كوآوار جسمي با قطر 1260 كيلومتر بود. بي‌شك كوآوار به گروهي از اجرام منظومه‌ي شمسي تعلق داشت كه پيش از اين نام‌گذاري شده بود: اجرام كمربند كويي‌پر (KBO). مشكل اين‌جا بود كه پلوتون هم مي‌بايست جزء اين گروه قرار مي‌گرفت. اگر تنها تفاوت پلوتون با ديگر اجرامي كويي‌پر اندازه‌اش بود، كوآوار فقط چند كيلومتر از پلوتون كوچك‌تر بود. سال پيش مسئله براي پلوتون وقتي حياتي‌تر شد كه جرم كوئي‌پر 2003 VB12 (معروف به سدنا، Sedna) پا به خانواده‌ي منظومه‌ي شمسي گذاشت. سدنا از پلوتون بزرگ‌تر بود. مدار سدنا بي‌اندازه كشيده‌تر از مدار پلوتون است طوري كه در نزديك‌ترين فاصله از خورشيد به 76 واحد نجومي (AU، هر واحد نجومي فاصله‌ي متوسط زمين از خورشيد و تقريبا معادل 150 ميليون كيلومتر است) و در دورترين نقطه‌ي مدارش به فاصله‌ي 526 واحد نجومي از خورشيد مي‌رسد. به هرحال همين كشف باعث شد تا اخترشناسان به فكر تعيين ماهيت يك سياره بيافتند.

ماهيت يك سياره

اين اولين باري نبود كه اخترشناسان به دنبال تعريفي براي يك سياره بودند. وقتي ويليام هرشل در 1781 به دنبال ستاره‌هاي دوتايي مي‌گشت جرمي را در صورت فلكي ثور ديد كه ابتدا تصور مي‌كرد يك دنباله‌دار است. اما مدار اين جرم تازه كشف شده بيشتر شبيه مدار سياره‌ها، دايره‌اي، بود. به زودي همه قبول كردند كه جرم تازه سياره‌ي هفتم منظومه‌ي شمسي است و نامش را اورانوس نهادند. اورانوس يك قانون كهنه را زنده كرد: قانون بده (Bode) كه اندازه و فاصله‌ي سيارات از خورشيد را بر حسب يك رابطه‌ي رياضي بيان مي‌كند. اخترشناسان تا پيش از كشف اورانوس قانون بده را بي‌معني مي‌پنداشتند(اين قانون امروزه ‌هم بي معني تلقي مي‌شود و صرفا از نظر تاريخي اهميت دارد) ولي اورانوس درست در محلي كشف شد كه قانون بده پيش‌بيني مي‌كرد سياره‌اي آنجا باشد. اما در قانون بده يك مشكل وجود داشت، اين قانون پيش‌بيني مي‌كرد كه مي‌بايست سياره‌اي بين مريخ و مشتري وجود داشته باشد، ولي تا آن زمان چنين جرمي كشف نشده بود. پس كاوش‌هاي بعدي براي كشف اين سياره ادامه يافت، تا اين‌كه در 1801 درست در همان فاصله‌ي بين مريخ و مشتري سرس (Ceres) كشف شد. بلافاصله اين جرم را يك سياره دانستند. اما يك سال بعد در همان منطقه پالاس كشف شد. چند سال بعد جونو پيدا شد كه مداري مشابه مدار دو جرم قبلي داشت. با ادامه‌ي اين كشف‌ها ويليام هرشل پيشنهاد كرد كه اين اجرام جديد در دسته‌اي جدا از سيارات طبقه بندي شوند. به هرحال حتي سال‌ها پس از مرگ هرشل اين طبقه بندي را همه قبول نداشتند. امروزه هزاران سيارك كشف شده است كه سرس از همه‌يشان بزرگ‌تر است. ديگر سيارك‌ها صخره‌هاي سرگرداني هستند كه بين مدار مريخ و مشتري دور خورشيد در گردشند.
بار بعد كه موضوع تعريف علمي سياره مطرح شد به طرح وجود كوتوله‌هاي قهوه‌اي باز مي‌گردد. كوتوله‌هاي قهوه‌اي ستاره‌هاي نارسي هستند كه نه آن‌قدر پرجرم‌اند كه يك ستاره باشند، نه آن‌قدر كم جرم كه يك سياره تلقي شوند. موضوع ديگر سيارات فراخورشيدي بودند. ده‌ها جرم سياره مانند كشف شده‌اند كه به دور ستاره‌هاي ديگر مي‌گردند. از نظر اتحاديه‌ي بين‌المللي نجوم يك سياره‌ي فراخورشيدي جسمي است كه:

اجرامي با جرمي كمتر از كمينه‌ي جرم لازم براي آغاز واكنش‌هاي گرما-هسته‌اي (13 برابر جرم مشتري براي جرمي با تركيب شيميايي مشابه) كه دور يك ستاره يا بازمانده‌ي يك ستاره مي‌گردد. اهميتي ندارد كه اين جرم چگونه شكل گرفته است. كمينه‌ي جرم يا اندازه‌ي لازم براي يك سياره‌ي فراخورشيدي تا يك سياره تلقي شود همان‌هايي است كه براي منظومه‌ي شمسي تعريف مي‌شود.

اين تعريف مشكلي از ما نمي‌كاهد، بايد كمينه‌ها را در منظومه‌ي شمسي خودمان تعريف كنيم. با كشف پلوتون، كوآوار، سدنا و ديگر اجرام كمربند كويي‌پر بار ديگر بحث تعريف ماهيت يك سياره به زبان‌ها افتاد.اتحاديه‌ي بين‌المللي نجوم مجبور بود كه پس از سال‌ها سكوت تعريف جامعي از يك سياره ارائه دهد. تا همين هفته‌ي پيش (اواخر مرداد 85) تعريف رسمي‌اي از يك سياره وجود نداشت.

پيش از اين مايك براون از MIT يك سياره را چنين تعريف كرده بود: «سياره به هر جسمي در منظومه‌ي شمسي مي‌گويند كه جرمش از مجموع جرم‌هاي ديگر اجرامي كه در مدار مشابه به مدار آن دور خورشيد مي‌گردند بيشتر است». طبق اين تعريف پلوتون سياره نبود. در پاييز 1385 گروه 19 نفره‌ي اتحاديه‌ي بين‌المللي نجوم (IAU) كه به مطالعه درباره‌ي تعريف يك سياره مي‌پرداخت سه گزينه مقابل خود داشت:
سياره هر جسمي است كه به دور خورشيد مي‌گردد و قطرش بيش از 2000 كيلومتر است
سياره هر جسمي است كه به دور خورشيد مي‌گردد و شكلش به دليل گرانشش ثابت است
سياره هر جسمي است كه به دور خورشيد مي‌گردد و جرم اصلي در منطقه‌اش محسوب مي‌شود.

سرانجام مسئله‌ي تعريف سياره به همايش تابستان 1385 (2006) IAU در پراگ جمهوري چك رسيد.

هر جسم گردي يك سياره نيست

پيش‌نويسي كه به جلسه‌ي IAU رسيد بيان مي‌كرد كه يك سياره جسمي است كه به دور خورشيد مي‌گردد و آن قدر جرم دارد كه بر اثر نيروي گرانش خودش شكلي كروي داشته باشد. بر اساس اين تعريف كميته‌ي تعيين ماهيت سيارات پيشنهاد كرده‌بود كه سرس، پلوتون و قمرش كارن و سدنا در فهرست سيارات منظومه‌ي شمسي قرار بگيرند. به اين ترتيب تعداد سيارات به 12 عدد مي‌رسيد. مشكل همين‌جا تمام مي‌شد اگر منظومه‌ي شمسي هيچ جسم ديگري نداشت. ولي پيش‌بيني مي‌شود كه بيش از 200 جرم در كمربند كويي‌پر وجود دارد كه همگي گرد اند. فكرش را بكنيد چه كسي مي‌توانست نام تمامي سيارات منظومه‌ي شمسي را از حفظ باشد.

در نهايت اين نظر مورد موافقت همه‌ي اعضا قرار نگرفت و در جلسه‌ي IAU 474 نفر از اخترشناسان درباره‌ي ماهيت يك سياره و آن‌چه كه يك سياره را از صخره يا اجرام ريز منظومه‌ي شمسي متمايز مي‌كند رأي دادند و تصميم گرفتند به جاي اين‌كه ده‌ها جرم ديگر را به فهرست سيارات منظومه‌ي شمسي وارد كنند، فقط پلوتون بيچاره را از مقامش عزل كنند. نتيجه‌ي رأي گيري اين شد كه تمام اجرام منظومه‌ي شمسي به سه دسته تقسيم شدند:
سيارات: يك سياره جسمي آسماني است كه 1. در مداري به دور خورشيد بگردد 2. به قدر كافي جرم داشته باشد تا به تعادل هيدرواستاتيكي برسد (يعني شكلي گرد داشته باشد) 3. منطقه‌ي اطراف مدارش را پاك كرده باشد.
سيارات كوتوله: يك سياره‌ي كوتوله جسمي آسماني است كه 1. در مداري به دور خورشيد بگردد 2. به قدر كافي جرم داشته باشد تا به تعادل هيدرواستاتيكي برسد (يعني شكلي گرد داشته باشد) 3. منطقه‌ي اطراف مدارش را پاك نكرده باشد 4. يك قمر نباشد.
اجرام كوچك منظومه‌ي شمسي: هر جسم ديگري كه در دسته‌بندي‌هاي گفته شده جاي نگيرد يك جرم كوچك منظومه‌ي شمسي محسوب مي‌گردد.

بنابراين هشت سياره‌ي منظومه‌ي شمسي: عطارد، زهره، زمين، مريخ، مشتري، زحل، اورانوس و نپتون هستند.
پلوتون يك سياره‌ي كوتوله است. و از اين پس به اجرام فرانپتوني (اجرامي كه در مدارهايي اطراف يا دورتر از نپتون به دور خورشيد مي‌گردند، چه سياره‌ي كوتوله باشند مثل سدنا يا چه جرم كوچك
منظومه‌ي شمسي) اجرامي پلوتوني گفته مي‌شود

ترديدها

اين تعريف جديد براي برخي اخترشناسان چندان خوش‌آيند نيست. مدير پروژه‌ي افق‌هاي نوي ناسا در ميان اين افراد است. آنها عقيده دارند كه معني «پاك كردن منطقه‌ي اطراف مدار» كه ويژگي سوم يك سياره است چندان واضح نيست. فرضيه‌ي شكل‌گيري سيارات بيان مي‌كند، نيروي گرانش يك سياره يا يك پيش‌سياره (سياره‌اي در حالت شكل‌گيري) با گذشت منطقه‌ي اطراف مدارش را جاروب مي‌كند. با صدها بار گردش سياره به دور ستاره‌ي اصلي سياره ديگر تمامي اجرام منطقه‌ي اطراف مدارش را يا جذب مي‌كند يا به آنها آن‌قدر شتاب مي‌دهد كه از آن ناحيه مي‌گريزند.

طبق تعريف سياره وقتي منطقه‌ي اطراف مدارش را جاروب كرده است كه هر جرم ديگري در آن منطقه يا قمر سياره باشد يا تحت كنترل نيروي گرانش آن سياره قرار داشته باشد. براي مثال سيارك‌هاي گروه تروجان همگي در مدار مشتري به گرد خورشيد مي‌گردند ولي همه‌ي آنها تحت كنترل جاذبه‌ي مشتري اند. اجرام پلوتوني (طبق تعريف جديد IAU همان اجرام فرانپتوني) تحت تأثير گرانش نپتون هستند، بنابراين نپتون يك سياره است و ماه زمين (كه هم گرد است و هم دور خورشيد مي‌گردد) قمر يك سياره ديگر (زمين) است، پس يك سياره نيست.

درباره‌ي گردي يك سياره هم ترديدهايي وجود دارد. تصميم‌گيري درباره‌ي اين‌كه چه اجسامي گرد اند يا چه اجسامي بر اثر نيروي گرانش خودشان شكل گرد پيدا كرده‌اند كار ساده‌اي نيست. به نظر نمي‌رسد ويژگي‌هاي فيزيكي ساده‌اي مثل جرم، اندازه يا چگالي كمكي به دسته‌بندي اجرام گرد بكنند. چون براي مثال سيارك پالاس با چگالي 2.9 گرم بر سانتيمتر مكعب شكلي نامنظم دارد ولي قمر انسلادوس با چگالي 1.61 گرم بر سانتيمتر مكعب نه تنها گرد است، بلكه كروي است.

با اين همه مصوبه‌هاي اتحاديه‌ي بين‌المللي نجوم منبع اصلي كتاب‌ها و مقالات علمي است. اگر احساس مي‌كنيد چيزي در دنيا تغيير كرده و سر جايش نيست، بله درست فكر مي‌كنيد. از دوم شهريور 1385 پلوتون پس از 76 سال ديگر عضو منظومه‌ي شمسي نيست. از اين پس منظومه‌ي شمسي هشت سياره دارد.

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 104
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : یک شنبه 15 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

 

مسئله قابل توجه فقط اين نيست كه جسمي در فضا وجوددارد بلكه اين جسم مشخص كننده هندسه فضاي اطرافش مي باشد. انيشتيندر اين مورد مي گويد: هميشه عقيدهبر اين بوده اگر تمامماده جهانمعلوم شود،زمانوفضا باقي مي مانند، در حالي كه نظريه نسبيت تاكيد مي كند كه زمان و فضا نيز همراه باماده نابود مي گردند. بنابراين ،جرمبا فضا ارتباط دارد. هر جسمي باعث ميشود كه فضاي اطرافش انحنا پيدا كند. ما به سختي متوجه چنين انحنايي در زندگي خود ميشويم، زيرا با جرم هاي نسبتا كوچكي سروكار داريم. ولي درميدانهاي گرانشي بسيار قوي ، مقدار انحنا ممكن است قابل توجه باشد.تعدادي از رويدادهايي كه اخيرا در فضا مشاهده شده اند،نشان مي دهند كه احتمال تمركز مقادير جرم در بخش هاي كوچكي از فضا وجود دارد. اگرماده اي با جرم معين به اندازه اي متراكم شود كه به حجم كوچكي تبديل گردد و آن حجمبراي چنين ماده‌اي بحراني باشد، ماده تحت تاثير گرانش خود شروع به انقباض مي نمايد. با انقباض بيشتر ماده ، فاجعه گرانشي گسترش مي‌يابد و آنچه كه فرو ريختن گرانشيناميده مي شود، آغاز مي گردد. تمركز ماده در اين فرآيند افزايش مي يابد و طبق نظريهنسبيت ،انحناي فضانيز به تدريج بيشتر مي گردد.

سرانجام لحظه اي فرا مي رسد كه هيچ پرتوئي ازنور ، ذره و نشانه فيزيكي ديگر نمي تواند از اين قسمت كه دچار فروريختن جرم شده ، خارجگردد. اين جسم به عنوانسياهچالهشناخته شده است. شعاع جسم در حال فرو ريختنكه به يك سياهچاله تبديل مي گردد،شعاع گرانشيناميده مي شود. اين شعاع برايجرم خورشيد سه كيلومتر و براي جرم زمين 9/0 سانتي متر است
 
.

 

 اگر خورشيد در اثرانقباض به كره‌اي با شعاع سه كيلومتر تبديل شود، به صورت يك سياهچاله در مي آيد. گرانش در سطح جسمي كه شعاعش با شعاع گرانشي جرم آن برابر مي باشد، فوق‌العاده شديد است. براي غلبه بر نيرويگرانشي لازم استسرعت فرارافزايش يابد، كه مقدار آن بيشترازسرعتنور مي باشد. طبقنظريهخاص نسبيت كه اكنون قابل قبول است، در جهان هيچ چيز نمي تواند با سرعت بيشتر ازسرعت نور حركت كند. به همين دليل سياهچاله ها اجازه نمي دهند هر چيزي از آنها خارجگردد. از سوي ديگر ، سياهچاله مي تواند ماده را از فضاي اطراف به درون خود ببلعد وبزرگتر شود. براي توضيح تمام پديده هايي كه مربوط به سياهچاله مي شوند، فرضيه عامنسبيت لازم مي باشد. بر اساس اين نظريه ، گذشت زمان در ميدان گرانشي قوي آهسته ميباشد. براي ناظري كه در خارج سياهچالهقرار دارد، افتادن يك جسم به درون سياهچاله مدت طولاني متوقف مي گردد. در چنينحالتي ناظر فرضي در ارتبط باعمل انقباضواقعا تصوير كاملا متفاوتي رامشاهده خواهد نمود. ناظر در حالي كه در ظرف مدت محدودي به شعاع گرانشي مي رسد،سقوطش ادامه مي يابد، تا آنكه به مركز سياهچاله برسد. ماده در حال فروريختن ، پس ازگذشتن از شعاع گرانش به انقباض ادامه مي دهد. طبق اختر فيزيك نظري جديد ممكن استسياهچاله ها مرحله پايانيزندگيستارگان جسيم باشند. مادامي كه يك منبع انرژي در ناحيه مركزيستاره فعاليت مي نمايد، درجات حرارت بالا باعث انبساط گاز و جدا شدن لايه هاي بالائي آنمي شود. در عين حال ، نيروي گرانشي عظيم ستاره اين لايه ها را به سوي مركز ميكشاند. پس از آن كه سوخت تامين كنندهواكنش‌هاي هسته‌ايبه مصرف رسيد، درجه حرارتدر ناحيه مركزي ستاره به تدريج پايين مي آيد. در اين مرحلهتعادل ستارهبه هم مي خورد و ستاره تحتتاثيرنيرويگرانشي خود منقبض مي گردد. تكامل و تغيير بيشتر آن به جرمش بستگي دارد. طبقمحاسبات اگر جرم ستاره سه تا پنج برابر جرم خورشيد باشد، مرحله پاياني انقباض آنممكن است باعث فروريختن گرانشي و تشكيل سياهچاله گردد.

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 131
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : شنبه 14 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد
مجله «گرین دیلی» در مقاله ای با ارائه گزینه هایی به بررسی ۵ فرضیه ای پرداخته است که هر یک از آنها می توانند علت پایان دنیا باشند.
● ماشینها و هوش مصنوعی
این مقاله با بررسی فرضیه ای آغاز می شود که براساس آن ماشینها و هوش مصنوعی که امروزه دانشمندان نوروساینس با علاقه آن را دنبال می کنند، بر انسان برتری جویند و انسان و دنیا را به نابودی بکشانند.
دماسنج «گرین دیلی» در مورد احتمال وقوع این رویداد درجه یک به ۱۰ را نشان می دهد. در حقیقت احتمال بسیار کمی برای غلبه روباتها بر انسان در اثر فعل و انفعال بیشتر میان انسان و ماشین وجود دارد.
● سقوط یک شهاب سنگ غول پیکر
دومین فرضیه نشان می دهد که زمین در اثر سقوط یک شهاب سنگ غول پیکر، دچار یک حادثه بزرگ می شود و به این ترتیب همانگونه که دایناسورها با برخورد شهاب سنگ به زمین منقرض شدند، انسان نیز نابود می شود و دنیا پایان می یابد. دماسنج "گرین دیلی"، احتمال وقوع این پدیده را ۴ به ۱۰ نشان می دهد.
● بیماری فراگیر
سومین فرضیه پیشنهادی این سایت، احتمال خطر همه گیری یک بیماری کشنده را مطرح می کند که می تواند آنفولانزای پرندگان و یا ویروس جدیدی باشد که ممکن است از فردا به سرعت گسترش یابد و میلیونها نفر را در کوتاهترین زمان نابود کند. دماسنج رقم وقوع این پدیده را ۵ به ۱۰ نشان می دهد.
● تقاضای فراتر از عرضه نفت
فرضیه چهارم پیشنهاد می کند که وجود انسان می تواند به سبب پدیده «قله نفت» (Peak Oil) نابود شود. براساس این فرضیه تقاضای نفت سوختی از عرضه آن فراتر می رود. احتمال وقوع این پدیده ۶ به ۱۰ است.
● تغییرات آب و هوا
پنجمین فرضیه که از بالاترین رقم احتمال وقوع برخوردار است، برپایه تغییرات آب و هوایی استوار شده است. به طوری که دماسنج گرین دیلی در این مورد رقم ۸ به ۱۰ را نشان می دهد. براساس این فرضیه، گرم شدن بیش از حد زمین در آینده ای نه چندان دور می تواند خطرات بسیار جدی را به وجود آورد و انسان و تمام جانداران زمین را به ورطه نابودی بکشاند.
 

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 187
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : شنبه 14 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

 

تکامل مخ
سطح نیمکره‌های مخ درمهره‌داراناولیهتا پستانداران اولیه صاف است. اما در پستانداران عالی بویژه در آدمیبه دلیل وسعت زیاد و جای گرفتن در فضای محدودمخچهدارای چین خوردگیهای فراوان و عمیق است
.
قسمتهای تشکیل دهنده مخ
 
قسمت سطحی مخ
قسمت سطحی مخ که خاکستری رنگ است و قشر مخ نامیده می‌شود. ضخامت این قسمت چندمیلیمتر است و به صورت چین خورده مشاهده می‌گردد که علت چین خوردگی ، وسعت زیاد آناست. قشر خاکستری مخ را جسم سلولی تعداد بسیار زیادی نورون تشکیل می‌دهند.
 
قسمت زیر قشر مخ
در این قسمت از مخ ماده سفید رنگی وجود دارد که از اجتماع رشته‌های عصبیمیلین‌دار تشکیل شده است. این رشته‌ها همان دنباله‌های نورونهایی هستند که در قشرخاکستری یا سایر قسمتهای دستگاه عصبی قرار دارند. در بخش سفید مخ نیز چند هستهخاکستری دیده می‌شود که مهمترین آنهاتالاموسهاو هیپوتالاموس‌ها است.


 
 
کار مخ
هر قسمت از قشر خاکستری ، کار ویژه‌ای را به عهده دارد. مراکز مربوطبه دریافت و تفسیر اطلاعات رسیده از اندامهای حسی مختلف مانند ، چشم ، گوش ، پوست وغیره در همین قسمت است. قسمتی از قشر خاکستری هم مرکز حرکات ارادی است. نورونهایاین قسمت حرکات ارادی بدن را کنترل می‌کنند. مخ مرکز احساسات ، فکر کردن و حافظهنیز است. نیمکره چپ مخ حرکات طرف راست و نیمکره راست آن حرکات طرف چپ بدن را کنترلمی‌کند. هر نیمکره دارای کارهای ویژه‌ای نیز هست.

نیمکره چپ در ربان آموزی ،یادگیری ، تفکر ریاضی و منطق تخصص دارد و نیمکره راست انجام دادن کارهای ظریف مانندکارهای هنری ،موسیقیرا کنترل می‌کند. مرکز تفکر ارادی در ناحیه پیشانی قرار دارند. مرکز شنوایی در بخشگیجگاهی و مرکز دید و چشمی در ناحیه پس سری قرار دارد و مراکز مربوط به اندامهایحسی مختلف مانند چشم و گوش و پوست در قسمت آهیانه قرار دارد. اگر این مراکز آسیبببینند با وجود سالم بودن چشم و گوش از دیدن و شنیدن محروم می‌شویم.
 
تالاموسها
تالاموسها از هسته‌های خاکستری مخ هستند. تالاموسها مرکز تقویت پیامهای حسیهستند. پیامهای حسی قبل از این که به مخ برسند، تقویت می‌شوند. مانند چشم درد ، ترسو ... .
 
هیپوتالاموس
هیپوتالاموس از هسته‌های خاکستری مخ هستند. هیپوتالاموس‌ها مرکز تنظیم اعمالمختلفی از جمله گرسنگی ،تشنگی،خوابو بیداریو تنظیم دمای بدن است.


 
 
مخچه
مخچه قسمتی از مغز است که در پشت و زیر مخ قرار دارد. مخچه دارای دو نیمکره است،اما چین خوردگیهای سطحی آن کم عمق‌تر و منظم‌تر است. قسمت سطحی مخچه را مادهخاکستری پوشانده است. مخچه بوسیله دسته تارهای عصبی به بقیه قسمتهای دستگاه عصبیمربوط است. مخچه در کار کنترل فعالیتهای ماهیچه‌ای به مخ کمک می‌کند.

مخچهپیامهای حرکتی را قبل از اینکه به اندامها بروند تقویت می‌کند. در نتیجه حرکاتنرمتری از بدن سر می‌زند. حفظتعادلبدننیز به عهده مخچه است. برای اینکار چشمها و گوش داخلی وضعیت بدن را بهمخچه خبر می‌دهند و مخچه ،ماهیچه‌هارا طوری کنترل می‌کند، که تعادل برقرار بماند. در مجموع کارهایی که مخچه انجاممی‌دهد همگی غیر ارادی هستند.
 
بیماریهای مغزی
عامل بیماریهای عفونی مراکز عصبی ، باکتریها ، ویروسها و یا موجودات زندهمیکروسکوپی دیگرند. در بعضی از این بیماریها مراکز عصبی خونی می‌شوند و در برخیدیگر سموم میکروبها که در جای دیگر بدن مستقر می‌شوند، به مراکز عصبی می‌رسند وآنها را دچار مشکل می‌کنند.
 
فلج اطفال یا پلیومیلیت
عامل این بیماری نوعی ویروس است که از طریق غذا و آبی که به مدفوع شخص بیمارآلوده باشند، به شخص سالم سرایت می‌کند. ویروس به نخاع می‌رسد و در آنجا به جسمسلولی نورونهای حرکتی آسیب کلی می‌رساند، و ماهیچه‌های تحت کنترل آنها فلج می‌شوند. با استفاده از واکسن می‌توان به راحتی از ابتلا به این بیماری جلوگیری کرد.
 
مننژیت مغزی
در اثر عفونت پرده‌های مننژ مغز یا نخاع حاصل می‌شود. انواعی از باکتریها باعث این بیماری می‌شوند. یک نوع از این باکتریها به نام مننگوکوک است. علایم بیماری مننژیت به طور ناگهانی بروز می‌کند. حرارت بدن دردناک می‌شود. مننژیت بیماری خطرناکی است و در صورت تاخیر در معالجه باعث مرگ می‌شود.

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 145
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : شنبه 14 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد
سكسكه‌ واقعا چيست؟!

توضيح‌ كلي

سكسكه‌ عبارت‌ است‌ از انقباضات‌ ناخودآگاه‌ و مكرر عضله‌ ديافراگم‌. سكسكه‌ يك‌ علامت‌ است‌ و نه‌ يك‌ بيماري‌. در ايجاد سكسكه‌ ديافراگم‌ (عضله‌ بزرگ‌ و نازكي‌ كه‌ قفسه‌ سينه‌ را از شكم‌ جدا مي‌سازد) و عصب‌ فرنيك‌ (عصبي‌ كه‌ ديافراگم‌ را به‌ مغز وصل‌ مي‌كند) نقش‌ دارند. تقريباً همه‌ ممكن‌ است‌ دچار سكسكه‌ شوند، حتي‌ جنيني‌ كه‌ در رحم‌ مادر است‌.

علايم‌ شايع

يك‌ صداي‌ تند و سريع‌ كه‌ در اثر گرفتگي‌ ديافراگم‌ از دهان‌ خارج‌ مي‌شود. اين‌ گرفتگي‌، عضلات‌ ته‌ گلو را به‌ هنگام‌ دم‌ مي‌بندد.

علل‌
تحريك‌ اعصابي‌ كه‌ عضلات‌ تنفسي‌، خصوصاً ديافراگم‌، را تحريك‌ مي‌كنند. علت‌ سكسكه‌ كوتاه‌مدت‌ معمولاً ناشناخته‌ است‌. در صورتي‌ كه‌ سكسكه‌ طولاني‌مدت‌ باشد يا به‌طور مكرر رخ‌ دهد، امكان‌ دارد به‌ علل‌ زير ايجاد شده‌ باشد:
خوردن‌ يا آشاميدن‌ غذا يا نوشيدني‌ داغ‌ يا مواد تحريك‌كننده‌
بيماري‌هاي‌ پرده‌ جنب‌ (پرده‌ نازكي‌ كه‌ روي‌ ريه‌ها را مي‌پوشاند).
ذات‌الريه‌
اورمي‌ (جمع‌ شدن‌ مواد زايد سمي‌ در اثر نارسايي‌ كليه‌)
الكلي‌ بودن‌
مصرف‌ بعضي‌ از داروها
اختلالات‌ معده‌، مري‌، روده‌ يا لوزالعمده‌
حاملگي‌
تحريك‌ مثانه‌
هپاتيت‌
گسترش‌ سرطان‌ از يك‌ قسمت‌ از بدن‌ به‌ كبد يا قسمتي‌ از پرده‌ جنب‌
سابقه‌ عمل‌ جراحي‌ اخير، خصوصاً جراحي‌ روي‌ شكم‌
علل‌ عاطفي‌
عوامل‌ افزايش‌ دهنده‌ خطر
وجود يك‌ بيماري‌ كه‌ سطح‌ سلامت‌ فرد را پايين‌ آورده‌ باشد.
سابقه‌ عمل‌ جراحي‌ اخير
مصرف‌ داروها، خصوصاً آنهايي‌ كه‌ معده‌ را آزرده‌ مي‌سازند.
پربودن‌ معده‌
خنده‌ شديد يا احساسات‌ قوي‌
تغيير در دماي‌ محيط‌
مصرف‌ الكل‌

پيشگيري‌
در حال‌ حاضر نمي‌توان‌ از آن‌ پيشگيري‌ كرد.
عواقب‌ مورد انتظار
سكسكه‌ كوتاه‌مدت‌ معمولاً نشان‌دهنده‌ بيماري‌ نيست‌. اين‌ نوع‌ سكسكه‌ به‌طور خود به‌ خودي‌ يا غالباً با درماني‌ كه‌ شرح‌ آن‌ داده‌ خواهد شد برطرف‌ مي‌شود. سكسكه‌ مداوم‌ فرد را مستأصل‌ مي‌كند و نياز به‌ انجام‌ اقداماتي‌ براي‌ فهميدن‌ دليل‌ آن‌ وجود دارد.

عوارض‌ احتمالي

عارضه‌اي‌ وجود ندارد، مگر اين‌ كه‌ سكسكه‌ طولاني‌مدت‌ باشد و وجود يك‌ بيماري‌ جدي‌ را مطرح‌ كند.
درمان‌

اصول‌ كلي

روش‌هايي‌ كه‌ در اين‌ جا ذكر مي‌شوند براي‌ دوره‌هاي‌ كوتاه‌مدت‌ سكسكه‌ هستند. سكسكه‌ طولاني‌مدت‌ بايد تحت‌ بررسي‌ پزشكي‌ قرار گيرد. يك‌ يا تعداد بيشتري‌ از روش‌هاي‌ زير را به‌ كار بنديد تا بهترين‌ آنها براي‌ شما معلوم‌ شود.
نفس‌ خود را نگاه‌ داريد و تا 10 بشماريد.
داخل‌ يك‌ كيسه‌ كاغذي‌ تنفس‌ كنيد. از كيسه‌ پلاستيكي‌ استفاده‌ نكنيد زيرا ممكن‌ است‌ به‌ سوراخ‌ بيني‌ بچسبد.
انگشت‌ شست‌ خود را بين‌ دندان‌ها و لب‌ بالا قرار دهيد. سپس‌ لب‌ بالا را با انگشت‌ سبابه‌ خود، درست‌ در زير سوراخ‌ بيني‌ سمت‌ راست‌، فشار دهيد.
انگشتان‌ سبابه‌ خود را حدود 20 ثانيه‌ داخل‌ هر دو گوش‌ فشاردهيد.
يك‌ ليوان‌ آب‌ را به‌ سرعت‌ بنوشيد.
نان‌ خشك‌ يا يخ‌ خرد شده‌ قورت‌ دهيد.
زبان‌ خود را به‌ ملايمت‌ بكشيد.
چشمان‌ خود را ببنديد و فشار ملايمي‌ را به‌ كره‌هاي‌ چشم‌ وارد كنيد.
يك‌ قاشق‌ چايخوري‌ شكر خشك‌ بخوريد.
داروها
معمولاً دارويي‌ براي‌ اختلال‌ مورد نياز نيست‌.

فعاليت‌
محدوديتي‌ براي‌ آن‌ وجود ندارد.
رژيم‌ غذايي‌
رژيم‌ خاصي‌ توصيه‌ نمي‌شود.

در اين‌ شرايط‌ به‌ پزشك‌ خود مراجعه‌ نماييد
اگر سكسكه‌ بيش‌ از 8 ساعت‌ طول‌ بكشد.
اگر احتمال‌ مي‌دهيد كه‌ دارويي‌ باعث‌ سكسكه‌ شما شده‌ است‌.

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 102
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : شنبه 14 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

 

قلب چیست و چگونه کار می کند؟
قلب اساسا یک پمپ عضلانی توخالی است که بدون توقف خون را به سراسر بدن پمپ می کند اگرچه قلب بزرگتر از مشت دست نیست ؛ ولی در طول دوران عمر در حدود 300 میلیون لیتر خون را پمپ می کند. رگ های بزرگ خون که به قلب متصل اند خون را به ریه ها و سراسر بدن می برند و باز می گردانند.
قلب در موجودات مختلف است.
برای مثال قلب ماهی دو حفره ای است ولی قلب انسان چهار حفره دارد که در ادامه به آن بحث خواهیم کرد.
قلب انسان
 
قلب انسان همان طوری که قبلا اشاره شد چهار حفره دارد و دارای 2 دهلیز و 2 بطن است.خون در قلب انسان به دو مسیر پمپاژ می شود مسیر اول که مسیر گردش خون کوتاه است، در سمت راست قلب خون از سیاهرگ های زیرین و زبرین وارد دهلیز راست می شود و سپس از طریق دریچه سه لختی که دربین دهلیز و بطن راست قرار دارد وارد بطن شده و بر اثر انقباض بطن از طریق سرخرگ ششی (تنه ریوی) به شش ها برده می شود و خون در شش ها به تبادل اکسیژن و دی اکسید کربن با هوای داخل شش ها می پردازد و سپس خون تصفیه شده دوباره توسط سیاهرگی وارد قلب می شود ولی این بار به قسمت چپ قلب وارد می شود یعنی ابتدا وارد دهلیز چپ و سپس توسط دریچه میترال وارد بطن چپ می شود و با نقباض بطن خون وارد آئورت (بزرگترین سرخرگ بدن) می شود و در تمام قسمت های بدن خون در رگ ها و مویرگ ها حرکت می کند و در مویرگ ها در میان سلول های بدن جریان می یابد و مواد و اکسیژن و دی اکسید کربن و سایر مواد را با سلول ها مبادله می کند.(به وسیله فشار تراوشی و اسمزی)
قلب از سه نوع ماهیچه به نامهای ماهیچه آندوکارد میوکارد و پریکارد تشکیل شده است که میوکارد ماهیچه قابل انقباض قلب را تشکیل می دهد.آندوکارد لایه پوششی حفره های دهلیز و بطن است و پریکارد پوشش آبشامه قلب را می سازد. علاوه بر ماهیچه های فوق نوع دیگری از بافت به نام بافت گرهی در قلب وجود دارد.
بافت گرهی محل اصلی زایش تحرکات و انقباض های قلب است.
دو نوع بافت گرهی در قلب وجود دارد: بافت گرهی پیشاهنگ و بافت گرهی دهلیزی بطنی. گره پیشاهنگ در دهلیز راست و زیر بزرگ سیاهرگ زبرین قرار دارد و محل اصلی زایش انقباض های قلب می باشد و با تولید پیام هایی، این پیام ها به سمت گره دهلیزی بطنی که در بین بطن و دهلیز قرار دارد می روند و به ایت ترتیب در تمام قسمت های قلب پخش شده و باعث انقباض آن می شود و به این ترتیب می شود که قلب انقباض یافته و خون را به داخل سرخرگ ها انتقال می دهد.
انقباض دهلیز و انقباض بطن و استراحت قلب به ترتیب 1/0 3/0 و 4/0 ثانیه طول می کشد.جالب است بدانید قلب ما با هر انقباض 140 میلی لیتر خون را وارد سرخرگها می کند.
نکته قابل توجه این است که با وجود اینکه سلولهای قلب دائما با خون موجود در قلب ارتباط دارند اما با این حال از آن برای تامین نیازهای خود استفاده نمی کنند و به جای آن از خون رگهای خاصی که در بین سلولهای قلب منشعب می شوند استفاده می کنند.

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 241
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : شنبه 14 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

 

بیماری آلزایمر
آلزایمر با از دست دادن حافظه کوتاه مدت، فراموش کردن آدرس ها و اسم ها آغاز می شود و کم کم تا آنجا پیش می رود که فرد حتى راه بازگشت به خانه را فراموش می کند.
در سال ۱۹۰۶ میلادى آلویس آلزایمر پزشک آلمانى پس از 20 سال تحقیق توانست تعریفى علمى از این بیمارى ارائه دهد. این بیمارى براى قدردانى از یک عمرتحقیق آلویس آلزایمر،«آلزایمر» نامیده شده است. آلزایمر که به بیمارى پیرى معروف است در واقع چیزى بیشتر از یک فراموشى ساده است.
بیمارى آلزایمر در واقع مشکلى مغزى است. مغز ما از میلیون ها سلول عصبى تشکیل شده است. هر دسته از این سلول هاى عصبى با هم تشکیل یک بخش را می دهند و هر بخش عهده دار یک مسؤلیت است. به عنوان مثال بخش بینایى که در ناحیه پشت سرى قرار گرفته، مسئول بررسى اطلاعاتى است که از چشم ها آمده است. بدین ترتیب ما تشخیص می دهیم که چه دیده ایم.
این سلول هاى
عصبى براى بررسى و انتقال اطلاعات با یکدیگر و با بخش هاى دیگر در ارتباطند. این ارتباط به صورت جریان الکتریکى کوچکى است که از یک سلول به سلول بعدى انتقال پیدا می کند. اما چون این سلول ها به یکدیگر نچسبیده اند، بین آنها یک فضاى خالى کوچک وجود دارد.
این فضاى خالى کوچک توسط یک ماده شیمیایى مخصوص پر می ‌شود که انتقال جریان الکتریکى بین سلول ها را سریعتر و آسانتر می کند. این ماده شیمیایى مخصوص که “سروتونین” نام دارد، توسط خود مغز ترشح می شود.
با بالا رفتن سن و پیر شدن سلول ها، ترشح این ماده شیمیایى یا سروتونین کاهش می یابد، بدین ترتیب ارتباط بین سلولى و انتقال اطلاعات دچار مشکل می شود.
این مشکل بیشتر از همه در بخش حافظه و خاطرات خود را نشان می دهد. خاطره ها ترکیبى هستند از یادآورى دیده ها و شنیده ها و احساسات که براى یاداورى آن ها مغز نیاز به برقرارى یک ارتباط پیچیده سلولى بین همه بخش ها دارد. به همین علت با بالا رفتن سن و کم شدن ترشح سروتونین در مغز، خاطره ها کمرنگ یا فراموش می شوند.
در بیمارى آلزایمر ترشح سروتونین به شدت کاهش می یابد. اما این مسئله همیشه به علت پیر شدن سلول ها نیست. سکته مغزى که باعث از دست رفتن بخشى از سلول هاى مغز می شود یا شوک عاطفى پس از دست دادن عزیزى می توانند خطر ابتلا به آلزایمر افزایش دهند.
آلزایمر با از دست دادن حافظه کوتاه مدت، فراموش کردن آدرس ها و اسم ها آغاز می شود و کم کم تا آنجا پیش می رود که فرد حتى راه بازگشت به خانه را فراموش می کند. بیمارى آلزایمر متاسفانه درمانى ندارد اما می توان از پیشرفت آن جلوگیرى کرد.
داشتن زندگی هاى فعال، شرکت در برنامه هاى جمعى، گوش کردن به اخبار و از همه مهم تر یاد گرفتن یک چیز جدید مثل یک زبان جدید، مغز را فعال نگاه می دارد. براى تقویت حافظه نیاز به داروى خارجى و گران قیمت نیست.
مصرف خشکبار به خصوص فندق به تقویت حافظه کمک می کند. فندق داراى پیش ماده سروتونین است. مصرف فندق باعث افزایش ترشح این ماده شیمیایى مخصوص در مغز می شود.
تحقیقات اخیر محققان دانشگاه کالیفرنیای جنوبی نشان می‌دهد بیماری آلزایمر یک بیماری ژنتیکی است.به نقل از مجله علمی جنرال فیزیک، محققان دانشگاه کالیفرنیای جنوبی با انجام آزمایش بر روی 1200 مورد دو قلو اعلام کردند که 71 درصد از موارد ابتلا به بیماری آلزایمر به دلایل ژنتیکی صورت می‌گیرد.تحقیقات محققان نشان داد، بیماری آلزایمر به 2 روش بروز می‌کند، اول به دلایل ژنتیکی و بعد عوامل محیطی.
تحقیقات بعدی نشان داد که عوامل ژنتیکی از اهمیت بیشتری نسبت به عوامل محیطی برخوردار هستند.
به گفته محققان بروز بیماری آلزایمر تا 71درصد به دلایل ژنتیکی و 21درصد به دلایل محیطی انجام می‌شود.
تحقیقات قبلی نیز ثابت کرده‌اند که وقوع بیماری آلزایمر تا 95درصد بعد از 60سالگی رخ می‌دهد.
علائم این بیماری با از دست دادن قدرت حفظ اطلاعات بخصوص حافظه موقت در دوران پیری آغاز شده و به تدریج با از دست دادن قدرت تشخیص زمان، افسردگی، از دست دادن قدرت تکلم، گوشه گیری و سرانجام مرگ در اثر ناراحتی‌های تنفسی به پایان می‌رسد. مرگ پس از ۵ تا ۱۰ سال از بروز علائم اتفاق می‌افتد، اما بیماری حدود ۲۰ سال قبل از ظهور علائم آغاز شده است. این بیماری با از دست رفتن  سیناپس ‌های نورون ‌ها در برخی مناطق مغز، نکروزه شدن سلول‌های مغز در مناطق مختلف سیستم عصبی، ایجاد ساختارهای پروتئینی کروی شکلی بنام پلاک‌های پیری (SP) در خارج نورون‌های برخی مناطق مغز و ساختارهای پروتئینی رشت‌های بنام NFT در جسم سلولی نورون‌ها، مشخص می‌شود.
پروتئنهای آمیلوئیدی
در بیماری آلزایمر ساختارهای پروتئینی کروی شکلی در خارج نورون‌های برخی مناطق مغز و ساختارهای پروتئینی رشته‌ای در جسم سلولی نورون‌ها، تشکیل می‌شود. این ساختارهای پروتئینی که به آنها اجسام آمیلوئیدی گفته می‌شود، در اثر برخی تغیرات درپروتئوم سلول‌های عصبی وبهم خوردن تعادل و تغییر در میزان و یا ساختار پروتئین‌های پرسینیلین، آپولیپوپروتئینE، سینوکلئین، و پپتید آمیلوئیدبتا، ایجاد می‌شود. یکی از مهمترین پروتئین‌هایی که در ایجاد آلزایمر نقش دارد، پروتئین پیش ساز آمیلوئید (APP ) نام دارد، این پروتئین در سلول‌های دستگاه عصبی بیان می‌شود و در اتصال سلول‌ها بهم، تماس سلول‌ها و اتصال به ماتریکس خارج سلولی و اسکلت سلولی نقش دارد. پروتئین APP بوسیله سه نوع آنزیم پروتئولیتیک پردازش می‌شود. آنزیم‌های آلفا، بتا و گاما- سکرتاز، به ترتیب پروتئین APP را در اسیدهای آمینه ۶۷۸، ۶۷۱ و ۷۱۱برش می‌دهند. با اثر آنزیم‌های گاما و بتا سکرتاز بر پروتئین APP، به ترتیب، پپتیدهایی بنام آمیلوئیدبتا۴۰ (دارای ۴۰ اسید آمینه)وآمیلوئیدبتا۴۲ (دارای ۴۲ اسیدآمینه)ایجاد می‌شوند. در حالت عادی مقدار این قطعات در سلول‌ها کم است و به سرعت تجزیه می‌شود اما اگر در پروتئوم سلول‌های عصبی این تعادل برهم بخورد و مقدار این قطعات افزایش یابد، ساختارهای پروتئینی کروی و درنتیجه آلزایمر ایجاد می‌شود. در بیماران مبتلا بهسندروم داون ( تریزومی ۲۱) میزان بیان پروتئین APP افزایش می‌یابد و علائمی شبیه آلزایمر مشاهده می‌شود که می‌تواند به علت افزایش مقدار پپتید آمیلوئید بتا۴۲ باشد زیرا ژن پروتئین APP بر روی کروموزوم ۲۱ قرار دارد.
دانشمندان توانسته اند پروتئینی بدست آورند که به باور آنها شروع بیماری آلزایمر را سرکوب می کند
.این یافته توسط یک گروه تحقیق بین المللی با هدایت دانشگاه تورونتو اعلام شده است.
را کشف کرده اند که تولید یک ماده سمی در مغز به نام TMP21 محققان پروتئینی به نام
بتا – آمیلویید را سرکوب می کند.بتا آمیلویید ماده ی اسرارآمیز و مهمی است که باعث تخریب سلول های
مغزی در بیماران آلزایمری می گردد.تخریب سلولهای مغزی به تدریج با اختلال حافظه،نغییرات رفتاری و مجموعه ی علایمی آشکار می شود که نشانگان دمانس از آنها تشکیل شده است.
نکته جالب در این تحقیق آن است که پروتیین یاد شده فاقد تاثیر منفی بر سایر فعالیت های سلولی است و تنها بر روی عامل مخرب بیماری آلزایمر موثر است
دید کلی
بیماری آلزایمر 2 تا 5 درصد اشخاص مسن را دربر می‌گیرد و گاهی هم بر اشخاص جوانتر حمله می‌کند. به نظر می‌رسد که بیماری آلزایمر در اثر فاسد شدن سلولهای منطقه هیپو کامپ که معمولا مقدار زیادی استیل کولین تولید می‌کنند بوجود می‌آید. سلولهای مغزی یا نرونهایی که آسیب دیده‌اند پلاکهایی جمع می‌کنند و به تعداد زیادی می‌میرند. منطقه آسیب دیده مغز و استیل کولین در تشکیل خاطرات جدید وارد عمل می‌شوند به همین دلیل یکی از نشانه‌های اصلی بیماری آلزایمر عدم توانایی در تحکیم یک یادگیری تازه (مثل یادآوری آدرس تازه) و دشواری در جهت‌یابی است. اما خاطرات رویدادهای دور معمولا کمتر آسیب می‌بینند.
علت بیماری
تقریبا 10 درصد افراد بالای 60 سال ، زوال عقل دارند و حدود نیمی عقل دارند از آنها مبتلا به آلزایمر می‌باشند. آلزایمر نوعی بیماری ناهمگن از نظر ژنتیکی است که در تمام نژادها دیده می‌شود. 5 درصد بیماران دچار بیماری خانوادگی با تظاهر زود هنگام ، 15 - 25 درصد دچار بیماری خانوادگی با تظاهر دیررس ، 75 درصد مبتلا به بیماری تک گیر می‌باشند. 10 درصد موارد آلزایمر خانوادگی ، توارث اتوزومی غالب و بقیه چند عاملی را نشان می‌دهند.مهمترین یافته‌های شناختی بیماری آلزایمر ، رسوب دو پروتئین رشته‌ای پپتید بتاآمیلویید تاو در مغز می‌باشند. پپتید بتاآمیلویید که از پروتئین رمز گردانی شده توسط یکی از ژنهای مستعد کننده به بیماری آلزایمر خانوادگی بوجود می‌آید، در پلاکهای آمیلویید یا پیری در فضای خارج سلولی مخ مبتلایان به آلزایمر یافت می‌شود. پلاکهای آمیلویید ، حاوی پروتئینهای دیگر علاوه بر بتاآمیلویید می‌باشند. از جمله آپولیپو پروتئین E که این هم توسط نوعی ژن مستعد کننده به آلزایمر (APOE) رمز گردانی می‌شود.اشکال هیپر فسفریله پروتئین تاو (Tau) ، کلافهای نورو فیبریلاری را تشکیل می‌دهند که برخلاف پلاکهای آمیلویید در داخل نورونهای آلزایمر یافت می‌شوند. تاو یک پروتئین مرتبط با میکرو توبولهاست که بطور وافری در نورونهای مغز بروز می‌یابد. این پروتئین ، تجمع و پایداری میکروتوبولها را که بر اثر فسفوریلاسیون کاهش می‌یابد، تقویت می‌کند. تشکیل کلافه‌های و نورو فیبریلازی تاو ظاهرا یکی از علل استحاله نورونی در بیماری آلزایمر است.
علائم بیماری
در اکثر موارد ، بیماری آلزایمر در اشخاص مسن و در فاصله زمانی 8 تا 20 سال به تدریج رشد می‌کند. قربانی این بیماری ، ابتدا افت حافظه پیدا می‌کند و اغلب گم شدن حتی در خانه خود بیمار نیز پیش می‌آید. به مرور زمان ، بیمار جهت‌یابی خود را به شدت از دست می‌دهد، اشخاص و حتی اعضای خانواده خود را نمی‌شناسد، هیجانهای کودکانه نشان می‌دهد و از عهده نظافت خود و لباس پوشیدن بر نمی‌آید.
پیشگیری مقدم بر درمان
سالمندانی که از بیماری آلزایمر یا از اختلالهای حافظه‌ای سبک رنج می‌برند، می‌توانند عادات خود را انطباق دهند. همه ما ، پیر و جوان می‌توانیم یک دفترچه یادداشت و یک مداد در جیب خود یا در کنار تلفن داشته باشیم و پیامهای خود را خیلی راحت در آن بنویسیم. ما حتی می‌توانیم یک تقویم به همراه داشته باشیم و رویدادهای پیش‌بینی شده ، حتی کارهای روزمره را در آن بنویسیم.اشخاصی که از افت حافظه رنج می‌برند، می‌توانند روی روزهایی که سپری می‌شود خط بکشند. می‌توانند از داروهایی استفاده کنند که مقدار آنها برای هر روز از هفته و ماه مشخص شده است. برقراری نظم روزانه و کمک گرفتن از وسایل کمک حافظه بسیاری از سالمندانی را که توانایی تشکیل خاطرات تازه را ندارند از دشواریهای حاد نجات دهد.
درمان‌
  • اگر یکی‌ از اعضای‌ خانواده‌ دچار این‌ بیماری‌ است‌، حالت‌ خصومت‌ آنها را به‌ خود نگیرید. محیط‌ خانه‌ را طوری‌ تغییر دهید که‌ فرد بیمار دچار آسیب‌ بدنی‌ نشود.
     
  • اگر مراقبت‌ از یکی‌ از اعضای‌ خانواده‌ که‌ دچار این‌ بیماری‌ است‌ را به‌ عهده‌ دارید، از دیگران‌ درخواست‌ کمک‌ کنید تا بتوانید به‌ خود استراحت‌ دهید. از اینکه‌ نیاز به‌ استراحت‌ و فراغت‌ دارید احساس‌ گناه‌ نکنید حتی‌ اگر بیمار از این‌ مسأله‌ احساس‌ رضایت‌ نداشته‌ باشد.
     
  • اگر گروه‌ حمایتی‌ برای‌ خانواده‌ بیماران‌ آلزایمر وجود دارد به‌ آن‌ بپیوندید و اگر وجود ندارد به‌ ایجاد آن‌ اهتمام‌ ورزید.
     
  • افراد مراقبت‌کننده‌ از بیمار می‌توانند برخی‌ از مشکلات‌ بیمار را با اجرای‌ بعضی‌ کارها کاهش‌ دهند. مانند تکرار ، برای‌ بیمارانی‌ که‌ مشکلی‌ در حافظه‌ دارند شاید یادآوری‌ مکرر کمک‌کننده‌ باشد. و اطمینان‌دهی‌ که یک‌ گفتگوی‌ صمیمانه‌ مختصر و در عین‌ حال‌ قوی‌ می‌تواند بیمار مضطرب‌ یا آشفته‌ را آرام‌ کند. و منحرف‌ کردن‌ ذهن‌ بیمار ، که قدم‌ زدن‌ با بیمار می‌تواند در این‌ زمینه‌ کمک‌کننده‌ باشد.
  •  
فعالیت های فکری و بکاربردن قوه ی حافظه از بیماری الزایمر پیشگیری می کند
براساس یافته های دانشمندان دانشگاه Cleveland در Ohio افرادی که از نظر جسمی و فکری فعال هستند به مراتب کمتر از دیگران در معرض بیماری خطرناک الزایمر قرار می گیرند. در یک مطالعه بر روی 192 نفر بیمار و 358 نفر از افراد سالم این نتیجه بدست آمده که زندگی ساکت و بدون فعالیت جسمی و فکری باعث کم کاری و ناسالم ماندن مغز گردیده و در افرادی که آمادگی مبتلاشدن به بیماری الزایمر را دارند بروز بیماری را سرعت می بخشد. این محققین عقیده دارند که مغز هم مانند اعضای دیگر بدن به ورزش و فعالیت نیاز دارد و بکارنگرفتن آن باعث از بین رفتن قدرت تفکر می شود تقویت حافظه فقط با خواندن کتاب و فکرکردن امکان پذیر نیست بلکه معاشرت با دیگران ، مسافرت ، آموختن زبانی جدید، حفظ کردن شعر، آموختن موسیقی و غیره می‌تواند در این مورد مؤثر باشد
  • مصـرفگـوشـتماهيهايي‎‎ مثل‎‎ قـزل آلا و مـاهــى سـارديـنبادارا بودنامگاسه‎‎اسيد چـربخطر ابتلا به الزايمر را كاهشميدهند.
    نتيجه‎‎ تحقيقات‎ پژوهشگراندربـاره مـوشهـا موفقيت‎‎ آميز بودهاست.
    فقط در آمريكا چهار ميليونو پانصد هـزار نفر از بيماري‎ الزايمر رنجميبرند.
  • رژيم غذايي مديترانه‌اي از ابتلا به آلزايمر پيشگيري مي‌كنديك مطالعه نشان مي‌دهد مصرف رژيم غذايي مديترانه‌اي خطر ابتلا به آلزايمر را بطور چشمگيري كاهش مي‌دهد. در اين تحقيق محققان رژيم غذايي و وضعيت سلامتي ‪ ۲۲۰۰نفر را در مدت بيش از چهار سال بررسي كردند. طبق اين مطالعه هر چه افراد بيشتر اين نوع تغذيه را رعايت كنند كمتر احتمال دارد به آلزايمر مبتلا شوند.
به گفته متخصصان آلزايمر، اين تحقيق شواهد ديگري در فوايد تغذيه سالم در پيشگيري از ابتلا به اين بيماري ارايه مي‌كند.
عموما از رژيم غذايي مديترانه‌اي به عنوان تغذيه‌اي سالم ياد مي‌شود.
اين رژيم غذايي سرشار از ميوه، سبزيجات و غلات، مقداري ماهي و مقدار بسيار كمي لبنيات و گوشت است.
كليو بالارد” مدير تحقيقاتي انجمن آلزايمر انگليس گفت: اين مطالعه بزرگ شواهد ديگري در نقش تغذيه و شيوه زندگي در كاهش خطر آلزايمر ارايه مي‌كند.
بالارد افزود: اين مطالعه نشان مي‌دهد مصرف مداوم يك رژيم غذايي سالم مي‌تواند خطر ابتلا به آلزايمر را ‪ ۴۰درصد كاهش دهد، و بيانگر اهميت تغذيه سالم است.
وي گفت: رژيم غذايي سالم حاوي ميوه و سبزيجات تازه ، كنترل مرتب فشار خون و كلسترول خون، ورزش و جلوگيري از بالا رفتن وزن همگي در كاهش خطر زوال عقل در سنين بالاتر موثرند.
  • درمان آلزایمر با هورمون درمانیدرمان جایگزین با هورمون تستوسترون در مردان سالمند می‌تواند موجب بهبودی فرم خفیف آلزایمر شود.  تیمی از پژوهشگران دانشگاه كالیفرنیا به تازگی دریافته‌اند هورمون جنسی تستوسترون به طور مشخصی سبب بهبود كیفیت زندگی در افراد مبتلا به آلزایمر می‌شود.
در این مطالعه بیمارانی كه از هورمون درمانی استفاده كرده بودند همگی معتقد بودند میزان سلامت فیزیكی و روابط بین فردی آنها پس از مصرف تستوسترون تغییر چشمگیری كرده است.
از آنجا كه فرآیند سالخوردگی در مردان با كاهش هورمون تستوسترون همراه است، پژوهشگران حدس می‌زنند فقدان این ماده می‌تواند از مهمترین دلایل بروز مشكلات دوران سالمندی باشد كه از جمله آنها می‌توان به آلزایمر اشاره كرد.
  • سیب، دشمن آلزایمرروشهایبسیاری پیشنهاد شده تا روند ابتلا به بیماری كاهش یابد و شاید مفید ترین و سودمندترین این روشها، ژیم غذایی مناسب و كنترل شده برای سالمندان باشد.
    عامل اصلیایجاد آلزایمر، رادیكالهای آزاد اكسید كننده هستند كه با افزایش سن بیشتر تولید میشوند.
    اگر میخواهید جلو تولید آنهار ا بگیرید یا تولید آنها را به حداقل برسانیدروزی دو تا سه لیوان آب سیب و یا سه تا چهار عدد سیب میل كنید. مطمئن باشید كه ضررنمی كنید.
  • زردچوبـه، ضد آلزایمرزردچوبهدر درمانو پیشگیـریاز بیماریآلزایمر موثر است‎. 
    محققاندریافتند زردچوبه‎‎‎ یا رنگدانه زرد موجود در ادویـه كاریپروتئینبتاامیلیوئیـد را در مغـز موشها تجزیه‎‎ و از رسوب‎‎ این‎‎ پروتئین كه سبـب تخریببافتمغز می‎‎شود جلوگیریمی‌كند.
    محققانمعتقدند زردچوبه‎ بیشاز هر دارویدیگری‎‎ در پیشگیری از تشكیلتودهپروتئینیموثر است.
    درطبسنتی‎ هند، زردچوبهاز هزارانسـالپیشبه‎‎ عنوان‎‎ یكماده ضدالتهابدر درمـان بیماریهایمزمن‎‎ و ناتوان كننـدهكـاربـرد داشتهاست.
    این‎‎‎ تحقیق‎ نشان می‎‎دهد، میتوان از خـواصضدالتهابی‎‎ و آنتی اكسیـدان‎‎ ایـن مـادهدر بیماریهاییماننـد سـرطان , آلـزایمـر و بیماریهایقلبی‎ بهرهبرد.
  • براساس تحقیقات جدید، روشی‌نوین برای مبارزه با پیشرفت بیماری آلزایمر، پیشنهاد شده است.
    علت اصلی بیماری آلزایمر کاملا شناخته شده اما یکی از مواد مهمی که سبب بروز بسیاری از علایم این بیماری می‌شود، یک پروتئین به نام آمیلویید بتاپیتید AB است.
    به گفته پزشکان این پروتئین به طور منظم در مغز انسان ساخته می‌شود با این حال در برخی شرایط تغییراتی در این پروتئین به وجود می‌آید و به یک ماده مضر تبدیل می‌‌شود.
    محققان تلاش نمودند تا با تزریق یک آنتی بادی که در مغز به پروتئین AB متصل می‌شود، از اثرات مضر تجمع این ماده در مغز جلوگیری کنند و با این کار از ایجاد بیماری آلزایمر جلوگیری خواهد شد
 
داروها
خیلی‌ از داروهایی‌ که‌ برای‌ مشکلات‌ دیگر مورد استفاده‌ قرار می‌گیرند می‌توانند باعث‌ گیجی‌ یا خواب‌آلودگی‌ شوند. این‌ داروها را باید حتی‌الامکان‌ قطع‌ کرد. هم‌اکنون‌ داروهای‌ زیاد دیگری‌ تحت‌ بررسی‌ هستند. بعضی‌ از آنها برای‌ کنترل‌ علایم‌ آشفتگی‌ مفید هستند. داروهای‌ جدیدی‌ که‌ با نسخه‌ پزشک‌ تجویز می‌شوند ممکن‌ است‌ پیشرفت‌ بیماری‌ را در بعضی‌ از بیماران‌ به‌ تأخیر اندازد.
*تاثیر بیوتكنولوژیك داروهای استاتین در كاهش خطرات آلزایمر
بر اساس آخرین نظرات متخصصان درمان بیماری آلزایمر در مركز تحقیقات بیماری آلزایمر در مركز تحقیقات این بیماری، مستقر در واحد بهداشت مركز درمانی دانشگاه ،PITTSBURGHاستاتین درمانی از روش‌های مختلفی امكان كاهش خطر آلزایمر را برای افراد مبتلا فراهم می‌سازد.بر اساس گزارش شماره جدید بولتن بیوتكنولوژی، این بررسی‌ها در مقاله جدیدی در ‪ AMERICAN JOURNAL OF MEDICINEبا عنوان استاتین درمانی، آزمون های بالینی، خطوط كلی و مسیرهای نوین به چاپ رسیده است.
بنابر مطالب این مقاله استاتین‌ها علاوه بر خاصیت كاهش سطوح كلسترول احتمالا در سركوب تولید یك پروتئین آمیلوئید نیز تاثیرگذار هستند كه تصور می رود در فرآیند بروز بیماری آلزایمر نقش آفرین است.همچنین استاتین‌ها عمل گردش خون را بهبود بخشیده و التهاب را در بدن كاهش می‌دهند.لازم به توضیح نیست كه همه خواص در كاهش خطر بیماری الزایمر مثبت و اثرگذار هستند.
این مجله رسمی انجمن استادان پزشكی آمریكاست كه در میان مجلات عمومی پزشكی در جهان دارای هشتمین ضریب مراجعه علمی است.شركت ‪ NYMOX PHARMACEUTICAL DORPحقوق پتنت استفاده از داروهای استاتین در پیشگیری و درمان بیماری آلزایمر در ایالات متحده و جهان را دار می‌باشد.این حقوق مالكیت موارد درمان بیماران در معرض الزایمر ناشی از خطرات مرتبط با عوامل عروقی را نیز در برمی گیرد.
استاتین‌ها دسته‌ای از داروهای كاهش دهند كلسترول هستند كه در تاریخ صنعت داروسازی جهان به مقام پرفروش‌ترین قرص‌های تجویز شده دست یافتند.فروش جهانی این محصولات در سال ‪ ۲۰۰۴میلادی تا ‪ ۲۶میلیارد دلار برآورد شده است.بیماری آلزایمر علت اصلی عدم تعادل رفتار و فراموشی در سنین كهولت بوده و تنها در ایالات متحده دامنگیر بیش از ‪ ۴/۵میلیون نفر است.امكان بالقوه بكارگیری استاتین‌ها در درمان بیماری آلزایمر در مقالات و مراجع مختلفی ارزیابی و سنجیده شده است كه در این میان توجه محققان بر مكانیزهای احتمالی عمل استاتین در ممانعت یا كاهش پیشرفت این بیماری بوده است.لازم به ذكر است بولتن بیوتكنولوژی برای بالا بردن كیفیت و پویایی مطالب از تمام خوانندگان دعوت به همكاری كرده و برای شنیدن هر گونه اظهار نظر، پیشنهاد راهبردی، انتقاد سازنده و دریافت مطالب و مقاله سودمند در زمینه‌های تخصصی، عمومی و كاربردی بیوتكنولوژی اعلام آمادگی می كند.

 
فعالیت و رژیم غذایی‌
تا حدی‌ که‌ امکان‌ دارد بیمار آلزایمری‌ باید فعالیت‌ خود را حفظ‌ کند. با پیشرفت‌ بیماری‌، نهایتا تمامی‌ فعالیتها نیاز به‌ نظارت‌ خواهند داشت‌.
رژیم‌ غذایی‌ عادی‌. نهایتاً بیمار برای‌ غذا خوردن‌ به‌ کمک‌ نیاز خواهد داشت‌.
آیا این بیماری حالت ارثی هم دارد؟
سن بالا ، سابقه خانوادگی ، جنس مونث بودن و سندرم داون ، مهمترین عوامل خطر ساز برای آلزایمر هستند. در جمعیتهای غربی ، خطر تجربی آلزایمر در سرتاسر عمر ، 5 درصد است. اگر بیماران ، خویشاوند درجه اولی داشته باشند که آلزایمر در او پس از 65 سالگی بروز کرده باشد، خطر نسبی ابتلای آنها 3 - 6 برابر ، افزایش می‌یابد. اگر بیماران خواهر یا برادری مبتلا به آلزایمر پیش از 60 سالگی و نیز یک والد مبتلا باشند، خطر نسبی آنها 7 - 9 برابر می‌شود.آزمایش آپولیپوپروتئین A نوعی آزمایش تشخیصی کمکی است و نباید برای پیش بینی آلزایمر در بیماران بی‌علامت استفاده شود. مبتلایان به سندرم داون ، افزایش خطر ابتلا به آلزایمر را نشان می‌دهند. پس از 40 سالگی ، مبتلایان به سندرم داون ، همواره یافته‌های آسیب شناختی عصبی آلزایمر را دارند و تقریبا 50 درصد آنها ، دچار افت شناختی می‌شوند.
چگونگی مراقبت از بيماران  مبتلا به آلزاایمر
 اگر در خانواده  شما افراد سالمندی  زندگی می کنند که محبوب ومورد احترام شما هستند  ممکن است  گاه در  مورد آنها  نگران  و دچار ترديد  شويد  که فراموشکاری  يا اختلال حافظه  آنها مربوط به بيماری  است يا نه ؟
آلزايمر شايعترين  نوع دمانس “زوال عقل در سنين پيری ” است. در اين بيماری تحليل رفتن  و کاهش  تدريجی  بافت مغز  باعث زوال عملکرد و توانايی  عقلانی  می  شود.
آلزايمر با توانايی فکر کردن ،استدلال و ارتباط  اجتماعی  فرد  رابطه دارد و می  تواند  منجر به ناتوانی  او در مراقبت از خود  شود. تصور  اينکه  شما با يکی از افراد خانواده تان  دچار اين بيماری شويد می تواند نگران کننده باشد.
اما يکی از بهترين  راههای رفع اين نگرانی داشتن اطلاعات در مورد بيماری است .انجمن آلزايمر يک مرکز جهانی دارد که با استفاده از اينترنت قابل دسترسی برای همه  است . در اين سايت  درباره بيماری و آخرين تحقيقات  مربوط به آن   اطلاعات کامل موجود است. علاوه بر اين مجموعه ای از تست های ساده  قابل دستيابی  است  که می تواند  علايم  اوليه و هشداردهنده را مشخص کند. اين مطالب در سايت  www.alz.org   وجود دارد. با وجود اين  تشخيص آلزايمر  تنها با مشاهده علايم اختصاصی و بررسی دقيق بيمار توسط پزشک  انجام می شود.
آلزايمر با بالا رفتن سن بيشتر  بروز می کند.در حدود يک پنجم افراد بالای هشتاد  سال و حدود هفت درصد افراد بالای شصت و پنج  سال در معرض  خطر آلزايمر  هستند.
 آيا آلزايمر  قابل پيشگيری  است ؟
گرچه تعريف  دقيقی برای جلوگيری  از آلزايمر وجود ندارد اما مدارکی وجود دارد که نشان می دهد داشتن  فعاليت منظم ، جلوگيری  از چاقی و افزايش  وزن ، نگهداشتن  کلسترول و فشارخون  در حد طبيعی  و داشتن  يک رژيم  غذايی سالم  غنی از آنتی اکسيدان ها، ويتامين C و E  و روغن ماهی  می تواند  تا حدودی  از بيماری  جلوگيری  کند.  علاوه بر اينها تحقيقات  دانشمندان  نشان داده است  که بعضی داروها  می توانند  سير زوال عملکرد روانی  را در موارد  خفيف تا متوسط آلزايمر  کاهش  دهند.
معمولا بيمار  مشکلات روانی  و اجتماعی ديگر  نظير افسردگی  را نيز  به دنبال آلزايمر  تجربه می کند. درمان ها و مراقبت ها  در اين بيماران  معمولا در جهت کنترل  و پيشگيری  از اين گونه  عوارض  صورت می گيرد. شرکت بيمار در گروههای  کاردرمانی  و حمايت های  اجتماعی  برای  اين بيماران  و حتی  خانواده ها  و مراقبت کنندگان  آنها  با همين هدف  انجام می شود.در اين گروهها ، با ايجاد مشاغل  ساده  ولی قابل استفاده  و مورد علاقه فرد، روشهايی برای  کمک به رشد  و تقويت حافظه  مثل نوشتن  ليست ، يادداشت برداری  و حتی  گاهی نقاشی  و کپی برداری  بکار گرفته می شود.
عوامل ژنتيک
 يکی  از عوامل مهمی  که معمولا در ايجاد بيماری آلزايمر دخيل و موثر شناخته شده اند،عامل ژنتيک  می  باشد.اگر فردی  در خانواده مبتلا به اين بيماری  باشد، احتمال ابتلای  فردی  ديگر در خانواده  وجود دارد.
اما به طور کامل  عامل ژنتيک  در تعداد کمی  از خانواده ها مسوول ايجاد بيماری  آلزايمر می باشد.آلزايمر به صورت ارثی، بيماری  سريعی است که معمولا در سنين 35 تا 60 سالگی  رخ می دهد.
برخی از خصوصيات افراد مبتلا به آلزايمر
افراد بيمار ، معمولا توانايی  يادگيری  بسيار کمی  دارند و معمولا به عنوان  فرد کم هوش شناخته  می  شوند.تحقيقات  در بين  افراد مبتلا به آلزايمر  نشان می دهد  که انجام وظايف  هوشمندانه  يا قضاوت  در موقعيت های حساس  اجتماعی  در آنها  به خطر می  افتد .ازدست رفتن حافظه قديمی  فرد باعث  نقصان  در توانايی  استفاده  از  دانسته های سابق  و تجربيات  قبلی  او می شود  و بنابراين  رفتارهای غير عادی  و ناشی  از خامی  وبی  تجربگی  از  فرد  سر می زند.
ناتوانی  در تشخيص  شکل جديدی  از  اطلاعات  قبلی  نيز از نشانه های  اين بيماران  است .اگر مجلات يا روزنامه هايیکه فرد  قبلا  آنها را می شناخته  با شکل تازه يا پوششی جديد  به دست فرد برسند فکرمی کند که قبلا آنها را نديده و نخوانده .
فرد معمولا بطور اتوماتيک  برای  کاهش  حافظه  نزديک خود  راههای  جبرانی پيدا  می کند.مثلا بيشتر از  واژههای کلی به جای  ذکر  جزييات استفاده می کند يا بجای استفاده از نام  فرد از عنوان  شغلی  يا  اجتماعی  او استفاده می کند.مثلا به جای ناميدن  فرد او را پدر ،پزشک ،پرستار و… صدا می زند.علاوه بر اين فرد  با مشکلات  زبان  روبه رو می شود. بطورکلی  اختلالات  حافظه  منجر به محدود شدن دايره لغات  فرد در گفتار و نوشتار میشود. فرد در پيدا کردن کلمات  برای تکميل جملات خود  مشکلدارد.
فرد معمولا نيازهای  خود ازقبيل  تشنگی و گرسنگی  را بسيار فوری  می داند و برای  رفع آن  بدون توجه بهملاحظات  اجتماعی و اثراتی  که رفتارش بر ديگران دارد، اقدام می کند .با پيشرفتبيماری ، فرد بيشتر درونگرا خواهد شد  و ارتباطات  اجتماعی به مرور محدود تر  و بامشکل مواجه می شود.
مکانيسم ها و روش  های  معمولیکه  برای تطابق با شرايط مختلف  و افراد گوناگون  در محيط  زندگی از آنها استفادهمی کنيم  در بيمار مبتلا به آلزايمر  کاهش پيدا می کند  و رو به زوال می رود ،بنابراين فرد ، انعطاف پذيری  و قابليت انطباق با محيط ، مسوولیت ها و شرايط تازه  را از  دست می دهد  و به مرور منزوی  و دور از جمع خواهد شد .
در موارد پيشرفته ، بيمارتوانايی ارتباط  با محيط يا کنترل عملکردهای  جسمانی  خود را  از دست می دهد و باپيشرفت  بيشتر بيماری ، مراحلی  از کاهش  هوشياری ،کما و به دنبال  آن مرگ رخ میدهد.
مراقبت از بيمار مبتلا بهآلزايمر
ميزان  و نوع مراقبت از بيماربسته به موقعيت بيمار و شدت بيماری  او متفاوت خواهد بود .در بعضی مراحل برای  جلوگيری  از وابستگی بيمار تنها نظارت  بر رفتارها  و کنترل شرايط  محيط او برای  مراقبت کافی  است .
اما در مراحل نهايی  که بيمارحدود  خود و کنترل  وظايف و فعاليت های  معمولش را از دست  داده  است ،مراقبت  دقيقو اصولی  مورد نياز  است. فراموش کردن  غالبا  برای بيمار  مشکلاتی  فراوانی  راايجاد می  کند . فراموشی  در هنگام آشپزی  می  تواند منجر به آتش  سوزی  و سوختگی  شود . فراموشی  در پيدا کردن  آدرس  و زمان مراجعه به خانه  يا محل ديگر می تواند  باعث گم شدن  فرد شود. بنابراين مراقبت از  اين  بيمار  گاهی  با مشکلات  زيادی  همراه است  و شايد هرکسی  از عهده  مراقبت از چنين بيمارانی  برنيايد. در اغلبمجامع پيشرفته  حمايتهای مالی ، اجتماعی و منابع آگ

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 109
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : شنبه 14 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

درون جنین میلیونها سلول بنیادی وجود دارد که بزرگی همه آنها کمتر از یک نقطه است. این سلولها از پتانسیل بالایی برخوردار هستند و می‌توانند طی فرایند تمایز یابی به سلولهای بافتهای مختلف در بدن تبدیل شوند. پتانسیل تقریبا نامحدود این سلولها آنها را در کانون تحقیقات پزشکی قرار داده است. تصور کنید که این سلولها بتوانند حافظه بیمار مبتلا به آ آلزایمر را به وی برگردانند.

پوستی را که در اثر سانحه آسیب دیده جایگزین کنند یا بیمار معلولی را قادر به راه رفتن دوباره کنند! و .... اما پیش از آنکه دانشمندان نحوه استفاده از سلولهای بنیادی را برای مقاصد پزشکی فرا بگیرند باید دریابند که چگونه می‌توانند قدرت این سلولها را تحت کنترل خود درآورند. آنها باید نحوه استفاده از سلولهای بنیادی و تبدیل آنها به بافتها یا اندامهای خاصی را فرا بگیرند تا بتوانند یک بیمار یا بیماری علاج کنند.

 

سلول بنیادی چیست؟

سلول بنیادی سازنده بدن انسان است. سلولهای بنیادی درون جنین در نهایت به سلول ، بافت و اندامهای مختلف بدن جنین تبدیل می‌شوند. برخلاف یک سلول معمولی که قادر است با تکثیر شدن چندین سلول از نوع خود را بوجود آورد سلول بنیادی همه منظوره و بسیار توانمند است و وقتی تقسیم شود، می‌تواند به هر یک از انواع سلولها در بدن تبدیل شود. سلولهای بنیادی از قابلیت خود نوسازی هم برخوردارند. سلولهای بنیادی خود بر دو نوع هستند. سلولهای بنیادی جنینی و سلولهای بنیادی بالغ.

سلولهای بنیادی جنینی از جنین بدست می‌آیند. یک جنین 3 تا 5 روزه حاوی سلولهای بنیادی است که به شدت در حال تکثیر هستند تا اندامها و بافتهای مختلف جنین را بسازند. افراد بالغ نیز در قلب
،  مغز،  مغز استخوان  ،  ریه ها و اندامهای دیگر خود سلولهای بنیادی دارند. این سلولها مجموعه‌های درونی مخصوص ترمیم هستند و سلولهایی که بر اثر بیماری ، مصدومیت و کهولت سن صدمه می‌بینند دوباره تولید می‌کنند.

تاریخچه

در اوایل دهه 1980 میلادی دانشمندان نحوه قرار گرفتن سلولهای بنیادی جنینی از موش و کشت آنها را در آزمایشگاه فرا گرفتند و در سال 1998 برای اولین بار در سلولهای بنیادی جنینی انسان را در آزمایشگاه تولید کردند. اما این سوال پیش می‌آید که پژوهشگران جنین انسان را از کجا بدست می‌آورند؟ جنین را می‌توان با تولید مثل ، تلفیق  اسپرم و تتخمک یا شبیه سازی تولید کرد.




Farid Ghandi
جنین در مرحله 8 سلولی

 

راههای تولید جنین

تولید مثل

این راه طبیعی تولید جنین است.

تلفیق گامتها در شرایط آزمایشگاه

پژوهشگران تمایل زیادی به تولید جنین از طریق تلفیق اسپرم و تخمک ندارند. با این وجود بسیاری از آنها جنینهای بارور شده در کلینیکهای بارورسازی استفاده می‌کنند. گاهی اوقات زوجهایی که نمی‌توانند بطور طبیعی بچه‌دار شوند و می‌خواهند به شیوه مصنوعی صاحب فرزند شوند چندین جنین بارور شده تولید می‌کنند که همگی آنها مورد استفاده قرار نمی‌گیرند. و جنینهای اضافی را برای انجام تحقیقات علمی اهدا کنند.

شبیه سازی درمانی

در این شیوه یک سلول از بیماری‌ که نیازمند درمان از طریق سلول بنیادی است با تخمک اهدا شده ادغام می‌شود. پس از آن  هسته تخمک جدا شده و هسته سلول شخص بیمار جایگزین آن می‌گردد. سپس تخمک حاصل از طریق شیمیایی یا الکتریکی تحریک می‌گردد تا  تقسیم سلولی انجام دهد. جنین حاصل مواد ژنتیکی بیمار را حمل خواهد کرد که می‌تواند پس زدن سلولهای بنیادی را پس از پیوند آنها به میزان زیادی کاهش دهد.

تکثیر سلولهای بنیادی در آزمایشگاه

جنین 3 تا 5 روزه را بلاستوسیست می‌نامند. یک بلاستوسیست توده ای مشکل از 100 سلول و یا بیشتر است. سلولهای بنیادی سلولهای درونی بلاستوسیست هستند که در نهایت به هر سلول ، بافت و اندام درون بدن تبدیل می‌شوند. دانشمندان سلولهای بنیادی را از بلاستوسیست جدا کرده و آنها را درون ظرف پتری دیش در آزمایشگاه کشت می‌دهند. پس از آنکه سلولها چندین بار تکثیر شدند و میزان آنها از گنجایش ظرف کشت فراتر رفت آنها را از آن ظرف برداشته و درون چندین ظرف قرار می‌دهند. سلولهای بنیادی جنینی که چندین ماه بدون ایجاد تمایز پرورش یافته‌اند خط سلول بنیادی نامیده می‌شوند.

این خطوط سلولی را می‌توان منجمد کرده و بین آزمایشگاهها به اشتراک گذاشت. کار با سلولهای بنیادی بالغ برای دانشمندان سخت‌تر است. زیرا استخراج و کشت آنها نسبت به سلولهای بنیادی جنینی دشوارتر است. یافتن سلولهای بنیادی در بافت بالغ به تنها مشکل است بلکه دانشمندان هم برای کنترل آنها در آزمایشگاه با مشکل رو به رو هستند. اما حتی کنترل سلولهای بنیادی جنینی هم که به خوبی در آزمایشگاه پرورش می‌یابند آسان نیست دانشمندان همچنان در تلاشند تا این سلولها را به رشد در انواع خاصی از بافت وادارند.




Farid Ghandi
جنین در مرحله 38 روزه

 

موانع بر سر راه استفاده از سلول بنیادی

یکی از این موانع مشکل پس زدن است. اگر سلولهای بنیادی جنینی اهدا شده به یک بیمار تزریق شوند ممکن است سیستم ایمنی بدن بیمار این سلولها را مهاجمان خارجی تلقی کرده و به آنها حمله کند. اما استفاده از سلولهای بنیادی بالغ تا حدودی از این مشکل می‌کاهد. زیرا  سیستم ایمنی بدن بیمار سلولهای بنیادی خود بیمار را پس نمی‌زند.

کاربرد سلولهای بنیادی در بازسازی سلولها

از سلولهای بنیادی می‌توان برای بازسازی سلولها یا بافتهایی استفاده کرد که بر اثر بیماری یا جراحت صدمه دیده‌اند. این نوع درمان به درمان سلولی معروف است. یکی از کاربردهای بالقوه این شیوه درمان ، تزریق سلولهای بنیادی جنینی در قلب برای بازسازی سلولهایی است که بر اثر حمله قلبی صدمه دیده‌اند. در یکی از تحقیقات ، پژوهشگران زمینه  سکته قلبی چندین موش را فراهم کرده و پس از آن سلولهای بنیادی جنینی را درون قلب آسیب دیده موشها تزریق نمودند. در نهایت سلولهای بنیادی  بافت ماهیچه آسیب دیده را بازسازی کردند و کارکرد قلب موشها را بهبود بخشیدند.

از سلولهای بنیادی می‌توان برای بازسازی سلولهای مغزی بیماران مبتلا به
پارکینسون استفاده کرد. این بیماران فاقد سلولهایی هستند که ناقل عصبی موسوم به دوپامین را تولید می‌کنند. بدون وجود این پیک شیمیایی حرکت بیماران مبتلا به پارکینسون نامنظم و منقطع است. و این افراد از ارزشهای غیر قابل کنترل رنج می‌برند. در تحقیقات انجام شده روی موشها پژوهشگران سلولهای بنیادی جنینی را در مغز موشهای مبتلا به بیماری پارکینسون تزریق کردند و شاهد آن بودند که سلولهای بنیادی ، موشها را بهبود بخشیدند. دانشمندان امیدوارند که روزی بتوانند این موفقیت خود را در انسانهای مبتلا به پارکینسون هم تکرار کنند.

کاربرد سلولهای بنیادی در تولید اندام کامل

شاید دانشمندان بتوانند حتی یک اندام کامل را در آزمایشگاه پرورش داده و آن را جایگزین اندامی کنند که بر اثر بیماری آسیب دیده است. برای این کار باید نوعی چارچوب از جنس پلیمر زیست تجزیه پذیر را به شکل اندام مورد نظر بسازند و سپس آن را با سلولهای بنیادی جنینی یا بالغ بارور سازند. پس از آن عوامل رشد مخصوص آن اندام افزوده می‌شوند تا پرورش اندام را تحت کنترل و هدایت درآورند.

پس از آنکه چارچوب با بافت خاص آن اندام پوشیده شد آن را به بیمار پیوند می‌زنند. با بوجود آمدن بافت از سلولهای بنیادی چارچوب تجزیه شده و در نهایت یک گوش
، کبد یا هر اندام دیگر باقی خواهد ماند. از جمله بیماریهایی که احتمالا روزی یا درمان سلولی معالجه خواهند شد می‌توان به پارکینسون ، دیابت ، بیماری قلبی ، صدمه به نخاع ، سوختگی ، آلزایمر و ضعف بینایی اشاره کرد.

اختلاف نظر در مورد تحقیقات سلول بنیادی

تحقیقات سلول بنیادی یکی از بزرگترین موضوعاتی است که اجتماعات علمی و مذهبی را رو در رو قرار داده است و هسته این اختلاف یک سوال است حیات چه موقع آغاز می‌شود؟ برای بدست آوردن سلولهای بنیادی دانشمندان یا باید از جنینی استفاده کنند که بارور شده است و یا به روش شبیه سازی ، جنینی را از سلول بدن بیمار و تخمک اهدایی بسازند. در هر دو صورت برای جدا کردن سلولهای بنیادی یک جنین باید جنین از بین برود. و اگرچه این جنین تنها 4 یا 5 سلول را دربرمی‌گیرد. بعضی از رهبران مذهبی بر این باورند که این کار همانند گرفتن جان یک انسان است.

شبیه سازی انسان

مساله دیگر مورد اختلاف شبیه سازی انسان است. اگر دانشمندان بتوانند جنینی را در آزمایشگاه خلق کنند آیا نمی‌توانند آن جنین را درون رحم یک مادر دیگر پیوند زده و زمینه رشد یک نوزاد را فراهم کنند؟! ایده شبیه سازی انسان افکار هولناک و مخوف پرورش ابر انسانها با ضریب هوشی بسیار بالا و قابلیتهای فیزیکی مانند قهرمانان خیالی سوپر من و بت من و یا خلق کودکانی که صرفا برای استفاده از اندام پرورش می‌یابند را تداعی می‌کند.

هنگامی که گروهی از محققان اسکاتلندی در سال 1997 اعلان کردند که توانسته‌اند با موفقیت گوسفندی را به نام دالی شبیه سازی کنند وحشت ناشی از شبیه سازی شدت گرفت. حتی با افزایش آگاهی و شناخت دانشمندان از سلولهای بنیادی و توانایی کنترل آنها بحثهای اخلاقی و سیاسی در این مورد داغ‌تر و وخیم‌تر می‌شود. بسیاری از دولتها محدودیتهای شدیدی را بر تحقیقات سلول بنیادی اعمال کرده‌اند و تامین بودجه این تحقیقات را با مشکلات زیادی مواجه نموده‌اند.



Farid Ghandi

 

آینده بحث

مخالفت جامعه جهانی با پدیده شبیه سازی مولد انسان گسترده و عام‌الشمول است. اما به نظر می‌رسد بسیاری از کشورها با انجام تحقیقات پزشکی برای مقابله با بیماری‌هایی چون پارکینسون ،آلزایمر ،‌ بیماری های قلبیو سرطان ازطریق تولید جنینهای آزمایشگاهی و همچنین تحقیق و بررسی روی آنها به منظور ایجاد توسعه و پیشرفت در علوم پزشکیو مهندسی ژنتیک بدون آن که هدف این تحقیقات تولد صرف انسان شبیه سازی شده باشد، مخالفت چندانی نداشته باشند. با وجود این ، برخی کشورها از جمله واتیکان مخالفت صریح و موکد خود را در این مورد ابراز داشته و با عمل شبیه سازی انسان با هر هدف و مقصودی که باشد، مخالفند.

از جمله استدلالهای این گروه برای مخالفت با شبیه سازی این است که ما با این کار به تولید انسان‌هایی اقدام می‌کنیم که در نهایت آنها را از میان می‌بریم و از اینرو ، در جهتی حرکت خواهیم کرد که منجر به نقض قواعد اساسی حقوق بشر و کرامت انسانی خواهد شد. آیا اصولا ما حق داریم که با انسان زنده آزمایشهای علمی بکنیم . بعضیها می‌گویند که اینکار به بشریت خدمت خواهد کرد ممکن است این گفته درست باشد ولی آیا شما حاضرید خود حاصل چنین تولدی باشید و محکوم به تولد برای آزمایش و ابزار آزمایش دانشمندان باشید؟

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 139
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : شنبه 14 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد
پوکی استخوان (Osteoprosis)یک بیماری شایع متابولیک استخوان بوده و در آن کاهش عمومی و شدید در توده استخوانی (پوک شدن استخوان) بوجود می‌آید. که در آن عناصر تشکیل دهنده استخوان از نظر کیفیت تغییر نمی‌کند، ولی از نظر کمیت کاهش می‌یابد. در این بیماری به فعالیت استئوکلاسته افزوده می‌شود. استئوپورزپیری ، پدیده فیزیولوژیکی نزد افراد مسن محسوب می‌شود. این بیماری وقتی بروز می‌کند که کاهش توده استخوان بیش از حد سریع باشد. در ضمن خانمها بسیار بیشتر از آقایان دچار پوکی استخوان می‌شوند. و همینطور با افزایش سن احتمال بروز پوکی استخوان بیشتر می‌شود.
● علل ابتلا به پوکی استخوان
آسیب شناسی دقیق استئوپورز ناشناخته است. عوامل مستعد کننده عبارتند از:
کاهش و از بین بردن فعالیت عضو به علت حرکت طولانی مدت.
رژیمهای غذایی با کمبود مواد پروتئین ، دریافت ناکافی کلسیم ، کمبود ویتامین D و مصرف زیاد کافئین.
▪ شروع یائسگی:
استروژن هورمون زنانه‌ای که از کاهش توده استخوان جلوگیری می‌کند. تولید استروژن در تخمدانها بعد از یائسگی متوقف می‌شود، ‌در نتیجه از دست رفتن توده استخوان تسریع می‌شود. زنانی که یائسگی زودرس دارند (قبل از ۴۵ سالگی)، مانند بانوانی که تخمدانهای آنها با جراحی از بدن خارج شده است، بیشتر در معرض ابتلاء به پوکی استخوان هستند.
▪ سابقه خانوادگی:
وراثت بر میزان استخوانهای شما و سرعت از دست رفتن آنها تاثیر دارند.
▪ استخوانهای کوچک:
بانوانی که دارای استخوانهایی کوچک بوده یا کوتاه قد و یا لاغر هستند به خاطر وجود توده استخوانی کمتر، ‌به بروز پوکی استخوان مستعد‌ترند.
▪ پیشنیه قومی:
بانوان اروپای شمالی یا آسیایی تبار بیشتر در معرض ابتلاء به پوکی استخوان هستند.
▪ بعضی بیماریها:
بیماریهایی نظیر تیروئید، کلیه و برخی سرطانها ممکن است به پوکی استخوان منتهی شوند. تجویز بعضی داروها به مدت طولانی مثل کورتیکواستروئیدها و هپارین.
● علایم بالینی
توده استخوانی هر فرد معمولا در ۳۰ تا ۳۵ سالگی به بیشترین میزان خود می‌رسد. پس از این سن ، کاهش توده استخوان به صورت یک روند طبیعی پیری آغاز می‌شود. ۵۰ درصد افراد بیش از ۶۵ درصد سال سفید پوست استئوپروز داشته و فقط در ۲۰ درصد از این افراد علایم بالینی وجود دارد. ۳۰ درصد افرادی که به سن ۷۵ سالگی رسیده‌اند، دچار شکستگی ناشی از استئوپروز می‌شوند. شایعترین علل این شکستگیها عبارتند از: جسم مهره‌ها ، لگن ، گردن ، استخوان ران ، انتهای فوقانی بازو و انتهای تحتانی ساعد ، علاوه بر شکستگیهای این بیماران از درد کمر ، پشت و قوز‌دار شدن پشت شکایت دارند. ولی برخلاف استئومالاسی ، مبتلایان از ضعف عمومی و ضعف عضلانی شکایتی ندارند.
در بعضی از موارد استئوپروز و استئومالاسی تواما وجود دارد. دفورمیتی قفسه سینه به صورت کوتاهی قامت ، مشکل دولاشدن (خم شدن به سمت جلو) ، کیفوز مشخص ستون مهره‌ای سینه‌ای که ممکن است در پشت ایجاد شود. بدشکلی ستون مهره‌ای و فضای دنده‌ای ممکن است باعث نارسایی تنفسی شود.به علت ناتوانی در بهبودی از آسیب‌های وارده ممکن است دچار پوکی استخوان شوید، بدون آنکه از بیماری خود اطلاع داشته باشید به همین دلیل است که پوکی استخوان بیماری بی‌سر و صدا نامیده می‌شود.
● پوکی استخوان
در مراحل اولیه بروز پوکی استخوان،‌ علایم به ندرت ظاهر می‌شود، که این امر تشخیص بیماری را دشوار می‌کند. پوکی استخوان در مراحل بعدی موجب بروز مشکلات ذیل می‌شود. شکستگی مفاصل‌ ران ، کمر و ستون مهره‌ها که غالبا این اولین علامت است. کمردرد شدیدی در یک نقطه خاص که نشانه یک شکستگی می‌باشد. قوز کردن پشت که موجب انحنای پشت یا قوز درآوردن می‌شود. کوتاه شدن قد در اثر پوکی استخوان در طی سالهای متمادی ایجاد می‌شود.
● عوامل خطری قابل کنترل
▪ وزن:
وزن کم بانوان بسیار لاغر که عادت ماهانه آنها را مختل کند، این خانمها در معرض خطر پوکی استخوان قرار می‌گیرند، (زنانی که دارای اضافه وزن هستند معمولا در معرض خطر نیستند ولی احتمال ابتلاء به ناراحتیهای دیگر در آنها زیادتر است).
▪ ورزش نکردن:
نداشتن فعالیت، کاهش توده استخوان را تسریع می‌کند. ورزش مناسب به افزایش مقدار استخوان و سلامتی بیشتر شما کمک می‌کند. مصرف مشروب و یا نوشابه‌های کافئین‌دار این مواد در استفاده بدن شما از کلیسم اختلال ایجاد می‌کنند. همچنین افرادی که مشروب مصرف می‌کنند غالبا برنامه غذایی نامناسبی داشته و کم ورزش می‌کنند.
کمبود کلسیم در برنامه غذایی: کلسیم استخوانها را قدرتمند می‌کند. اگر به قدر کافی کلسیم مصرف نمی‌کنید بدن شما سلولهای استخوانی را تخریب می‌کند تا کلسیم مورد نیاز خود را به دست آورد.
▪ سیگار کشیدن:
زنانی که سیگار می‌کشند بیشتر از خانمهایی که سیگار نمی‌کشند دچار پوکی استخوان (و سایر بیماریها) می‌شوند.
بعضی داروهای تجویزی نظیر کورتیکواستروئیدهای خوراکی که معمولا برای درمان آسم و آرتروز مصرف می‌شود.
برنامه غذایی پروتئین - کمبود ویتامین D (ویتامین D به بدن شما کمک می‌کند تا از کلسیم برای ساختن استخوانهای محکم استفاده کنید).
● ارزیابی تشخیصی
▪ علایم رادیولوژی
کاهش تراکم استخوان ، همچنین کاهش تعداد و صفحات تیغه‌های استخوان که بخصوص در جسم مهره‌ها ، گردن و استخوان ران مشهود است. فضای بین مهره‌ای افزایش یافته و سطح بالایی و پایینی جسم مهره گرد می‌شود. شکستگی مرضی در مهره‌ها باعث مقعرالطرفین شدن شکل آنها می‌گردد.
▪ علایم آزمایشگاهی
کلسیم ، فسفر و آلکالین فسفاتاز سرم طبیعی است. بیوپسی استخوان به تشخیص کمک می‌کند.
▪ آزمایشهای سنجش تراکم استخوان
این آزمایشها برای تشخیص و پیگیری درمان پوکی استخوان ،‌ دقیقتر از عکسبرداری با اشعه هستند. پرتوهای ایکسمعمولا برای تشخیص پوکی استخوان مورد استفاده قرار نمی‌گیرند. این پرتوها که به دلایل دیگری استفاه می‌شود ممکن است پوکی استخوان را نیز در حالتی که حدود ۲۵ تا ۴۰ درصد توده استخوان از بین رفته باشد نشان دهد. بله ولی این امر دشوار است در بیشتر موارد پوکی استخوان تشخیص داده نمی‌شود تا این که فرد دچار شکستگی استخوان شود.
● شیوه درمان
در صورت مشخص بودن علت استئوپروز باید آن را درمان کرد. هدف از درمان ، جلوگیری از پیشرفت بیماری و کمک به بهبود آن می‌باشد. تغییر در رژیم غذایی ، مواد پروتئینی ، کلسیم مکمل ، املاح و ویتامین‌ها و مخصوصا ویتامین D باید، مقدار کافی از راه غذایی و دارویی به این بیماران داده شود. کلسی تونین ، از دست دادن استخوان را مهار می‌کند. تجویز استروژن یا استروژن همراه با پروژسترون و اندروژن و املاح فلوئور در درمان این بیماران موثر است. اگر چه از علایم هشدار دهنده مهم در شما بروز نکرده باشد، ممکن است مبتلا به پوکی استخوان شده باشید. گرچه پوکی استخوان را نمی‌توان بطور قطعی درمان کرد، ولی درمان نسبی آن امکانپذیرست.
 

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 136
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : شنبه 14 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد
آستیگماتیسم (astigmatism) یك نقص خفیف و به راحتی قابل درمان انحنای چشم شماست که باعث تاری دید می‌شود.
آستیگماتیسم هنگامی به وجود می آید كه لایه خارجی و شفاف جلوی چشم یعنی قرنیه و یا عدسی چشم كه درون چشم قرار دارد، انحنایش در یك جهت كمی متفاوت از انحنایش در جهت دیگر است.
به این ترتیب سطح قرنیه یا عدسی در بعضی نواحی مسطح‌تر یا منحنی‌تر از نواحی دیگر است.
هنگامی كه قرنیه دارای اعوجاج باشد، شما مبتلا به "آستیگماتیسم قرنیه‌ای" هستید. هنگامی كه عدسی دارای اعوجاج باشد" آستیگماتیسم عدسی" دارید.
هر دو نوع آستیگماتیسم، تاری دید ایجاد می‌كند، اما اغلب موارد آستیگماتیسم ناشی از نایكنواختی انحنای قرنیه است.

فرد مبتلا به آستیگماتیسم هم در فاصله نزدیك و هم در فاصله دور تاری دید دارد.
آستیگماتیسم معمولاً از هنگام تولد وجود دارد و ممكن است با دوربینی یا نزدیك بینی تركیب شود. معمولاً این عارضه ثابت می‌ماند و در طول زمان بهتر یا بدتر نمی شود.
بسیاری از افرادی كه دارای مقدار اندكی آستیگماتیسم هستند که مقدار آن قدر زیاد نیست كه نیاز به عمل تصحیحی داشته باشد.
● علائم و نشانه‌ها
علائم و نشانه های آستیگماتیسم شامل موارد زیر است:
▪ اعوجاج در بخش هایی از میدان بینایی.
▪ تاری خطوط عمودی، افقی یا مایل.
● علل
▪ در چشم شما دو بخش وجود دارد كه مسئول متمركز كردن تصاویر هستند: قرنیه و عدسی.
▪ در چشم طبیعی این عناصر كانونی كننده انحنایی یكدست مانند سطح یك توپ لاستیكی دارند.
▪ قرنیه و عدسی با داشتن چنین سطح منحنی همه شعاع های نور وارد شده به چشم را به یك میزان خم می‌كنند (می‌شكنند) و یك تصویر متمركز واضح بر روی پرده حساس پشت چشم یعنی شبكیه ایجاد می‌كنند.
اما اگر انحنای قرنیه یا عدسی یكدست نباشد، شعاع های نور به طور یكسان نمی‌شكنند، در این حالت شما دچار خطای انكسار نور هستید.
آستیگماتیسم یكی از اشكال مختلف خطاهای انكسار نور در چشم است. در آستیگماتیسم، قرنیه یا عدسی در یك جهت انحنای بیشتری از جهت دیگر دارد.
آستیگماتیسم تصحیح نشده باعث تاری دید می شود. در این حالت تاری دید در یك جهت _ افقی، عمودی یا مایل _ بیش از جهت دیگر وجود دارد.
آستیگماتیسم ممكن است در تركیب با سایر خطاهای انكساری مثل نزدیك بینی یا دوربینی رخ دهد:
▪ در نزدیك بینی (میوپی) انحنای قرنیه بیشتر از حد عادی است یا كره چشم درازای بیش از حد طبیعی دارد. در نتیجه شعاع های نور به جای آنكه دقیقاً روی شبكیه متمركز شوند، در جلوی شبكیه به هم می رسند و اشیای دور تصویری مبهم خواهند داشت.
▪ در دوربینی (هیپروپی) انحنای قرنیه كمتر از حد عادی است یا كره چشم طول كمتر از حد طبیعی دارد، در نتیجه حالت عكس نزدیك بینی رخ می‌دهد. نور در پشت چشم متمركز می‌شود و تصویر اشیای نزدیك تار می‌شود اما دید دور عادی باقی می‌ماند.
▪ در اغلب موارد آستیگماتیسم از هنگام تولد وجود دارد. ممكن است آستیگماتیسم در نتیجه وارد شدن آسیب به چشم بیمار یا جراحی رخ دهد.
▪ آستیگماتیسم با مطالعه در نور كم یا تماشای تلویزیون از فاصله نزدیك بهتر یا بدتر نمی‌شود.
● چه هنگامی باید به چشم پزشك مراجعه كرد
اگر درجه آستیگماتیسم چشم شما آن قدر باشد كه در كاری كه می خواهید انجام دهید اختلال ایجاد كند یا اگر كیفیت بینایی تان مانع رضایت شما از نحوه فعالیت هایتان است، به چشم پزشك مراجعه كنید.

چشم پزشك درجه آستیگماتیسم شما را تعیین می كند و در مورد اینكه چه روشی را برای تصحیح بینایی تان انتخاب كنید به شما مشاوره خواهد داد.
تغییر درجه آستیگماتیسم چشم در طول زندگی اگر اصولاً رخ دهد، بسیار تدریجی و كند است.
انجام معاینات منظم چشم، راه مناسبی برای شناسایی تغییرات حدت بینایی است تا در صورت لزوم عینك یا لنز تماسی برای شما تجویز شود یا شماره آنها تصحیح شود.یك فرد بزرگسال سالم باید تا ۵۰ سالگی هر سه تا پنج سال یك بار معاینه چشم انجام دهد.
پس از ۵۰ سالگی فواصل معاینات كمتر کنید. اگر دچار مشكلات انكساری مانند آستیگماتیسم هستید، هر دو سال یك بار به هر تعدادی كه چشم پزشكتان توصیه می كند، به او مراجعه كنید.
● تشخیص بیماری
چشم پزشك شما ممكن است از ابزارهایی كه در زیر می آید برای معاینه چشم شما استفاده كند:
▪ قرنیه‌سنج (Keratometer) : چشم پزشك در قرنیه سنجی با استفاده از دستگاهی به نام قرنیه سنج یا كراتومتر میزان و جهت گیری آستیگماتیسم قرنیه‌ای را با اندازه گیری میزان نور منعكس شده از سطح قرنیه مشخص می‌كند.
▪ كراتوسكوپ و ویدئوكراتوسكوپ: این ابزارها برای تشخیص و تعیین مقدار انحنای سطح قرنیه در صورت وجود آستیگماتیسم مورد استفاده قرار می گیرند.
كراتوسكوپ حلقه‌های نورانی را روی قرنیه می افكند. سپس انعكاس این حلقه های نورانی روی قرنیه از طریق كراتوسكوپ مورد مشاهده قرار می‌گیرد و برحسب شكل و فواصل این حلقه‌ها می توان میزان آستیگماتیسم قرنیه را محاسبه كرد.
با اتصال كراتوسكوپ به یك دوربین ویدئویی، ویدئوكراتوسكوپ ساخته شده است، كه با آن می توان تصویر قرنیه را روی یك صفحه تلویزیونی دید.
ویدئوكراتوسكوپ رایج ترین وسیله مورد استفاده برای تعیین مقدار انحنای سطح قرنیه در آزمونی است كه مكان‌نگاری (توپوگرافی) قرنیه نامیده می شود.
● درمان
هدف درمان آستیگماتیسم تصحیح انحنای نایكنواخت قرنیه است كه باعث تاری دید می‌شود. درمان شامل تجویز عدسی های تصحیح كننده به صورت عینك یا لنز تماسی یا انجام جراحی تصحیحی می شود:
▪ اصلاح دید با تجویز عدسی تصحیح كننده: استفاده از عدسی های تصحیح كننده اثر ناشی از انحنای نایكنواخت قرنیه را برطرف می كند. عدسی تصحیح كننده ممكن است به صورت لنز تماسی یا عینك باشد.
▪ لنزهای تماسی: لنزهای تماسی هر دو آستیگماتیسم های قرنیه و عدسی چشم را تصحیح می كنند.
▪ انواع مختلفی از لنزهای تماسی در دسترس است: لنزهای سخت، لنزهای نرم، لنزهای یك بارمصرف، لنزهای با كاربرد طولانی مدت، لنزهای دوكانونی، لنزهای سخت نفوذپذیر نسبت به اكسیژن و.... با چشم پزشكتان در مورد اینكه كدامیك از این انواع مختلف لنز برای شما مناسب تر است، مشاوره كنید.
یك شیوه دیگر استفاده از لنز تماسی برای تصحیح آستیگماتیسم "روش ارتوكراتولوژی" یا Ortho-K است. در این روش شما چندین ساعت در روز لنز تماسی سخت به چشم می گذارید تا انحنای قرنیه تان تصحیح شود.
در روزهای بعد تعداد ساعات استفاده از لنز تماسی كاهش می یابد و در حدی كه شكل جدید قرنیه حفظ شود. البته اگر مدتی استفاده از این روش را قطع كنید، قرنیه چشم دوباره به شكل اولش بازمی‌گردد.
▪ عینك: در مواردی كه به دلایل مختلف استفاده از لنز تماسی از جمله ترجیح بیمار امكان‌پذیر نیست، انواع مختلف عینك می‌تواند جانشین مناسبی برای لنز تماسی باشد.
▪ جراحی برای تصحیح عیوب انكساری: در روش جراحی با شكل دهی مجدد به سطح قرنیه، آستیگماتیسم تصحیح می‌شود.

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 137
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : شنبه 14 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

تیرگی زیر چشم

از شایع‌ترین علل قابل توجه تیرگی زیر چشم‌ها می‌توان به انواع آلرژی‌ها اشاره کرد.
آقای دکتر، زیر چشمانم همیشه تیره است شما نمی‌دانید علت این تیرگی چیست؟ آقای دکتر، ممکن است گودی زیر چشمانم ارثی باشد؟دکتر، زیر چشمانم همیشه گود رفته است اما مدتی است این گودی تیره شده و روی چهره‌ام تاثیر خیلی بدی گذاشته است. آیا می‌شود کاری کرد؟
اینها پرسش‌هایی است که شما کمابیش با آنها آشنا هستید. سوالاتی که بیشتر از روی ناامیدی مطرح می‌شود و پاسخ چندان امیدوارکننده‌ای ندارد.
آیا واقعا برای چنین افرادی هیچ کاری نمی‌توان کرد؟
برای پاسخ به این سوال بد نیست کمی راجع به این بیماری بیشتر بدانیم. بیماری تیرگی زیر چشم یک بیماری ایدیوپاتیک است. به این معنا که علت بیشتر آنها ناشناخته است البته بسیاری از مبتلایان سابقه خانوادگی مثبتی دارند اما از شایع‌ترین علل قابل توجه تیرگی زیر چشم‌ها می‌توان به انواع آلرژی‌ها اشاره کرد. آلرژی انواع گوناگونی دارد و از یک حساسیت ساده به بوی گل، گوجه‌فرنگی و یا گردن‌آویز شروع می‌شود و به آلرژی به پنی‌سیلین، دود سیگار و هوای آلوده و یا حتی به چهره رئیس اداره ختم می‌شود. بدیهی است درمان آن، استفاده از یک آنتی‌هیستامین نیست و تنها باید از ماده حساسیت‌زا دوری جست.
دومین علت شایع کبودی زیر چشم اختلالات خواب است. خیلی‌‌ها عقیده دارند که یک خواب ۳ تا ۴ ساعته طی شبانه‌روز جوابگوی نیاز آنها به خواب است اما در واقع این‌طور نیست و این افراد به‌خاطر داشتن نیروی جوانی، از ذخیره انرژی خود برای سر حال بودن استفاده می‌کنند، غافل از اینکه این ذخیره انرژی تمام‌شدنی نیست. کبودی زیر چشم‌ها می‌تواند اولین علامت تمام شدن این ذخیره محدود باشد. پس اگر رختخواب گرم و نرمی دارید حتما ۷ تا ۹ ساعت در شبانه‌روز را به خوابیدن روی آن اختصاص دهید.
● خواب داریم تا خواب
عده دیگری که اتفاقا همین مقدار در شبانه‌روز می‌خوابند نیز از چشمان کبود خود ناراحت هستند. درست است که آنها ۷ تا ۹ ساعت می‌خوابند اما چه خوابی؟ کیفیت خواب مهم‌ترین عامل در سرحال بودن و بیمه‌ شدن در برابر بیماری‌هاست. خیلی‌ها عادت دارند نقشه‌های روزمره خود را در خواب حلاجی کنند. متن سخنرانی‌ها، متن قراردادها، نوع برخوردها، لوازم مورد نیاز منزل و حساب و کتاب‌های بانکی و دفتری همه و همه مواردی نیستند که بشود آنها را در خواب حل و فصل کرد.
علاوه بر این، کسانی هستندکه مشکلات چندانی برای حل کردن در زمان خواب ندارند (هرچند تعداد این افراد از انگشتان دست نیز کمتر است) اما این <مرفهین بی‌درد> به گونه‌ای دیگر خواب خود را آشفته می‌کنند و آن مصرف انواع داروهای خواب‌آور یا محرک است.
● آگهی
اشتباه نکنید، منظورم از این داروها فقط الکل یا قرص اکس نیست. قهوه هم می‌تواند خواب ناز شما را برهم زند.
بیماری‌های هورمونی، عاطفی، روحی روانی و تغذیه‌ای نیز نقش مؤثری در بروز تیرگی زیر چشم دارند اما شاید بتوان کاهش وزن‌های ناگهانی به علت رژیم‌های نامتعارف را نیز ازجمله علل مهم افتادگی چین و چروک صورت و تیرگی زیر چشم دانست.
● راه حل
اولین و بهترین راه، حل مشکلات یاد شده است. هرچند در موارد مادرزادی حل مشکل چندان آسان به‌نظر نمی‌رسد. استفاده از ماسک‌های شبانه علاوه بر فراهم‌آوردن محیطی مغذی و مرطوب برای پوست صورت، باعث ایجاد آرامش مضاعف برای شما می‌شود. این امکان را برای پوست شما مهیا می‌کند که پس از یک روز خسته‌کننده کاری پوست خود را در بهشت میوه‌ها با گل و بلبل تنها بگذارید. زمانی این تاثیرات دوچندان می‌شود که در ماسک‌ خود از مواد آنتی‌اکسیدان یا ضد پیری نیز کمک گرفته شود.
پوست خیار یکی از این مواد معجزه‌آساست، بنابراین لازم نیست تا شب صبر کنید.
همین حالا دست به کار شوید و اگر مشغول پوست‌کندن خیار هستید دست نگه دارید. به جای اینکه این پوست باارزش را از روی خیارتان بردارید آن را به صورت نوارهای پهنی برش دهید و زیر چشمانتان بگذارید. البته بهتر است به آنها نمک نزنید!
از ظهر گذشته و تنها پس از یک چرت کوتاه برای کار آماده می شوید. آیا تا به حال نوشیدن یک فنجان چای داغ را فراموش کرده‌اید؟ از این به بعد گذاشتن چای کیسه‌ای نیمه‌گرم در زیر چشمانتان را هم فراموش نکنید، چرا که چای با داشتن مقادیر زیادی تانن تاثیر خوبی بر کاهش ورم و بازشدن رنگ صورت شما دارد.
صبح که از خواب بیدار می‌شوید صورتتان را با آب خنک بشویید.
این باعث می‌شود رگ‌های خونی زیر چشمان شما به یک باره بر اثر سردی آب منقبض و پس از چند دقیقه به صورت واکنشی متورم شود. افزایش خون‌رسانی درمان اصلی کبودی زیر چشم است.
امروزه روش جدیدی به نام مزوتراپی با بهره‌گیری از جدید‌ترین و مؤثرترین داروهای موجود توانسته است در درمان کبودی و پف زیر چشم گام موثر بردارد. از بین این داروها می‌توان به ویتامین k، رتینول، ویتامین C، داروهای بازکننده عروق خونی مثل آرتی شوک، انواع اسیدهای میوه‌ای مثل گلیکولیک اسید و مواد مغذی برای سلول‌های پوستی شامل اسیدهای چرب و اسیدهای آمینه ضروری برای فعالیت سلول‌های پوستی اشاره کرد.
البته این مواد پیش از این در انواع کرم‌ها و لوسیون‌های دور چشم به‌کار رفته و امتحان خود را پس داده‌اند اما از آنجایی که جذب این مواد از روی پوست با محدودیت‌هایی رو به رو است، تزریق زیر پوستی آنها به روش مزوتراپی درمان را بسیار مطمئن‌تر کرده است.
یکی دیگر از داروهای پرمصرف در تیرگی زیر چشم، مواد پرکننده و آب‌رسان است که قادر است خشکی و گودافتادگی پوست زیر چشم‌ها را به شکل قابل قبولی ترمیم کند.
علاوه بر مزوتراپی، قطع یا حداقل کاهش مصرف سیگار، کاهش مصرف نمک و مصرف سبزی‌ها و میوه‌های حاوی مواد آنتی‌اکسیدان مثل اسفناج نیز توصیه می‌شود.
استفاده از پدهای گرم و سرد به‌صورت متوالی برای تحریک عروق خونی زیر چشم نیز روش مناسبی است، به شرط اینکه پدها خیلی داغ یا سرد نباشند.
 

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 124
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : شنبه 14 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

کودکی پرماجرا
فردریک گولاندهاپکینز در ۲۰ ژوئن ۱۸۶۱ در ایست‌پورن انگلیس در خانواده‌ای متوسط دیده به جهان گشود، پدرش برادرزاده «جرارد مانلی هاپکینز» یکی از شعرای معروف انگلیس بود. فردریک هیچ وقت طعم محبت پدر را نچشید زیرا وقتی که نوزاد بود، پدرش را از دست داد.مادرش نیز فقط به فکر خودش بود و تنها تا ده سالگی مسئولیت نگهداری فردریک را به عهده گرفت، سپس او را به یک مدرسه شبانه‌روزی سپرد. فردریک همیشه با میکروسکوپی که از پدرش به یادگار مانده بود به تماشای اجسام ریز می‌پرداخت. او به ادبیات نیز علاقه‌مند بود و گاهی اشعار کوتاهی هم می‌سرود.
● ورود به عرصه علم
در سال ۱۸۷۱ مادرش او را ترک کرد و به آنفیلد در لیورپول رفت و فردریک به مدرسه‌ای در لندن انتقال یافت. او علیرغم این‌که از مهر خانواده محروم شده بود اما در مدرسه بهترین نمرات را کسب می‌‌کرد، وقتی دوران دبیرستانش به پایان رسید، تصمیم گرفت وارد دنیای علم شیمی شود. ۱۷ ساله بود که دیپلم گرفت و با نوشتن یک مقاله در زمینه زندگی حشرات برنده جایزه انجمن ملوم لندن شد.او برای گذران زندگی در بانک سلطنتی لندن به استخدام درآمد تا بتواند از عهده هزینه تحصیل خود برآید. از این رو فردریک وارد دانشگاه لندن شد و به تحصیل در رشته شیمی پرداخت و به تجزیه و تحلیل سموم در بدن پرداخت.۲۲ ساله بود که فارغ‌التحصیل شده، سپس وارد دانشگاه پزشکی شد، او در آزمایشگاه به تحقیق در زمینه علم شیمی پرداخت. در سن ۲۸ سالگی مدال طلا در رشته شیمی از دانشگاه پزشکی لندن را دریافت کرد و مدرک کارشناسی‌اش را در زمینه سم‌شناسی و فیزیولوژی به دست آورد.همان زمان در دانشگاه با «جسی آ استیوز» دانشجوی رشته پزشکی آشنا شد و در سن ۳۶ سالگی با او ازدواج کرد. ثمره این ازدواج دو فرزند دختر بود. بعدها جاکیتا دختر بزرگش با نویسنده معروف انگلیسی «جی بی‌ پریستلی» ازدواج کرد.در سال ۱۸۹۸ با ارائه یک سخنرانی در دانشگاه کمبریج مورد توجه همه اساتید علم شیمی قرار گرفت و عضو انجمن هیئت مدیره این دانشگاه شد و به کرسی استادی دست یافت. فردریک علیرغم موفقیت‌های چشمگیرش در عرصه علم و دانش همیشه از لحاظ محبت والدین احساس خلاء می‌کرد.یک بار تصمیم گرفت به همراه همسر و دو فرزندش به دیدار مادرش برود. مادر او ازدواج کرده بود و فردریک را به طور کلی از یاد برده بود، برخورد مادر با او و خانواده‌اش بسیار سرد بود، تا جایی که فردریک از این‌که به دیدار مادرش رفته، احساس پشیمانی می‌کرد.
● کشف ویتامین‌ها
فردریک در آزمایشگاه، مخلوطی از انواع هیدرات‌های کربن، چربی‌ها، پروتئین‌ها و نمک‌ها را که برای بدن لازم است به یک گروه موش خوراند. چند هفته بعد مشاهده کرد که موش‌ها همگی مرده‌اند ولی گروه دیگر موش‌ها که در همان مدت همان مخلوط غذایی را همراه با مقدار کمی شیر خورده بودند، زنده ماندند. او نتیجه گرفت که شیر موادی دارد که برای زنده ماندن و رشد موش‌ها لازم است اما امروزه می‌دانیم این مواد ضروری، ویتامین‌ها هستند.در آن دوران دوست بسیار صمیمی فردریک «دکتر کریستین ایجکمان» بود که در زمینه بیماری‌ها تحقیق می‌کرد، او ثابت کرده بود که بیماری «بری بری» در نتیجه کمبود تغذیه ایجاد می‌شود. این امر راه را برای کشف ویتامین‌ها و مواد ویتامین‌دار مسئول بیماری بری‌بری یعنی «تیامین» هموار کرد. به این ترتیب ایجکمان به یاری فردریک برنده جایزه نوبل پزشکی در سال ۱۹۲۹ شد. لذا علم جدید تغذیه به سرعت گسترش یافت و اولین تحقیقات و نظریه‌ها در مورد ویتامین‌ها در همان سال‌ها به وسیله فردریک انجام شد و او به خاطر همین تحقیق، جایزه انجمن سلطنتی لندن را دریافت و به لقب «سر فردریک هاپکینز» نائل آمد.فردریک، فردی بسیار پرکار بود و به هیچ وجه از کار کردن و تحقیق در آزمایشگاه و مطالعه خسته نمی‌شد. او در طول شبانه‌روز فقط ۳ ساعت می‌خوابید و بقیه اوقات خود را صرف کسب علم و ارائه مقالات پزشکی و شیمی می‌کرد. فردریک بسیار خانواده‌دوست بود و همیشه می‌خواست فرزندانش در کنار او باشند.فردریک هاپکینز در ۱۶ می‌ ۱۹۴۷ در حالی که مشغول تحقیقات در آزمایشگاه دانشکاه کمبریج بود به دلیل سکته قلبی در سن ۸۶ سالگی چشم از جهان فرو بست، بعدها مجسمه یادبود وی را در کمبریج بنا کردند تا نسلهای آینده این دانشمند برجسته را که گام بزرگی در علوم تغذیه گذاشت به فراموشی نسپارند

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 125
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : شنبه 14 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد
دکتر راجر کادی و دکتر کورتیس شرایبر از "مرکز مراقبت از سردرد" اسپرینگ‌فیلد در میسوری تاثیر وبی‌خطربودن تزریق‌ منفرد بوتاکس را در مقابل تزریق دارونما در پیشگیری از حملات میگرن مورد ارزیابی قرار دادند.
این پژوهشگران در نشریه Headache گزارش می‌دهند که بوتاکس: "اثرات مفید،اما محدودی بر فراوانی حملات میگرن دارد، اما در پایین آوردن شدت سردرد موثر نیست."
با این وجود در بیماران درمان‌شده با بوتاکس نسبت به بیماران دریافت‌کننده دارونما تعداد "حملات" سردرد کمتر و زمان آنها کوتاه‌تر بود. به علاوه بوتاکس در بیماران، تاثیر مثبت "قابل‌اندازه‌‌گیری" بر کیفیت زندگی ایجاد کرد.
برای مثال بهبودی در "آزمون تاثیر سردرد" - یک نظرخواهی شش‌موردی در مورد درد، قدرت انجام کار، کارکرد اجتماعی، خستگی، شناخت و ناراختی عاطفی- در بیماران درمان شده با بوتاکس بسیار بیشتر از بیمارانی بود که دارونما دریافت کرده بودند.
این پژوهشگران معتقدند که بوتاکس ممکن است برای درمان بیماران دچار سردرد میگرنی که به سایر درمان‌های پیشگیری‌کننده پاسخ نمی‌دهند، گزینه مناسبی باشد.

 

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 108
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : شنبه 14 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد
 

امروزه مصرف انرژي در صنعت برق رو به افزايش است و اثرات مخربي بر روي سلامتي و ايمني انسان داشته است. تاثيرات ميدانهاي الكتريكي و مغناطيسي بر روي سلامت و بهداشت انسان از مضرات اين صنعت مي‌باشد. ما در زندگي روزمره در محيط كار و خانه و مدرسه در معرض ميدان الكتريكي و مغناطيسي هستيم. ميدانهاي مغناطيسي و الكتريكي به وسيله خطوط نيرو، سيمهاي الكتريكي و تجهيزات الكتريكي توليد مي شود و خطوط نامرئي نيرو هستند كه در اطراف هر وسيله وجود دارند و قدرت آن با افزايش ولتاژ افزايش مي‌يابد. ميدان الكترومغناطيسي از وسايل برقي مثل كامپيوتر شخصي، فر برقي، تلويزيون، يخچال و غيره و نيز خطوط انتقال نيروي برق با ولتاژ زياد حاصل مي شود. ميدان الكترومغناطيسي بر روي سيستمهاي عصبي و رشد و تكامل و ترميم سلولها اختلالاتي ايجاد مي‌كند و موجب پيدايش امراض ناشناخته مانند انواع سرطانها، طومورهاي مغزي و ناباروري در انسان مي‌شود همچنين افرادي كه به دفعات و به مدت طولاني در معرض چنين ميدانهايي قرار مي‌گيرند و نيز افراد شاغل در صنايع برق و تلفن، تعميركاران تلويزيون و جوشكاران آسيب پذيرتر مي‌باشندپس بايد با نصب دستگاههاي كنترل سرطانزايي در محيط كار و شناسايي منابع توليد الكترومغناطيسي، رعايت نكات ايمني در محيط كار و در صورت امكان استفاده از تجهيزاتي كه داراي حداقل ميزان انتشار امواج الكترومغناطيسي است محيطي مناسب براي كار و فعاليت ايجاد نماييم.
● مقدمه
امروزه توليد سرانه برق و روند رو به رشد آن يكي از شاخصهاي مهم نشان دهنده پيشرفت صنعتي، اقتصادي و افزايش رفاه كشور مي‌باشد.
با توجه به اهميت طرحهاي صنعتي در توسعه پايدار، صنعت برق نيز مشابه ديگر صنايع با توجه به افزايش شتاب توليد و مصرف انرژي برق در ۲۰ سال گذشته نقش به سزايي در آلودگي محيط زيست و سلامت و بهداشت انسان داشته است و بايستي اثرات نيروگاههاي حرارتي از نظر آلودگي آبي و گازي، جامد و آلودگيهاي صوتي و ميدانهاي الكتريكي و مغناطيسي ناشي از فعاليت نيروگاهها بر روي موجودات زنده به خصوص انسان مورد بررسي قرارگيرد.
درون تمام ارگانيزمهاي زنده، جريان الكتريكي و ميدانهاي الكتريكي با منشا داخلي وجود دارد كه در مكانيسمهاي پيچيده كنترل فيزيولوژيكي نظير اختلال در سيستمهاي عصبي، عضلاني، فعاليت ممبران سلولي و رشد وتكامل و ترميم بافتها نقش دارند. لذا لازم است ويژگيهاي مصنوعي آثار احتمالي آنها در سيستمهاي بيولوژيكي مورد بررسي قرار گيرند. ميدانهاي الكترومغناطيسي (EMF) ابتدا موجب سرگيجه، وزوز گوش، ضعف و خستگي و تار شدن ديد چشم و خواب آلودگي هنگام كار و همچنين پيدايش امراض ناشناخته، تغيير تركيبات خون، اختلال در سيستمهاي عصبي عضلاني، (نوروماسكولار)، دگرگوني ژنتيكي، بروز سرطانهايي چون لنفوم، لوسمي، طومورهاي مغزي، سرطان غدد بزاقي و اختلال در باروري در زنان و مردان مي‌شود.
ما در زندگي روزمره در محيط كار و خانه و مدرسه در معرض ميدان الكترومغناطيسي و الكتريكي هستيم و اين ميدان الكتريكي حاصل از توليد، انتقال و استفاده از الكتريسيته است. مطالعاتي در رابطه با سلامتي انسان در مورد كساني كه در معرض ميدان مغناطيسي و انواع سرطانها از نوع لوكمي و سرطان مغز صورت گرفته است.
تعدادي از محققان در مورد ارتباط قرار گرفتن در معرض ميدان مغناطيسي و سرطان ترديد دارند. زيرا تفسير آن از نظر بيولوژيكي مشكل است و نتايج تحقيقات متفاوت به نظر مي‌رسد و با هم هماهنگي ندارند. بسياري از محققان توافق بر اين دارند كه نياز به اطلاعات بيشتري در خصوص تاثيرات ميدانهاي الكتريكي و مغناطيسي بر سلامت انسان داريم.
هدف از اين مجموعه فراهم آوردن اطلاعاتي در مورد تاثيرات ميدانهاي الكترومغناطيسي در محيط كار و درك علمي نگرانيها و ترديدهايي است كه در اين مورد وجود دارد.
● ميدان الكترومغناطيسي
ميدان الكترومغناطيسي به وسيله خطوط نيرو، سيمهاي برق و تجهيزات الكتريكي توليد مي‌شود. تاكيد اين مجموعه در مورد ارتباط ميدان مغناطيسي با توليد و انتقال كاربرد نيروي الكتريكي است. ميدانهاي مغناطيسي خطوط نامرئي نيرو هستند كه در اطراف هر وسيله الكتريكي وجود دارند. ميدان الكتريكي با ولتاژ توليد مي‌شود و قدرت آن با افزايش ولتاژ افزايش مي‌يابد. واحد قدرت الكتريكي بر حسب متر بر ولت مي‌باشد.
ميدان مغناطيسي نتيجه شدت جريان در سيمها يا وسايل الكتريكي مي‌باشد و قدرت آن با افزايش ولتاژ افزايش مي‌يابد. ميدان مغناطيسي بر حسب گوس يا تسلا اندازه‌گيري مي‌شود. از طرف ديگر ميدان الكتريكي حتي وقتي كه تجهيزات الكتريكي خاموش مي شود برقرار است و مدت زيادي با منبع
جريان برق ارتباط خود را حفظ مي‌كند. ميدان الكتريكي با عبور كردن از موادي كه هادي الكتريسيته هستند كاهش مي‌يابد. به عبارت ديگر ميدانهاي مغناطيسي از بسياري مواد عبور مي‌كنند و بنابراين جلوگيري از عبور آن بسيار مشكل است. با وجود اين كه ميدانهاي الكتريكي و مغناطيسي در اطراف وسايل الكتريكي و خطوط نيرو وجود دارند. تحقيقات اخير بر روي پتانسيل اثرات ميدانهاي مغناطيسي بر سلامت انسان متمركز گرديده‌اند. با وجود اين كه بعضي مطالعات اپيدمولوژيك ارتباط افزايش خطر ابتلا به سرطان را با در معرض ميدان مغناطيسي قرار گرفتن گزارش نموده‌اند اما ارتباط مشابهي در مورد ميدانهاي الكتريكي گزارش نشده است.
توسعه سريع علم و تكنولوژي، موجودات زنده را تحت تابش طيف وسيعي از ميدانهاي الكترومغناطيسي قرار داده است. پيشرفت فناوري و صنعت برق انسانها را در تماس با ميدان الكترومغناطيسي حاصل از وسايل برقي از جمله كامپيوتر شخصي، فر برقي، تلويزيون، يخچال و ... نيز خطوط انتقال نيروي با ولتاژ زياد قرار داده است.
● اثرات ميدانهاي الكترومغناطيسي بر انسان
اپيدمولوژي، مطالعه بر روي احتمال شيوع بيماريها در جمعيتهاي انساني است و اينگونه تحقيقات غالبا عيني هستند تا تجربه‌اي و اين بدان معناست كه اينگونه يك اپيدميولوژيست نمي تواند تمامي فاكتورهايي را كه موجب بروز بيماري مي‌شود كنترل كند و يا در آزمايشگاه تحقيق كند اگرچه تحقيقات آزمايشگاهي در اطراف محيط انساني و حيواني كاملا در مورد انسان صدق نمي‌كند. اپيدميولوژيستها مي‌توانند عوامل به وجود آورنده سرطان را مشخص كنند كه شامل دود سيگار است و اين در حالي است كه در مورد ميدانهاي الكترومغناطيسي ارتباطي بين معاشرت و اپيدمولوژي وجود ندارد. بعضي دانشمندان كه در اين مورد مطالعه كرده‌اند ارتباط موجود بين ميدانهاي الكترومغناطيسي و سرطانهاي خاص را وقتي كه خطر كم باشد و يا اصلا نباشد مشكل تفسير مي‌كنند حتي اگر احتمال ابتلا به سرطان ناشي از ميدانهاي الكترومغناطيس بسيار اندك باشد بايد آن را جدي تلقي نمود. زيرا در ميان تعداد كثير افرادي كه در معرض ميدانهاي الكترومغناطيس هستند حتي يك احتمال ناچيز هم مي‌تواند باعث افزايش سرطان در سطح گسترده شود.
● ارتباط سرطان با مشاغل صنعت برق
از سال ۱۹۸۲ تعدادي از اپيدميولوژيستها مطالعات و آزمايشاتي در اين مورد انجام داده‌اند و گزارشي از بررسي بيماري لوكمي روي افراد كه در معرض ميدان الكترومغناطيس بوده‌اند با افرادي كه در مشاغل ديگر كار كرده‌اند ارائه داده‌اند. در ايالات متحده اين بيماري در بزرگسالان از هر ۱۰۰۰۰۰ نفر ۱۰مورد در سال مشاهده مي‌شود و اين مطالعات شامل افرادي مي‌شود كه مستقيما با وسايل الكترومغناطيسي سر و كار دارند مثل مهندسان برق و يا افراد شاغل در خطوط تلفن و تلويزيون و تعميرات راديويي، اپراتورهاي ايستگاه برق، الكتريسيته و جوشكار. مطالعات ديگر ارتباط بين شيوع سرطان مغز و يا مرگ و مير در مشاغل مشابه را نشان مي‌دهد. اين تحقيقات اولين بار توسط دكتر Samuel Milham در سال ۱۹۸۲ كامل شده است. همچنين مطالعاتي در مورد ارتباط سرطان سينه و قرار داشتن در معرض ميدان الكترومغناطيسي صورت گرفته است. سرطان سينه در مردان نادر است اما متاسفانه در زنان بسيار رايج است. در ايالات متحده سرطان سينه از هر ۱۰۰۰ نفر بيش از يك مورد در سال مشاهده شده است. در يك مركز تحقيقاتي دانشگاهي در كاروليناي شمالي ميزان مرگ زناني كه در معرض ميدانهاي الكترومغناطيسي قرار داشته‌اند در اثر ابتلا به سرطان سينه بيشتر از زناني بوده است كه در چنين مشاغلي كار نكرده‌اند. اما با توجه به اين كه عوامل ديگري مثل فاكتور سن در تولد اولين نوزاد و باروري و تاريخچه ارثي در ايجاد اين نوع سرطان مؤثر مي‌باشند، لذا باعث اختلال در اين تحقيق شده است و با در نظر گرفتن اين مشكلات و نداشتن اطلاعات كافي پي بردن به عامل اصلي ايجاد اين بيماري غير ممكن به نظر رسيد و مطالعات ديگري كه در ايالات متحده و كشورهاي ديگر انجام شده است نشان ميدهد كه حتي زناني كه در خانه كار مي كنند و در معرض ميدان الكترومغناطيسي بالايي قرار دارند با خطرپيشرفت سرطان سينه مواجه بوده‌اند.
● ساير امراض ناشي از ميدانهاي الكترومغناطيسي
بيماري آلزايمر (Alzheimer) نوعي بيماري است كه در افراد سن بالا بروز مي‌كند و باعث ضعف تمركز و اختلال در يادآوري خاطرات مي‌شود. مطالعه و تحقيقاتي كه در سال ۱۹۹۵ در فنلاند و كاليفرنيا انجام گرديده نشان مي دهد كارگراني كه بيشتر در معرض ميدان الكترومغناطيس قرار گرفته بودند بيشتر به اين بيماري مبتلا شده‌اند. طبق گزارش دكتر Stephanie London و همكاران در سال ۱۹۹۴ به اين نتيجه رسيده‌اند كه افراد شاغل در صنايع برق و تلفن نسبت به افراد شاغل در ديگر صنايع بيشتر در معرض ميدانهاي الكترومغناطيس قرار دارند.
● اثرات بيولوژيكي ميدانهاي الكترومغناطيس
اين مجموعه اطلاعاتي در مورد تاثيرات ميدانهاي الكترومغناطيسي بر روي حيوانات و تقسيم سلولي به ما مي‌دهد و تاثيرات بيولوژيكي شامل تغييراتي در اعمال سلولها و بافتها و تغييراتي در فعاليت مغز استخوان انسان و ضربان قلب مي‌شود. اين قبيل مطالعات بر روي حيوانات آزمايشگاهي و حيوانات اهلي و نيز انسان بررسي شده است. طول موج، مدت در معرض امواج بودن، فاصله نسج با موج در تكثير سلولي و جزئيات تكثير مورد بررسي قرار گرفته است و باعث اختلال در تكثير سلولي در مرحله DNA سازي و نيز باعث افزايش بروز نقص مادرزادي و اختلال باروري و موتاسيونهاي مختلف مي‌شود و اين اختلال با مدت مجاورت با ميدان الكترومغناطيسي و نوع موج متناسب بوده است.
 

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 173
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : شنبه 14 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

مندلیف و لوتار میردر موردخواص عنصرهاو ارتباط انها بررسی های دقیق تری انجام دادندودر سال ۱۸۶۹م به این نتیجه رسیدند که خواص عنصرها تابعی تناوبی از جرم انهاست.به این معنا که اگر عنصرها را به ترتیب افزایش جرم اتمی مرتب شوند نوعی تناوب در انها اشکار میگرددوپس ازتعداد معینی از عنصرها عنصرهایی با خواص مشابه خواص پیشین تکرار می شوند .
مندلیف در سال ۱۸۶۹ بر پایه ی قانون تناوب جدولی از ۶۳عنصر شناخته شده ی زمان خود منتشر کرد .در فاصله ی بین سالهای ۱۸۶۹ تا ۱۸۷۱م مندلیف هم مانند لوتار میر با بررسی خواص عنصرها و ترکیب های انها متوجه شد که تغییرهای خواص شیمیایی عنصرها مانند خواص فیزیکی انها نسبت به جرم اتمی روند تناوبی دارد.از این رو جدول جدیدی در ۸ ستون و۱۲سطر تنظیم کرد.او با توجه به نارسایی های جدول نیو لندز ولوتار میر و حتی جدول قبلی خود جدولی تقریبابدون نقص ارایه دادکه فراگیر وماندنی شد.

● شاهکارهای مندلیف در ساخت شهرک عناصر :
▪ روابط همسایگی:
دانشمندان پیش از مندلیف در طبقه بندی عناصر هر یک را جداگانه و بدون وابستگی به سایر عناصر در نظر می گرفتند.اما مندلیف خاصیتی را کشف کرد که روابط بین عنصرها را به درستی نشان میدادو ان را پایه تنظیم عناصر قرار داد.
▪ وسواس وی:
او برخی از عناصر را دوباره بررسی کرد تا هر نوع ایرادی را که به نادرست بودن جرم اتمی از بین ببرد.در برخی موارد به حکم ضرورت اصل تشابه خواص در گروهها را بر قاعده افزایش جرم اتمی مقدم شمرد.
▪ واحدهای خالی:
در برخی موارد در جدول جای خالی منظور کردیعنی هر جا که بر حسب افزایش جرم اتمی عناصر باید در زیر عنصر دیگری جای می گرفت که در خواص به ان شباهتی نداشت ان مکان را خالی می گذاشتو ان عنصر را در جایی که تشابه خواص رعایت میشد جای داد.این خود به پیش بینی تعدادی ا زعنصرهای ناشناخته منتهی شد.
▪ استقبال از ساکنان بعدی:
مندلیف با توجه به موقعیت عنصرهای کشف نشده و با بهره گیری از طبقه بندی دوبرایزتوانستخواص انها را پیش بینی کند.برای نمونه مندلیف در جدولی که در سال ۱۸۶۹ تنظیم کرده بودمس و نقره وطلا را مانند فلزی قلیایی در ستون نخست جا داده بود اما کمی بعد عناصر این ستون را به دو گروه اصلی و فرعی تقسیم کرد.سپس دوره های نخست و دوم و سوم هر یک شامل یک سطر و هر یک از دوره های چهارم به بعد شامل دو سطر شده وبه ترتیب از دوره های چهارم به بعد دو خانه اول وشش خانه اخر از سطر دوم مربوط به عناصر اصلی ان دوره و هشت خانه باقی مانده ی سطر اول و دو خانه اول سطر دوم مربوط به عناصر فرعی بود
▪ ساخت واحد مسکونی هشتم:
مندلیف با توجه به این که عناصراهن وکبالت ونیکل وروتینیم ورودیم وپالادیم واسمیم وایریدیم وپلاتینخواص نسبتا با یکدیگر دارند این عناصر را در سه ردیف سه تایی و در ستون جداگانه ای جای دادو به جدول پیشین خود گروه هشتم ا هم افزود. در ان زمان گازهای نجیب شناخته نشده بوداز این رودر متن جدول اصلی مندلیف جایی برای این عناصر پیش بینی نشد. پس از ان رامسی و رایله در سال ۱۸۹۴ گاز ارگون را کشف کردند و تا سا ل ۱۹۰۸ م گازهای نجیب دیگرکشف شد و ظرفیت شیمیایی انها ۰ در نظر گرفته شدو به گازهای بی اثر شهرت یافتند.
▪ اسانسور مندلیفبه سوی اسمان شیمی :
جدول مندلیف در تنظیم و پایدار کردن جرم اتمی بسیاری از موارد مندلیفنادرست بودن جرم اتمی برخی از عناصر را ثابت و برخی دیگر را درست کرد .جدول تناوبی نه تنها به کشف عنصرهای ناشناخته کمک کرد بلکه در گسترش و کامل کردن نظریه ی اتمی نقش بزرگی بر عهده داشت و سبب اسان شدن بررسی عناصر و ترکیب های انها شد.
● مجتمع نیمه تمام:
جدول تناوبی با نارسایی هایی همراه بود که عبارتند از :
۱) جای هیدروژن در جدول بطور دقیق مشخص نبود .گاهی ان را بالا ی گروه فلزهای قلیایی و گاهی بالای گروه های گروه هالوژن ها جا میداد.
۲) در نیکل و کبالت که جرم اتمی نزدیک به هم دارند خواص شیمیایی متفاوت است و با پایه قانون تناوبی ناسازگاری دارد.
۳) کبالت را پیش از نیکل و همچنین تلور را پیش از ید جای داد که با ترتیب صعودی جرم اتمی هم خوانی نداشت .با پیش رفت پژوهش ها و با کشف پرتوایکس و عنصرهاو بررسی دقیق طیف انها عدد اتمی کشف و اشکار شد و عناصر بر حسب افزایش عدد اتمی مرتب و نار سایی های جزیی موجود در جدول مندلیف از بین رفت .زیرا تغییرات خواص عناصر نسبت به عدد اتمی از نظم بیشتری برخوردارست تا جرم اتمی انها .
۴) سال پس از نشر جدول مندلیف بوابو در ات به روش طیف نگاری اکا الومینیوم را کشف کرد و گالیم نامید و ۴ سال بعد نیلسون اکا بور را کشف کرد و اسکاندیم نامید و هفت سال بعد ونیکلر هم اکا سیلسیم را از راه تجربه طیفی کشف کرد و ان را ژرمانیم نامید.
● تغییرات خواص عناصر در دوره ها و گروههای جدول:
۱) تغییرات شعاع اتمی :
در هر گروه با افزایش عدد اتمی شعاع اتمی افزایش می یابد ودر هر دوره با افزایش عدد اتمی شعاع اتمی به تدریج کوچکتر می گردد.
۲) تغییرات شعاع یونی :
شعاع یون کاتیون هر فلز از شعاع اتمی ان کوچکتر و شعاع هر نا فلز از شعاع اتمی ان بزرگتر است.به طور کلی تغییرهای شعاع یونی همان روند تغییرات شعاع اتمی است.
۳) تغییرات انرژی یونش:
در هر دوره با افزایش عدد اتمی انرژی یونش افزایش
می یابد و در هر گروه با افزایش لایه های الکترونی انرژی یونش کاهش می یابد.
۴) تغییرات الکترون خواهی :
در هر دوره با افزایش عدد اتمی انرژی الکترونخواهی افزایش می یابدودر هر گروه با افزایش عدد اتمی اصولا انرژی الکترون خواهی از بالا به پایین کم می شود .
۵) تغییرات الکترونگاتیوی:
در هر دوره به علت افزایش نسبتا زیا د شعاع اتمی الکترونگاتیوی عناصر کم میشود و در هر دوره به علت کاهش شعاع اتمی الکترونگاتیوی عناصر افزایش می یابد .
۶) تغییرتعدادالکترونهای لایه ظرفیتوعدد اکسایش:در هر دوره از عنصری به عنصر دیگریک واحد به تعداد الکترون ها ی ظرفیت افزوده میشود و تعداد این الکترونها و عدد اکسایش در عنصرهای هر گروه با هم برابرند.
۷) تغییرات پتانسیل الکترودی :
در ازای هردوره با افزایش عدد اتمی توانایی کاهندگی عنصرها کاهش می یابد و توانایی اکسیدکنندگی انها افزایش می یابد .از این روفلزهایی که در سمت چپ دوره ها جای دارندخاصیت کاهندگی ونا فلزهایی که در سمت راست دوره ها جای دارندتوانایی اکسید کنندگی دارند.در موردعناصر یک گروه توانایی اکسید ?کنندگی با افزایش عدد اتمی وپتانسیل کاهش می یابد.
۸) تغییرات توانایی بازی هیدروکسید:
توانایی بازی هیدروکسیدعناصر در گروهها ازبالا به پایین افزایش می یابد اما در دوره از سمت چپ به راست رو به کاهش است.
۹) تغییرات دما وذوب یا جو ش:
در هر دوره دمای ذوب و جوش تا اندازه ای به طورتناوبی تغییر می کند ولی این روندمنظم نیست و در موردعناصرگروهها نیز روندواحدی وجود ندارد

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 150
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : جمعه 13 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

پیوند یونی

 

 

پیوند یونی نوعی از پیوند شیمیایی است که برپایه نیروی الکترواستاتیک بین دو یون با بار مخالف شکل می‌گیرد.

ترکیبات یونی متشکل از تعداد زیادی آنیون و کاتیون هستند که با طرح معین هندسی در کنار هم قرار گرفته‌اند و یک بلور بوجود می‌آورند. هر بلور ، به سبب جاذبه‌های منفی ـ مثبت یونها به هم ، نگهداشته شده است. فرمول شیمیایی یک ترکیب یونی نشانه ساده‌ترین نسبت یونهای مختلف برای به وجود آوردن بلوری است که از نظر الکتریکی خنثی باشد.

ماهیت یون

وقتی اتم‌ها به یون تبدیل می‌شوند، خواص آنها شدیدا تغییرمیکند. مثلاً مجموعه‌ای از مولکولهای برم قرمز است. اما یونهای در رنگ بلورماده مرکب هیچ دخالتی ندارند. یک قطعه سدیم شامل اتم‌های سدیم‌ نرم است. خواص فلزی دارد و بر آب به شدت اثر می‌کند. اما یونهای در آب پایدارند.

مجموعه بزرگی از مولکولهای کلر ، گازی سمّی به‌رنگ زرد مایل به سبز است، ولی یونهای کلرید مواد مرکب رنگ ایجاد نمی‌کنند و سمّی نیستند. به همین لحاظ است که یونهای سدیم و کلر را به صورت نمک طعام می‌توان بدون ترس از واکنش شدید روی گوجه فرنگی ریخت. وقتی اتم‌ها به صورت یون در می‌آیند، ماهیت آنها آشکارا تغییر می‌کند.

 خواص مواد مرکب یونی

رسانایی الکتریکی : رسانایی الکتریکی مواد مرکب یونی مذاب به این علت است که وقتی قطب‌هایی با بار مخالف در این مواد مذاب قرار گیرد و میدان الکتریکی برقرارشود، یونها آزادانه به حرکت در می‌آیند. این حرکت یونها بار یا جریان را از یک‌جا به جای دیگر منتقل می‌کنند. در جسم جامد که یونها بی‌حرکت‌اند و نمی‌توانند آزادانه حرکت کنند، جسم خاصیت رسانای الکتریکی ندارد.


سختی : سختی مواد مرکب یونی به علت پیوند محکم میان یونهای با بار مخالف است. برای پیوندهای قوی انرژی بسیاری لازم است تا یون‌ها از هم جدا شوند و امکان حرکت آزاد حالت مذاب را پیداکنند. انرژی زیاد به معنی نقطه جوش بالا است که خود از ویژگی‌های مواد مرکب یونی است.


شکنندگی : مواد مرکب یونی شکننده‌اند. زیرا که ساختار جامد آنها آرایه منظمی از یونهاست. مثلاً ساختار سدیم کلرید (NaCl) را در نظر بگیرید. هرگاه یک سطح از یونها فقط به فاصله یک یون در هر جهت جابجا شود، یونهایی که بار مشابه دارند درکنار یکدیگر قرار می‌گیرند و یکدیگر را دفع می‌کنند و چون جاذبه‌ای در کار نیست بلور می‌شکند. سدیم کلرید را نمی‌توان با چکش کاری ، به ورقه‌های نازک تبدیل کرد. با چنین عملی بلور نمک خرد و از هم پاشیده می‌شود.


 گروههای حاوی پیوند یونی

عناصرگروه IA (فلزات قلیایی) یعنی Li ، Na ، K ، Rb ، Cs ، هر یک به ترتیب یک الکترون بیشتر از گازهای نجیب ، (He ، Kr ، Ne ، Ar ، Xe) دارند. اگر هر یک از این فلزات از هر اتم یک الکترون از دست بدهند، جزء باقیمانده آرایش الکترونی گاز نجیب متناظر خود را پیدا می‌کند. مثلاً ، Li یک الکترون والانس در آرایش حالت پایه دارد. از دست دادن یک الکترون موجب می‌شود که Li ساختار الکترونی He را پیداکند. یک اتم Li که فقط دو الکترون و سه پروتون داشته باشد، بار +۱ خواهد داشت.

یک اتم باردار مانند یا یک گروه از اتم‌های باردار ، مانند گروه سولفات را یون می‌گویند.

عناصر گروه IIA (فلزات قلیایی خاکی) هریک دو الکترون والانس دارند. پس برای اینکه mg ، ca ، sr ، ba ساختار گاز نجیب را به دست آورند اتم‌های هرعنصر باید دو الکترون از دست بدهند. از دست رفتن دو الکترون موجب می‌شود که دو پروتون در هسته خنثی نشده بماند. پس هر یون بار +۲ خواهد داشت. برای جدا شدن سومین الکترون لازم است جفت الکترونهای تراز اصلی با انرژی پایین‌تر شکسته شود. این امر انرژی زیادتری می‌خواهد. جداشدن الکترونها از فلزات و تشکیل یونهای مثبت حاصل از آنها را می‌توان به راههای مختلف ترسیم کرد.

پس جدا شدن یک الکترون از یک اتم معین جداشدن الکترونهای بعدی به ترتیب مشکلتر می‌شود. زیرا با از دست رفتن هر الکترون بار مؤثر زیادتری می‌شود و الکترونهای باقیمانده را محکمتر نگاه می‌دارد. بطور خلاصه یونهای مثبت وقتی تشکیل می‌شوند که اتم‌های فلزی یک الکترون (گروهIA) دو الکترون (گروهIIA) و یا سه الکترون (گروهIIIA) به اتم‌های غیر فلزی می‌دهند. یونهای حاصل آرایش الکترونی یکسان با یک گاز نجیب دارند.

عناصر گروه VIIA (هالوژنها) یونهای مثبت در حضور یونهای منفی پایدار می‌شوند. خنثی شدن بار ، هر دو نوع یون را پایدار می‌کند. یونهای منفی پایدار ، از اتم‌هایی که شش یا هفت الکترون والانس دارند، تولید می‌شوند. اینگونه اتم‌ها آنقدر الکترون بدست می‌آورند تا ساختار گاز نجیب را پیدا کنند. مثلاً اتم‌های عناصر گروه VIIA (هالوژن‌ها) هفت الکترون والانس دارند و هر یک ، یک الکترون می‌خواهند تا آرایش الکترونی یک گاز نجیب را پیدا کنند.

اگر اتم‌های F ، Cl ، Br ، I هر یک ، یک الکترون بدست آورند، یونهای حاصل یعنی ، ، ، به ترتیب آرایش الکترونی را خواهند داشت.

عناص گروه VIA (گروه اکسیژن) اتم عناصر (VIA) برای رسیدن به ساختار الکترونی یک گاز نجیب هریک دو الکترون نیاز دارند. اضافه شدن دو الکترون به هر اتم ، سبب تولید می‌شود. روند به دست آوردن الکترون توسط غیرفلزات ، مانند از دست دادن الکترون توسط فلزات را می‌توان به راههای متفاوت ترسیم کرد. بطور خلاصه غیرفلزات یک ، دو ، یا سه الکترون از فلزات می‌گیرند و یون منفی ایجاد می‌کنند.

این یونهای منفی همگی الکترونهای والانس جفت شده و آرایش هشت الکترونی پایدار گازهای نجیب را دارند.

 

فرمول شیمیایی مواد مرکب یونی فرمول شیمیایی یک ماده مرکب از لحاظ الکتریکی خنثی است. خنثی بودن الکتریکی مستلزم آن است که شمار بارهای مثبت و منفی در بلور ماده مرکب برابر باشند. دو برای هر ، سه یون برای دو یون Al^۳+ و الی آخر. در بلور نمک طعام یونهای با جاذبه الکتریکی میان بارهای مخالف ، در جای خود نگاه داشته شده‌اند.

علاوه بر این ، برای خنثی بودن این ماده مرکب باید نسبت یونهای سدیم به یونهای کلرید ۱ به ۱ باشد. در این صورت ساده‌ترین فرمول آن خواهد بود. در ساختار بلورین هر یون سدیم با هر شش یون کلرید اطراف آن جذب می‌شود. به همین طریق هر یون کلرید با هر شش یون سدیم اطراف آن جذب می‌شود.

در ساختارهای یونی هیچ مولکول تک اتمی وجود ندارد، یعنی هیچ یون خاصی وجود ندارد که منحصرا به یک یون دیگر بپیوندد

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 235
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : جمعه 13 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

 

 
شايد سفر زمانى بسيار راحت تر از آن باشد كه تصور مى كنيم
ماركوس چاون
ترجمه: شهاب شعرى مقدم
 
خلاصه مقاله
۱- براساس نظريه ريسمان ها، جهان ما پوسته اى ۴ بعدى است كه در يك فضا- زمان ۱۰ بعدى شناور است.
۲- درصورت انحناى شديد ابعاد فراسوى جهان ما، هر ذره اى كه قادر به خروج از ابعاد چهارگانه اين جهان باشد، مى تواند با ميان بر زدن از ميان بعد پنجم، حتى از نور هم پيشى بگيرد.
۳- حركت سريع تر از نور، از ديد برخى از ناظرهاى اين جهان، به معناى سفر در زمان و بازگشت به گذشته است.
۴- گراويتون ها و نوترينوهاى خنثى ذراتى هستند كه امكان خروج از جهان ما را دارند. بنابراين اين ذرات قادرند در زمان سفر كنند.
۵- بدين ترتيب طى چند دهه آينده و با كمك نوترينوهاى خنثى قادر خواهيم بود ايده سفر در زمان را به طور تجربى بيازماييم.


احتمالاً عنوان جديدترين مقاله علمى «هانريش پاس»
Pas.H
 براى شما بيش از حد عجيب و غريب و نامفهوم به نظر برسد: «منحنى هاى زمان گونه بسته در جهان هاى پوسته اى خميده غيرمتقارن» ! اما براى آنهايى كه به فيزيك نظرى مسلط هستند اين مقاله از يك حقيقت شگفت انگيز پرده بردارى مى كند. براساس اين مقاله، ساخت ماشين زمان، بسيار راحت تر و دردسترس تر از آن چيزى  است كه تاكنون تصور مى شد.
پس ديگر كند و كاو طاقت فرسا در جهان براى يافتن سياه چاله هاى چرخان يا كرم چاله هاى عجيب و غريب را ( كه تا پيش از اين به نظر مى رسيد كه تنها راه هاى سفر در زمان باشند) فراموش كنيد. براساس نظر «پاس» و همكارانش در دانشگاه هاوايى، در سفر در زمان، همواره و در همه جا در جهان بر روى ما گشوده است. نكته جالب تر اينكه برخلاف اغلب سناريوهاى قبلى، صحت اين ايده را مى توان همين جا بر روى زمين هم به معرض آزمون گذاشت. «بيل لوئيز»
Louis.B
 كه فيزيكدانى از آزمايشگاه ملى لس آلاموس در نيومكزيكو و يكى از مسئولان ارشد آزمايش معروف باريكه نوترينوى
MiniBoone
 در آزمايشگاه شتاب دهنده فرمى است دراين باره مى گويد: «به نظر من ايده اى كه «پاس» ارائه كرده، ايده اى بسيار شگفت انگيز و فوق العاده است. اما هم اكنون مسئله مهم، نشان دادن صحت اين ايده است.»
البته فيزيكدانانى نظير «لوئيز» حق دارند كه كمى محتاط باشند. در واقع بايد گفت كه هرچند هيچ يك از قوانين طبيعت امكان سفر در زمان را عملاً رد نمى كنند، اما فيزيكدان ها از ديرباز با اين مسئله ميانه چندان خوشى نداشته اند، چرا كه سفر در زمان مى تواند فرض پذيرفته شده تقدم علت بر معلول را زير سئوال ببرد. از طرفى نقض قانون موجبيت مى تواند اوضاع جهان را به هم بريزد. به عنوان مثال شما مى توانيد به گذشته سفر كرده و از تولد خودتان جلوگيرى كنيد.
وجود چنين تناقض نماهايى منجر به ارائه حدسى از سوى «استفن هاوكينگ» شد كه اصطلاحاً «حدس حفاظت از تاريخ» ناميده مى شود. براساس اين حدس بايد اصولى در فيزيك (كه هنوز كشف نشده اند) وجود داشته باشند كه از امكان وقوع سفر در زمان جلوگيرى كنند. تا همين سه سال پيش هيچ كس نتوانسته بود جزئيات چنين اصولى را ترسيم كند تا اينكه در سال ۲۰۰۳ گروهى از محققان كه بر روى نظريه ريسمان ها (كه بهترين گزينه براى رسيدن به نظريه اى واحد در فيزيك است) كار مى كردند، مدعى شدند كه براساس اين نظريه، ساز و كارهايى وجود دارند كه مى توانند از سفر در زمان جلوگيرى كنند
تا به اينجا ظاهراً همه چيز درست بود. اما حتماً مى دانيد كه فيزيكدان ها در قانع نشدن به يك جواب، شهره خاص و عام هستند. اين گونه بود كه «پاس» و دو نفر از همكارانش به نام هاى «سنديپ پاكواسا»
Pakvasa.S
 از دانشگاه هاوايى و «توماس ويلر»
Weiler.T
 از دانشگاه وندربيلت در تنسى شروع به تجزيه و تحليل مجدد نظريه ريسمان ها كردند. اين نظريه، اجزاى بنيادين جهان را نه به صورت ذرات نقطه اى بلكه به شكل ريسمان هاى مرتعش انرژى مى داند. در اين نظريه، ارتعاش سريع تر اين ريسمان ها معادل جرم بيشتر ذرات است.
اين ريسمان هاى مرتعش مى توانند نحوه هزاران نوع برهم كنش مابين تمامى ذرات بنيادى نظير كوارك ها و الكترون ها را توضيح دهند. اما نكته اى اساسى در مورد اين نظريه وجود دارد: اين نظريه تنها زمانى جواب مى دهد كه اين ريسمان هاى انرژى به جاى چهار بعد معمول، در يك فضا- زمان ۱۰ بعدى در حال ارتعاش باشند. در واقع براساس نظريه ريسمان ها، اين ابعاد اضافى يا فوق العاده كوچك هستند، به  طورى كه تاكنون متوجه حضور آنها نشده ايم و يا بسيار بزرگ و به گونه اى خميده هستند كه باز هم تا به حال از ديد ما پنهان مانده اند.
بنابر نظريه ريسمان ها، جهان ما در واقع پوسته اى چهار بعدى است كه در يك فضا- زمان
10 بعدى شناور است. اما از آنجايى كه تمامى ذرات و نيروهاى جهان ما مقيد به پوسته چهار بعدى اين جهان هستند و امكان خروج از آن را ندارند، بنابراين ما نيز تاكنون از وجود ابعاد بالاتر خارج از جهان خود (يعنى همين چهار بعدى كه تجربه هاى ما محدود به آن است) هيچ اطلاعى نداشتيم. «پاس» در اين باره مى گويد: «اگر واقعاً چنين باشد پس امكان ميان بر زدن از ميان اين ابعاد بالاتر نيز وجود خواهد داشت و همين مسيرهاى ميان بر است كه سفر در زمان را ممكن مى سازد.»
تجسم چنين ميان برهايى كار چندان دشوارى نيست. فرض كنيد كه پوسته چهار بعدى جهان ما كه در بعد بالاتر (بعد پنجم) جاى گرفته همانند كاغذى باشد كه از وسط تا شده و دو انتهاى آن بر روى همديگر قرار گرفته است. در اين صورت مى توان از نقطه اى واقع بر پوسته جهان، آن را ترك كرده و وارد بعد بالاتر شد و پس از پيمودن مسيرى كوتاه در بعد پنجم دوباره و در نقطه اى ديگر در مقابل آن به جهان بازگشت. جالب اينجاست كه اگر اين صفحه خم شده (يعنى جهان ما) صفحه اى بسيار بزرگ باشد، در اين صورت براى پيمودن همين مسير از روى خود صفحه (يعنى از درون جهان) مى بايست فاصله اى بسيار طولانى را طى مى كرديم اما با خروج از پوسته جهان و عبور از ميان ابعاد بالاتر عملاً ميان بر خواهيم زد.
اما مسئله اى در ارتباط با تصويرى كه ارائه شد وجود دارد. اگرچه اساساً مى توان جهانى را تصور كرد كه بتوان از يك سوى آن به سوى ديگر ميان بر زد اما مسئله آن است كه جهان ما نمى تواند مشابه چنين جهانى باشد. علت اين امر آن است كه فضا- زمان چنين جهانى به شدت خميده بوده و نتيجتاً با نظريه نسبيت خاص اينشتين (كه هندسه فضا را تخت يا اقليدسى مى داند) ناسازگار خواهد بود. از آنجايى كه آزمون هاى تجربى متعددى تاكنون صحت پيش بينى هاى نسبيت خاص را در حوزه محلى موقعيت ما در جهان تا دقتى بالاتر از يك به يك ميليون تاييد كرده اند، بنابراين بسيار بعيد است كه پوسته چهاربعدى جهان ما همانند يك كاغذ تاشده باشد.
بنابراين پاس، پاكواسا و ويلر از فرض ديگرى استفاده كردند. آنها فضا- زمانى را در نظر گرفتند كه در آن، جهان ما يك پوسته چهاربعدى تخت بوده اما اين پوسته تخت، در ابعاد بالاترى شناور است كه به شدت خميده هستند. از آنجايى كه در اين تصوير، جهان ما تخت است بنابراين نسبيت خاص همچنان در آن معتبر خواهد بود. اما ميزان انحناى ابعاد بالاتر خارج از جهان ما به حدى است كه نسبيت خاص در آن ابعاد ديگر اعتبار خود را از دست خواهد داد. اين امر بدان معناست كه هر چيزى كه بتواند از ابعاد جهان ما خارج شده و وارد بعد پنجم شود قادر خواهد بود يكى از بنيادى ترين اصول نسبيت خاص را زير پا بگذارد: چنين چيزى قادر است با سرعتى فراتر از سرعت نور حركت كند.
اين امر، نتايج خارق العاده اى را براى ساكنان پوسته جهان ما در بر خواهد داشت. در نظر اشخاصى كه در اين جهان زندگى مى كنند، هر چيزى كه مسيرى ميان بر را از ميان ابعاد بالاتر هستى طى كند، ناگهان از نقطه اى از جهان ما غيب شده و در نقطه اى ديگر در جهان ظاهر مى شود. در نظر برخى از ساكنان جهان، هويت مزبور فاصله مابين اين دو نقطه را حتى سريع تر از نور طى خواهد كرد. اما شگفت انگيزتر آن كه در نظر برخى ديگر، آن چيز حتى در زمان سفر كرده و به گذشته باز خواهد گشت. علت اين امر آن است كه براساس نظريه نسبيت خاص، در برخى از چارچوب هاى مرجع، حركت سريع تر از نور معادل سفر در زمان و بازگشت به گذشته است. «پاس» در اين باره مى گويد: «چنين مسيرهاى ميان برى كه از ابعاد بالاتر هستى در خارج از جهان ما عبور مى كنند اصطلاحاً «منحنى هاى زمان گونه بسته» ناميده مى شوند. يافتن چنين مسيرهايى در واقع معادل دستيابى به رمز ماشين زمان است.»
 
خروج از رويه
اما اين ايده سفر در زمان نيازمند حل يك مشكل است و آن يافتن راهى است براى خروج از جهان ما و ورود به ابعاد بالاتر هستى. اما انجام چنين كارى چگونه ميسر خواهد بود؟ خوشبختانه نظريه ريسمان ها راهى را براى اين كار در پيش روى ما قرار مى دهد. براساس اين نظريه تقريباً تمامى ريسمان هاى نمايانگر ذرات بنيادى جهان ما ريسمان هايى باز هستند و دو انتهاى اين ريسمان ها همواره مقيد به پوسته جهان ماست. به همين دليل هم اين ذرات هيچ گاه نخواهند توانست از جهان ما خارج شده و با ورود به بعد پنجم، مسير ميان برى را در فضا- زمان بپيمايند. اما در اين ميان دو استثناى مهم نيز وجود دارد: يكى ذره (ريسمان) حامل نيروى گرانش به نام گراويتون و ديگرى نوع چهارمى از نوترينو كه در برابر سه نوع معمول آن اصطلاحاً نوترينوى خنثى ناميده مى شود (منظور از نوترينوى خنثى، خنثى بودن آن به لحاظ الكتريكى نيست چراكه نوترينوهاى معمولى نيز همگى فاقد بار الكتريكى بوده و هيچ يك در برهم كنش الكترومغناطيسى شركت نمى كنند. در واقع منظور از عبارت خنثى آن است كه اين نوترينوها داراى فوق بار ضعيف صفر هستند و بنابراين حتى در برهم كنش ضعيف هم شركت نمى كنند و تنها در برهم كنش گرانشى وارد مى شوند). مطابق نظريه ريسمان، اين دو ذره برخلاف ساير ذرات، ريسمان هاى حلقوى بسته هستند. از آنجايى كه اين ريسمان هاى بسته عملاً هيچ انتهاى مشخصى ندارند كه به پوسته جهان مقيد باشند، بنابراين مى توانند آزادانه از جهان ما خارج شده و به ساير ابعاد هستى سفر كنند.
همين ويژگى گراويتون ها است كه به نظريه پردازان ريسمان كمك مى كند تا ضعيف بودن نيروى گرانش را نسبت به ساير نيروهاى بنيادى نظير الكترومغناطيس تبيين كنند. بر اين اساس، ضعيف بودن نيروى گرانش در واقع بدان علت است كه تعداد بسيارى از گراويتون هاى گسيل شده توسط ذره مبدأ پيش از آنكه فرصت رسيدن به ذره مقصد را پيدا كنند از جهان ما خارج خواهند شد و به ابعاد بالاتر درز مى كنند. اما شگفت انگيزتر آنكه خروج اين ذرات از ابعاد جهان ما و ميان بر زدن آنها از ميان ابعاد بالاتر هستى بدان معنا است كه گراويتون ها و نوترينوهاى خنثى اساساً توانايى سفر در زمان را دارند. بنابراين «پاس» معتقد است كه به كمك اين ذرات مى توان امكان سفر در زمان را به طور تجربى به محك آزمون گذاشت.
اما چنين كارى چندان آسان نخواهد بود چراكه هيچ كس تاكنون موفق به دام اندازى يك گراويتون يا نوترينوى خنثى نشده است، زيرا آشكارسازى اين ذرات بسيار نامحتمل و دشوار است. در هر ثانيه هزاران ميليارد نوترينوى معمولى از بدن ما مى گذرند، اما ما متوجه عبور هيچ يك از آنها نمى شويم چراكه اين ذرات، بسيار به ندرت با الكترون ها و اتم ها برهم كنش انجام  مى دهند. اما احتمال برهم كنش نوترينوهاى خنثى با ماده حتى از نوترينوهاى معمولى هم كم تر است چراكه نوترينوهاى خنثى تنها از طريق برهم كنش فوق العاده ضعيف گرانشى و نيز تبادل بوزون هيگز با ماده برهم كنش دارند. (بوزون هيگز، ذره اى است كه هنوز به طور تجربى كشف نشده است. جرم هريك از ذرات بنيادى در واقع ماحصل برهم كنش آنها با اين ذره است.)
با همه اين احوال «پاس» و همكارانش معتقدند كه براساس مكانيك كوانتومى راهى براى اين مسئله وجود دارد. قوانين فيزيك كوانتومى حاكى از آن است كه نوترينوها مى توانند از نوعى به نوع ديگر تبديل شوند. آزمايش هاى انجام شده در ژاپن و ايالات متحده نيز كه براى آشكارسازى نوترينوهاى خورشيدى و نيز نوترينوهاى حاصل از ساير منابع اخترفيزيكى طراحى شده اند، به طور تجربى موفق به تاييد امكان تبديل نوترينوها از نوعى به نوع ديگر شده اند. همين مسئله در مورد نوترينوهاى خنثى هم صادق است به گونه اى كه اين نوترينوها نيز مى توانند به نوترينوهاى معمولى (كه با سهولت بسيار بيشترى قابل آشكارسازى هستند) تبديل شوند و بالعكس. نكته حائز اهميت آنكه احتمال اين تبديل، به تناسب چگالى محيطى كه نوترينوها در حال عبور از آن هستند، افزايش مى يابد.
همين نكته بود كه سبب شد تا «پاس» و همكارانش پيشنهاد انجام آزمايشى را ارائه دهند كه خواهد توانست امكان سفر در زمان را به طور تجربى نشان دهد. در اين آزمايش، باريكه اى از نوترينوهاى معمولى از يك مركز تحقيقاتى واقع در قطب جنوب به سوى آشكارسازى در روى خط استوا ارسال خواهد شد. در هنگام عبور باريكه از ميان كره زمين، بخشى از نوترينوها به نوترينوهاى خنثى بدل خواهند شد. ازآنجايى كه اين نوع نوترينوها قادرند از ميان ابعاد بالاتر فراسوى جهان ما ميان بر بزنند بنابراين زودتر از بقيه به آن سوى كره زمين خواهند رسيد، به گونه اى كه گويى از نور هم سريع تر حركت كرده اند. اما همين كه اين نوترينوها از آن سوى زمين خارج شده و وارد اتمسفر شوند، دوباره تغيير نوع داده و به نوترينوهاى معمولى (كه قابل آشكارسازى هستند) بدل خواهند شد. اما با توجه به چرخش زمين و در كمال تعجب، اين نوترينوها (كه سريع تر از نور حركت كرده بودند) در زمانى پيش از زمان آغاز حركت خود به مقصد خواهند رسيد!
هرچند انجام چنين آزمايشى فراتر از توانمندى هاى فناورى فعلى بشر است، اما همان طور كه «پاس» هم به درستى بدان اشاره دارد، انجام اين آزمايش طى حداكثر۵۰ سال آينده ميسر خواهد شد. البته تحقق چنين آزمايشى پيش از هرچيز نيازمند صحيح بودن دو پيش فرض است. شرط اول، وجود نوترينوهاى خنثى است. اگرچه اكنون بسيارى از فيزيكدان ها معتقدند كه چنين نوترينوهايى بايد وجود داشته باشند، اما اين امر هنوز به   طور تجربى تاييد نشده است. و شرط دوم آن است كه همان طور كه «پاس» فرض كرده است ما واقعاً در يك فضا- زمان خميده غيرمتقارن زندگى مى كنيم. اما چنين پيش فرضى تا چه حد قابل قبول است؟
هنگامى كه اينشتين، نظريه نسبيت عام را ارائه كرد، عملاً نشان داد كه فضا- زمان تحت چه شرايطى ممكن است خميده و يا تخت باشد. اما معادلات اينشتين چيزى درباره هندسه واقعى جهان به ما نمى گويد (بلكه صرفاً حالت هاى ممكن اين هندسه را به تصوير مى كشد). بنابراين، به عنوان مثال كيهان شناسان صرفاً با اتكا به اين معادلات نمى توانند بگويند كه آيا جهان ما تا بى نهايت ادامه دارد و يا اينكه اين جهان، جهانى خميده و بسته است. همين امر، در ماشين هاى زمان متفاوتى را بر روى فيزيكدان ها گشوده است، كه برخى قابل قبول تر از بقيه هستند.
به عنوان مثال، يكى از پاسخ هاى مشهور معادلات اينشتين كه براى نخستين بار توسط رياضيدانى به نام «كورت گودل»
Godel. K
 ارائه شد، جهانى را توصيف مى كند كه با سرعت به دور خود درحال چرخش است. در چنين جهانى نور به جاى حركت در خط راست، در يك مسير مارپيچى حركت خواهدكرد. «گودل» توانست نشان دهد مسافرى كه در چنين جهانى مسيرى طولانى را در اعماق كيهان طى مى كند، قادر است حتى از نور هم پيشى گرفته و در زمانى پيش از شروع حركت خود از مبدأ، به آنجا بازگردد. به عبارتى جهان چرخنده گودل، همانند يك ماشين زمان عمل مى كند. اما مسئله همان طور كه «پاس» هم بدان اشاره مى كند، اين است كه ما واقعاً در چنين جهانى زندگى نمى كنيم.
يكى ديگر از انواع ماشين زمان را مى توان در درون سياه چاله هاى چرخان جست وجو كرد. در سياه چاله هاى چرخان، فضا- زمان آنچنان انحنا پيدا مى كند كه جاى فضا با زمان عوض مى شود. اگرچه اين نوع ماشين زمان واقعاً در جهان ما وجود دارد اما در اينجا هم مسئله آن است كه اين سياه چاله هاى چرخان عملاً خارج از دسترس ما هستند. اما پس از سياه چاله هاى چرخان، نوبت به نوع ديگرى از ماشين زمان مى رسد كه ايده آن براى اولين بار توسط فيزيكدانى به نام «فرانك تيپلر»
F.Tipler
 مطرح شد. اين نوع ماشين زمان در فضا- زمان اطراف يك جرم استوانه اى چرخان نامتناهى شكل مى گيرد، اما به عقيده «پاس» ساخت چنين ماشينى هم عملاً غيرممكن است، چرا كه نيازمند جرم استوانه اى فوق العاده عظيمى است كه با سرعتى غيرقابل باور در حال چرخش باشد
 
شايد سفر زمانى بسيار راحت تر از آن باشد كه تصور مى كنيم
جهان خميده غير متقارن

 
يكى ديگر از گزينه هاى مطرح در مورد ماشين زمان، كرم چاله ها هستند. اين تونل هاى ميكروسكوپى در ساختار فضا- زمان، مى توانند يك نقطه از زمان را به نقطه اى ديگر از آن متصل كنند. اما براى عبور از ميان اين تونل ها هم يك مشكل اساسى وجود دارد: تونل كرم چاله ها در يك چشم برهم زدن پس از تشكيل، به طور خود به خود بسته مى شود.
براى باز نگاه داشتن اين تونل ها فقط يك راه وجود دارد و آن استفاده از نوعى ماده ناشناخته است. اين نوع ماده برخلاف ماده معمولى كه در حضور ميدان گرانشى جذب مى شود، بر اثر نيروى گرانش دفع خواهد شد و همين نيروى دافعه است كه مى تواند از بسته شدن دهانه كرم چاله جلوگيرى كند. اما همان طور كه «پاس» هم مى گويد، ما هنوز نمى دانيم كه چنين ماده عجيب و غريبى در جهان وجود دارد يا خير و اگر وجود داشته باشد، آيا پايدار خواهد بود يا نه.
اگرچه «پاس» اذعان مى دارد طرحى كه توسط او و همكارانش براى سفر در زمان ارائه شده نيز، نيازمند وجود ماده عجيبى است كه بتواند به بعد پنجم انحنا بدهد، اما به نظر او، به هر حال اين طرحى، قابل قبول تر از بقيه طرح هاست. علت اين امر آن است كه ماده عجيب ناشناخته در اين طرح ( برخلاف طرح كرم چاله ها) مى تواند در ميان ابعاد بالاتر خارج از جهان ما، پنهان شده باشد. بدين ترتيب طرح «پاس» مى تواند توضيح دهد كه چرا تاكنون ما با چنين ماده عجيب و غريبى در جهان مواجه نشده ايم.
البته ايده «پاس» هم مانند هر ايده ديگرى منتقدانى دارد. يكى از اين اشخاص، «سيدنى دسر»
S.Deser
 از دانشگاه برانديس ماساچوست است. دسر كه ايده وجود ماده عجيب و ناشناخته را چندان نمى پسندد، همانند اينشتين معتقد است كه سفر در زمان اساساً ممكن نخواهد بود.
اما «پاس» معتقد است كه با تصويرى كه او و همكارانش از فضا- زمان ارائه داده اند، مى توان تعدادى از مسائل بى پاسخ را كه نسبيت عام با آنها مواجه است حل كرد. به عنوان مثال، برقرارى ارتباطى فراتر از سرعت نور مابين نقاط دوردست كيهان با همديگر در جهان اوليه، مى تواند به تبادل گرمايى اين نقاط با همديگر منجر شده باشد. همين امر قادر خواهد بود كه علت يكنواختى دماى جهان را كه توسط كيهان شناسان مشاهده شده است، توضيح دهد. بدين ترتيب نظريه «پاس» مى تواند جايگزينى براى نظريه تورمى باشد (نظريه تورمى در كيهان شناسى سعى دارد تا با فرض اين كه در لحظات آغازين پيدايش جهان، فضا- زمان دچار انبساط فوق العاده سريع و غيرقابل تصورى شده است، يكنواختى دماى جهان را توضيح دهد). در واقع تا پيش از ارائه نظريه پاس، عمده كيهان شناسان از نظريه تورمى حمايت مى كردند، اما مسئله آن است كه هيچكس تاكنون موفق به ارائه جزئيات فيزيك وراى مسئله تورم كيهانى نشده است.
• جهان خميده
در اين ميان برخى نيز به آن بخش ايده «پاس» كه به فضا- زمان خميده غيرمتقارن مرتبط است با ديده ترديد مى نگرند. «تونى پاديلا»
T.Padilla
 از دانشگاه بارسلوناى اسپانيا يكى از اين اشخاص است. وى مى گويد: «اين نظريه قطعاً نظريه جالب توجهى است، اما هنوز زود است كه وجود چنين فضا- زمانى را كه اين نظريه بدان اشاره دارد، طبيعى بدانيم. ابتدا بايد پايدار بودن اين نوع فضا- زمان را ارزيابى كرد و من به شخصه معتقدم كه چنين فضا- زمانى پايدار نخواهد بود ؛ هرچند ممكن است من در اشتباه باشم.»
البته «پاديلا» اذعان مى دارد كه ممكن است در آينده مشخص شود كه يك جهان  پوسته اى با همان ويژگى هايى كه گروه «پاس» بدان اشاره دارد، جهان پايدارى خواهد بود؛ اما در نظر «پاديلا» هنوز چنين چيزى روشن نيست.
«جان كرامر»
J.Cramer
 نيز از دانشگاه واشينگتن در سياتل معتقد است كه در ايده پاس، نكات جالبى نهفته است؛ اما او نيز مى گويد: «تحقق اين ايده نيازمند وجود يك جهان پوسته اى خميده غيرمتقارن است، اما ممكن است جهان ما مشابه چنين جهانى نباشد.» و ادامه مى دهد: «اما به هر حال اين ايده، ايده اى بسيار شگفت انگيز است.»
البته چنانچه سفر در زمان براساس ايده «پاس» ممكن باشد، تنها ذرات خاصى نظير نوترينوهاى خنثى و گراويتون ها امكان اين سفر را خواهند داشت و بنابراين ما عملاً امكان دخل و تصرف چندانى را در گذشته جهان نخواهيم داشت. اما «پاس» با نگاهى واقع بينانه به بحث مسافرت در زمان نگاه مى كند. او معتقد است تا زمانى كه به لحاظ نظرى احتمال سفر در زمان وجود داشته باشد، انجام آزمايش هاى تجربى در اين زمينه به زحمتش مى ارزد. او در اين مورد مى گويد: «حتى چنانچه سفر در زمان ميسر هم نباشد، با تحقيق بر روى ذراتى نظير نوترينوهاى خنثى مى توان به ماهيت آن قانون هاى فيزيك پى برد كه از چنين سفرى جلوگيرى مى كنند.» به هر حال، اولين پاسخ ها به پرسش هاى مطرح در مورد ذراتى نظير نوترينوهاى خنثى به زودى و توسط نتايج آزمايش باريكه نوترينوى
MiniBoone
 ارائه خواهد شد. اين آزمايش تا اواخر همين امسال قادر خواهد بود كه وجود نوترينوى خنثى و مسيرهاى ميان بر در ابعاد فراسوى جهان ما را به طور تجربى تاييد كند. اما اگر سفر در زمان واقعاً حقيقت داشته باشد، ممكن است پاسخ همه پرسش هاى ما، پيش از پرسيدن آنها ارائه شده باشد

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 200
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : جمعه 13 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

تعديل آب و هوا به عنوان شاخه جديدي در علوم جو براي كنترل محدود و مقطعي بارش ، مه زدايي و كاهش خسارات تگرگ براي محققان و دانشمندان مطرح است.
دانشمندان علوم جو براساس كشفيات اوليه ، آزمايش هاي علمي گسترده اي را براي فناوري بارورسازي ابرها به عنوان روشي موثر در جهت تعديل آب و هوا به اجرا درآوردند به طوري كه اگر اين فناوري بدرستي مورد استفاده قرار گيرد، به نتايج شگفت آوري مي توان دست يافت. تاكنون هدف از بارورسازي ابرها و اقداماتي كه در اين زمينه صورت گرفته تعديل مه ، تگرگ ، باد و رعدوبرق بوده ؛ اما هدف عمده از اجراي طرح ها در اين خصوص افزايش بارش باران و برف است.
طبق اطلاعات به دست آمده از كشورهاي عضو سازمان هواشناسي جهاني ، هم اكنون طرح هاي بارورسازي ابرها در بيش از 40 كشور جهان انجام مي شود.
 

تعديل آب و هوا به شيوه بارورسازي ابرها
سال 1946 در آزمايشگاه هاي تحقيقاتي جنرال الكتريك نيويورك تحقيقاتي انجام شد كه به تعديل حجم عظيمي از ابرها با هزينه مناسب منجر شد. از افرادي كه در اين زمينه نقش بسزايي ايفا كرده اند، مي توان به برنارد ونگوت و وينست شيفر اشاره كرد.
دانشمندان علوم جو براساس كشفيات اوليه ، آزمايش هاي علمي گسترده اي را براي كاربرد فناوري بارورسازي ابرها به عنوان روشي موثر در جهت تعديل آب و هوا به اجرا درآورده اند.

فرآيندهاي طبيعي ابر و بارش

جو علاوه بر اكسيژن ، نيتروژن و گازها حاوي مقادير متغيري از بخار آب است.
مقدار بخار آب موجود در جو، در يك حجم مشخص با بالا رفتن دما افزايش مي يابد. رطوبت نسبي يكي از معيارهاي اندازه گيري بخار آب است. مي توان گفت رطوبت نسبي درصدي از بخار آب موجود در هوا در مقايسه با بيشترين مقدار بخار آبي است كه هوا مي تواند در خود نگاه دارد. به عنوان مثال ، اگر دماي مجاور سطح زمين 25 درجه سانتي گراد و تراكم بخار آب نصف بيشترين مقدار موجود در آن درجه حرارت باشد، رطوبت نسبي 50 درصد خواهد بود. وقتي حجم هوايي با مشخصات فوق سرد مي شود، با صعود به ناحيه فشار هواي كمتر رطوبت نسبي افزايش مي يابد. ضمن اين كه تراكم نسبي بخار آب و هواي خشك ثابت مي ماند. در اين حالت ، اگر دما به 12 درجه سانتي گراد برسد، رطوبت نسبي به صددرصد خواهد رسيد كه در اين حالت مي گوييم هوا اشباع شده است.
اگر سرد شدن ادامه يابد، ميزان بخار اضافه به ميزان مورد نياز براي حفظ حالت اشباع به قطرات ابر تبديل مي شوند. قطرات ابر در اطراف هسته هاي ميعان ابر به وجود مي آيد. ذرات هوا و نيز ميكروسكوپي معلق در جو هميشه وجود دارند، آنهايي كه نسبتا بزرگ و جاذبه الرطوبه هستند، به عنوان هسته هاي ميعان ابر، مناسب تر هستند. از آنجايي كه جو حاوي هسته هاي ميعان زيادي است ، بنابراين بيشتر ابرها از قطرك هاي كوچك با تراكم زياد تشكيل شده اند.

بارورسازي ابرها در ايران

حدود 10 سال از راه اندازي مركز ملي بارورسازي ابرها مي گذرد كه مسوولان اين مركز معتقدند، تاكنون اقدامات فراواني در زمينه كسب دانش فني باروري ابرها، ايجاد مركزي با عنوان مركز ملي تحقيقات و مطالعات باروري ابرها، خريد هواپيما و تجهيزات مخصوص بارور كردن ابرها و تهيه رادارهاي هواشناسي انجام شده است.
مسوولان اين امر معتقدند، در اين سالها موضوع باروري ابرها از جايگاهي ويژه در كشور و منطقه برخوردار است. به طوري كه از سوي مركز ملي تحقيقات و مطالعات باروري ابرها در سال آبي 85 - 86 در مساحتي حدود يك سوم كشور اين فعاليت انجام شد. وزارت نيرو براساس ماده 19 قانون ملي شدن آب ها و ماده 29 قانون توزيع عادلانه آب وظيفه استحصال آب از طريق باروري ابرها را به عهده دارد. جز اين ماده قانوني ، صورتجلسه اي نيز با سازمان هواشناسي مبادله شده كه براساس آن وظيفه تحقيقات درخصوص باروري ابرها به عهده سازمان هواشناسي است و وظيفه انجام مطالعات و اجراي طرح هاي باروري ابرها را وزارت نيرو عهده دار شده است.
براساس گزارش هاي منتشر شده ، طرح باروري ابرها در سال آبي 85 - 86 با استفاده از 2 فروند هواپيماي مجهز به تجهيزات مخصوص باروري ابرها از ابتداي آذر 1385 در محدوده اي به شعاع 400 كيلومتر از مركز يزد كه شامل استان هاي يزد،كرمان ، فارس ، اصفهان ، چهارمحال و بختياري و كهگيلويه و بويراحمد و بخش هايي از استان هاي خراسان رضوي و جنوبي ، قم و سمنان مي شود، به اجرا درآمده است كه اين فعاليت ها تداوم خواهد يافت. همچنين بر اساس گزارش مركز ملي تحقيقات و مطالعات باروري ابرها، در طول دوره عمليات به راه اندازي مجدد رادارهاي هواشناسي مستقر در استان هاي يزد و كرمان اقدام شد و سايت راداري كوهپايه اصفهان نيز به بهره برداري رسيد.

 

 

تعديل مه

 

در جهان تعديل مه براي بهبود بخشيدن به عملياتي كه در بسياري از فرودگاه ها صورت مي گيرد، كاربرد دارد. به طور خاص ، شركت هاي خطوط هوايي از فناوري تعديل آب و هوا بهره مند مي شوند. هم اكنون سيستم هاي عملياتي در چندين فرودگاه عمده و مهم كشور امريكا به كار برده مي شود. در ابتدا تاييد روي پراكنش مه سرد كه شامل قطرك هاي آب ابر سرد در دماي زير صفر درجه سانتي گراد است ، بود. در عين حال ، پيشرفت هايي در زمينه تعديل مه گرم صورت گرفته ؛ اما هنوز فناوري كم هزينه اي جهت پراكنش مه گرم شناخته نشده است.
بارورسازي مه ابرسرد يا يك استراتوس يكي از كاربردهاي فناوري تعديل آب و هواست كه تاثير آن به طور واضح و آشكار نشان داده مي شوند. هواپيماهاي سبك بيشتر براي پرواز بالاي مه فرستاده مي شوند و قرص هاي يخ خشك را روي مه رها مي كنند. در نتيجه بلورهاي يخ رشد مي كنند و طي 10 تا 15 دقيقه تبديل به برف سبك شده و فرو مي ريزند. بارش برف وضوح موقتي ايجاد مي كند كه مي تواند روي باند فرودگاه تاثير بگذارد.

اين رادارها مي توانند تمام سيستم هاي ورودي از غرب و جنوب غرب كشور به منطقه عملياتي را رصد كنند و مشخصات دقيق آن را شامل ارتفاع ابر، ضخامت و تراكم آن ، برش هاي افقي و عمودي از ابرها، ميزان بارش لحظه اي و تجمعي و نقاط حادثه زا در ابر را بررسي كرده و براي تصميم گيري درخصوص عمليات باروري ابرها در اختيار بگذارند.
يكي از نكات مهم در طراحي و اجراي طرح هاي باروري ابرها، نياز آبي منطقه و تاثير اقتصادي اجراي طرح باروري ابرهاست كه اين نكات در طراحي منطقه اجراي عمليات باروري ابرها در نواحي مركزي كشور نقش ويژه اي داشته است.
هم اكنون طرح باروري ابرها در قالب يك طرح مطالعاتي و اجرايي و در طول دوره اجراي عمليات ، ظرفيت بارورسازي ابرها در منطقه را بررسي مي كند و سپس به نتايج به دست آمده به همراه تامين امكانات سخت افزاري و نرم افزاري ، بستري براي اجراي عمليات باروري ابرها در ديگر نقاط كشور فراهم مي كند.

بارورسازي ابرها

گاهي اوقات با بارورسازي ابرها با استفاده از انواع و تعداد مناسب هسته ها در زمان و مكان مناسب ، مي توان طبيعت را در كنترل فرآيند بارش ياري كرد. بارورسازي با استفاده از هسته هاي ميعاني بزرگ مانند ذرات جاذبه الرطوبه ، مواد نمكي متداول و كپسول هاي اوره ، فرآيند بارش ابر گرم را تسريع مي كند. بارورسازي با استفاده از هسته يخ مانند ذرات يديدنقره ، يا با استفاده از ذرات يخ ابرها يا مواد بسيار خنك كننده مانند قرص هاي يخ خشك يا پروپان مايع مي تواتند كارايي فرآيند بارش «ابرسرد» در برخي از ابرها را افزايش دهد. يديد نقره معمولا از دستگاه هايي كه ژنراتورهاي سوخت مايع ، يا فلزهاي پيروتكنيك ناميده مي شوند، آزاد مي شوند. آنها مي توانند تعداد 10 به توان 14 ذره از يك گرم يديدنقره آزاد كنند.
توانايي هسته سازي يديدنقره با كاهش دما افزايش يافته و با نوع دستگاه تغيير مي كند. در بيشتر دستگاه هاي دماي آستانه اي كه در دماي پايين تر از آن ، يديدنقره هسته يخ موثر است 5 (منفي پنج) درجه سانتي گراد است.

بارورسازي ابرهاي كوهساري و همرفتي

وقتي هواي مرطوب ضمن صعود از كوه ها سرد مي شود، ابرها تشكيل مي شوند. ابرهايي كه از اين طريق شكل مي گيرند، ابرهاي كوهساري ناميده مي شود. بيشتر اين ابرها در زمستان از انبوهي از قطرات ابر سرد به وجود مي آيند؛ البته بسياري از اين ابرها در بارش بي تاثيرند. بيش از 90 درصد رطوبت مايع آنها آزاد هستند تا زماني كه با نزول هوا و گرم شدن در باد پناه كوه قطرك ها تبخير مي شوند. بعضي از اين ابرها حاوي ذرات يخ كافي براي تبديل قطرات ابر سرد به بارندگي نيستند. بارورسازي اين نوع ابرها با استفاده از مواد مصنوعي هسته هاي يخ ، باعث افزايش كارايي بارندگي مي شود. ابرهاي كوهساري ديگري كه حاوي مقادير فراوان يخ و هسته هاي يخ مصنوعي افزوده شده هستند، سبب افزايش كارايي بارش نمي شوند.
بارورسازي چنين ابرهايي در واقع مقدار بارندگي را به كمتر از آنچه ممكن است توليد كنند، كاهش مي دهد. هر چند شواهد كمي براي حمايت از اين نظريه وجود دارد، متصديان تعديل آب و هوا بايد درباره انواع مختلف ابرهايي كه در زمستان از روي رشته كوه ها عبور مي كنند، شناخت كافي داشته باشند.در بارورسازي اين ابرها از مواد مختلفي استفاده شده است ، يديدنقره كه با ژنراتورهاي زميني يا از هواپيما بالاي قله ابر آزاد مي شود، بيشترين كاربرد را داشته است.
مطالعات آماري بارندگي و اطلاعات جريان رودخانه اي نشان مي دهد كه در برخي طرح هاي بارورسازي ابرهاي زمستاني كوهساري 5 تا 15 درصد بارندگي فصلي در منطقه هدف افزايش يافته است.
ابرهاي همرفتي در بارندگي تابستاني در سراسر جهان نقش مهمي ايفا مي كنند و منبع عمده بارش در فصول مناطق حاره اي هستند. تعديل ابرهاي همرفتي بسيار پيچيده تر از ابرهاي زمستاني كوهساري است. بارورسازي ابرهاي همرفتي با هسته هاي ميعان بزرگ امكان پذير است ؛ اما از آنجايي كه ميزان مواد مورد نياز زياد است ، اين روش به ندرت عملي است.
اگر شرايط مناسب باشند، ابرهاي همرفتي مي توانند تحريك شوند تا اين كه بيشتر رشد كرده و دوام طولاني تري داشته باشند. تحقيقات نشان مي دهد وارد كردن يديدنقره يا يخ خشك به قسمت هاي ابر سرد يك ابر سبب انجماد قطرات مي شود در اثر انجماد گرماي نهان انجماد به مقدار زيادي آزاد شده ، گرماي آزاد شده شناوري ابر را بيشتر كرده و سبب مي شود ابر بيشتر رشد كند.
هم اكنون انجمن تعديل آب و هوا به نام weather modification Association در كشور امريكا با عنوان انجمن تحقيقات كنترل آب و هوا تاسيس شده است كه 200 عضو را در 5قاره جهان مستقر كرده است كه مي تواند در ارائه دستاوردها و تجارب جهان به ديگر كشورها بسيار فعال و موثر عمل كند.

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 147
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : جمعه 13 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

جواب پارادوكس اولبرس چيست؟

پيش از اين كه پاسخي به اين سوال بدهيم ، اجازه بدهيد صورت مساله را يك بار ديگر ذكر كنيم، چرا آسمان شب تاريك است؟
اولين كسي كه جرات كرد اين سوال بظاهر بچگانه را بپرسد، فيزيكدان آلماني ، هاينريش ويلهلم اولبرس در سال 1823 بود.
سوالي كه از آن پس به پارادوكس اولبرس معروف شد و سالها ذهن فيزيكدان ها و ستاره شناسان را به خود مشغول كرد؛ زيرا جواب سوال برخلاف صورت كودكانه اش ، اصلا مثل روز روشن نيست.
ابتدا به نظر رسيد گرد و غبار بين ستاره ها مي تواند مساله را حل كند.
اين مواد نور ستاره ها را جذب مي كنند و مانع رسيدن آنها به چشم ما مي شوند، اما مساله اينجاست كه جذب نور، سرانجام آنقدر دماي گردوغبار را بالا مي برد كه آن را به تابش و نورافشاني وامي دارد.
توضيح دوم پاي انتقال به سرخ كهكشان ها و ستاره هاي دور را وسط كشيد.
مي دانيم كه به دليل انبساط جهان ، همه كهكشان ها در حال دورشدن از ما هستند و اين باعث افزايش طول موج پرتوهاي تابيده از آنها يا به اصطلاح انتقال به سرخ نورشان مي شود.
تحت تاثير اين انتقال ، بخش عمده اي از نور مرئي كهكشان هاي دور به نور مادون قرمز تبديل و غيرقابل رويت مي شود؛ اما نبايد فراموش كرد كه به همين ترتيب بخشي از پرتوهاي ماوراي بنفش نيز سر از طيف مرئي درمي آورند و اثربخشي اول را تقريبا خنثي مي كنند.
بهترين توضيحي كه در حال حاضر براي اين پارادوكس وجود دارد، شامل 2 قسمت است

اول اين كه حتي اگر جهان ما بي نهايت بزرگ باشد، بي نهايت پير نيست. اين نكته از آن جهت اهميت دارد كه سرعت نور محدود است و ما هر اتفاق را تنها بعد از رسيدن نورش مي توانيم ببينيم.
به عقيده بيشتر ستاره شناسان ، جهان بين 10 تا 15ميليارد سال عمر دارد.
بنابراين بيشترين فاصله اي كه ما از آن نور دريافت مي كنيم بين 10 تا 15 ميليارد سال نوري است.
حتي اگر ستاره ها يا كهكشان هايي در فاصله دورتر از اين وجود داشته باشد، چيز از آنها به چشم ما نمي رسد.
بخش دوم جواب ، به اين واقعيت برمي گردد كه كهكشان ها، عمر لايتناهي ندارند.
ستاره ها سرانجام تاريك مي شوند و اين اثر در كهشكشان هاي نزديك به خاطر فاصله نوري كوتاه تر زودتر قابل مشاهده است.
برهم نهي اين دو عامل باعث مي شود كه ما هيچ وقت نتوانيم نور ستاره هاي دور و نزديك را همزمان در همه جهات ببينيم.
نور دورترين ستاره ها هنوز به ما نرسيده است ، يا اگر برسد اين سفر اين قدر طول مي كشد كه تعدادي از اجرام نزديك در اين فاصله دار فاني را وداع مي گويند و خاموش مي شوند. اين از تاريك بودن شب.
كسي نمي خواهد دليل روشن بودن روز را بداند؟ 

 

     جواب پارادوكس اولبرس چيست؟

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 154
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : جمعه 13 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

 آشنايي با درخش ايريديوم
 

  اغلب ما از تعداد زياد ماهواره هايي كه يكي دو ساعت بعد از غروب خورشيد و يا پيش از طلوع آن ديده مي شوند مطلعيم. امروزه از ميان تقريباً 8000 ماهواره در حال گردش به دور زمين تعداد 400 عدد از آنها با چشم غير مسلح قابل رؤيت هستند. شاتل هاي فضايي آمريكا معمولاً پرنورتر (به روشني مشتري در قدر 5/2- ) هستند . اما آنها هميشه در حال گردش نيستند. بسياري از ماهواره هايي كه ديده مي شوند مراحل پاياني مأموريت خود را طي مي كنند. آنها در حال دورانند و در نتيجه درخشندگيشان با تغيير مقطع عرضي قابل رؤيت آنها تغيير مي كند. گهگاهي شاهد درخشندگي هاي پرنورتري هستيم كه حاصل انعكاس نور خورشيد از يك سطح آينه مانند (مثل صفحات خورشيدي يك ماهواره ) است. محاسبات نشان مي دهند كه يك متر مربع از يك سطح آينه اي شده در فاصله 1000 كيلومتر بايد شبيه ستاره اي با قدر 7- به نظر برسد. وقايعي كه بدانها اشاره شد غير قابل پيش بيني هستند زيرا موقعيت دقيق ماهواره و يا صفحات خورشيدي به دلايلي مختلف (امنيتي و غيره) افشا نمي شود. اما اين وضعيت با پرتاب ماهواره هايي توسط شركت ايريديوم كه عمليات آماده سازي آنها در ژوئن سال 1998 به پايان رسيد دگرگون شده است . پس از آنكه اين ماهواره ها درخشش هاي بسيار پرنوري (در حد قدر 8-) در نقاط مختلف آسمان ايجاد كردند، به زودي مورد توجه راصدان آماتور قرار گرفتند

 

 

سيستم ماهواره اي ايريديوم متشكل از 66 ماهواره فعال و 11 عدد ماهواره غير فعال يدكي است كه همگي در مدار هاي پاييني (در حدود 780Km)به دور زمين مي چرخند. آنها براي پشتيباني از سيستم تلفن هاي همراه در سطوح حرفه اي و صنعتي استفاده مي شوند و قادرند هر تلفن همراه در سراسر دنيا را كه از سيستم ايريديوم استفاده مي كند به هر نقطه ديگري متصل كنند. پوشش اين نوع ماهواره ها به قدري كامل است كه نقاطي با نام نقاط كور كه در آن نتوان سيگنالي را دريافت و يا ارسال كرد وجود ندارد. اين سيستم بدين دليل ايريديوم خوانده مي شود كه عنصر ايريديوم در جدول تناوبي داراي عدد اتمي به شماره تعداد ماهواره هاي موجود در اين سيستم است. هر سيستم ايريديوم مجهز به سه آنتن آلومينيومي براق است كه بازتابنده بسيار قوي نور خورشيد هستند . هنگامي كه در وضعيتي مناسب نور خورشيد از روي يكي از آنتن ها به سطح زمين ميرسد ، به دليل مشخص بودن مسيرهاي مداري و جهت ماهواره پيش بيني اينكه انعكاس نور خورشيد به كدام نقطه زمين برمي خورد امكان پذير است .

 
 

اگر شما در چنين مكاني ايستاده باشيد و به طرف ماهواره نگاه كنيد يك نقطه ستاره مانند متحرك با نور ضعيف را خواهيد ديد كه نورش ناگهان به شكل يك درخشش تابناك در مي آيد. اينچنين درخششي مي تواند تا 30 مرتبه نوراني تر از سياره اي همچون زهره باشد كه بغير از ماه و خورشيد پرنور ترين شيء موجود در آسمان است. اينكه نورانيت اين درخشش تا چه اندازه اي خواهد بود به موقعيت شما نسبت به مركز بازتابش بستگي دارد. شما ميتوانيد براي دانستن آنكه چه موقع و كجا به آسمان نگاه كنيد تا يك درخشش ايريديوم را مشاهده نماييد به جداول موجود در بخش ايريديوم وب سايت مراجعه كنيد. از آنجايي كه تعداد زيادي ماهواره در سيستم ايريديوم وجود دارند و هر كدام از ماهواره ها هم داراي سه آنتن بازتابنده هستند، اينچنين تابش هايي بسيار متداول است. به طور معمول در يك هفته مي توانيم انتظار داشته باشيم كه به طور متوسط شاهد 6 درخشش و يا بيشتر باشيم كه غالباً در صبح زود و يا اول غروب روي مي دهند. شايد اين موضوع براي شما جالب باشد كه معمولاً غالب اين درخشش ها در اول صبح و غروب و نه در نيمه شب اتفاق مي افتند. دليلش اين واقعيت است كه ماهواره ها تنها هنگامي مي درخشند كه در داخل سايه زمين واقع نشوند. بنابراين خورشيد نبايد به مقدار زيادي زير سطح افق باشد. بعضي از اين تابش ها مي توانند بقدري درخشان شوند كه حتي در روشنايي روز هم قابل مشاهده باشند. اين درخشش ها در هر جاي زمين بين 5 تا 20 ثانيه طول مي كشند. اما شما قادريد كه اين ماهواره ها را قبل از درخشششان پيدا كنيد و تا مدتي بعد از درخشش هم رديابي كنيد. بنابراين كل زمان مشاهدات شما مي تواند تا يك دقيقه هم طول بكشد. نورانيت درخشان ترين آنها مي تواند بسيار شگفت انگيز باشد .در موارد نادري مشاهده شده كه برخي از آنها از اجسام اطراف روي زمين سايه انداخته اند. حتي بعضي ها مدعي شده اند كه در شب مي توانستند زير نور آنها روزنامه بخوانند.

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 211
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : جمعه 13 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

فناوري‌هاي نانو در زمينه‌هاي گوناگوني همچون توسعه داروها، آلودگي‌زدايي آب‌ها، فناوري‌هاي ارتباطي و اطلاعاتي توليد مواد مستحكم‌تر و سبك‌تر داراي مزاياي بالقوه مي‌باشند. در حال حاضر شركت‌هاي زيادي نانوذرات را به شكل پودر، اسپري و پوشش توليد مي‌‌كنند كه كاربردهاي زيادي در قسمت‌هاي مختلف اتومبيل، راكت‌هاي تنيس، عينك‌هاي آفتابي ضدخش، پارچه‌هاي ضدلك، پنجره‌هاي خود تميزكن و صفحات خورشيدي دارند.

آيا نانوذرات به سلامتي انسان آسيب مي‌رسانند؟

 اما اثرات افزايش بيش از حد توليد و استفاده از نانومواد در سلامت كاركنان و مصرف كننده‌ها، سلامت عمومي و محيط زيست بايد به دقت مورد توجه قرار گيرد. از آنجايي كه فرآيند رشد و واكنش‌هاي شيميايي كاتاليستي در سطح اتفاق مي‌افتند، يك مقدار مشخصي از ماده در مقياس نانومتري بسيار فعال‌تر از همان مقدار ماده با ابعاد بزرگ‌تر مي‌باشد. اين ويژگي‌ها ممكن است بر روي سلامتي و محيط زيست اثرات منفي داشته و منجر به سميت زياد نانوذرات شوند.

 

 همزمان با توسعه دانش ما در مورد مواد در مقياس‌نانو و افزايش توانايي كار كردن با ساختارها در اين مقياس، فناوري‌نانو رفته رفته گسترش يافته و سرمايه‌گذاري جهاني در اين زمينه نيز افزايش مي‌يابد. فناوري‌هاي نانو در زمينه‌هاي گوناگوني همچون توسعه داروها، آلودگي‌زدايي آب‌ها، فناوري‌هاي ارتباطي و اطلاعاتي توليد مواد مستحكم‌تر و سبك‌تر داراي مزاياي بالقوه مي‌باشند. در حال حاضر شركت‌هاي زيادي نانوذرات را به شكل پودر، اسپري و پوشش توليد مي‌‌كنند كه كاربردهاي زيادي در قسمت‌هاي مختلف اتومبيل، راكت‌هاي تنيس، عينك‌هاي آفتابي ضدخش، پارچه‌هاي ضدلك، پنجره‌هاي خود تميزكن و صفحات خورشيدي دارند. تعداد اين شركت‌ها روز به روز در حال افزايش است.

محدوده اندازه ذراتي كه چنين علاقه‌مندي را به خود جلب كرده است، عموما كمتر از 100 نانومتر است. براي داشتن تصوري از اين مقياس لازم به ذكر است كه موي انسان داراي قطر 10000 تا 50000 نانومتر، يك سلول قرمز خوني داراي قطر حدود 5000 نانومتر و ابعاد يك ويروس بين 10 تا 100 نانومتر است. با كاهش اندازه ذرات، نسبت تعداد اتم‌هاي سطحي به اتم‌هاي داخلي افزايش مي‌يابد. به عنوان مثال درصد اتم‌هاي سطحي يك ذره با اندازه 30 نانومتر، 5 درصد است، در حالي كه اين نسبت براي يك ذره با اندازه 3 نانومتر، 50 درصد مي‌باشد.

بنابراين نانوذرات در مقايسه با ذرات بزرگ‌تر نسبت سطح به وزن بسيار بزرگ‌تري دارند. با كاهش اندازه ذرات به يك دهم نانومتر يا كمتر، اثرات كوانتومي پديدار مي‌شوند و اين اثرات، مي‌تـوانـند به مقـدار زيــادي ويـژگي‌هـاي نــوري، مغـناطيسي و الكتـريكي مواد را تغيير دهند. از طريق پي‌گيري ساختار مواد در مقياس نانو، امكان طراحي و ساخت مواد جديد با ويژگي‌هاي كاملا نو به وجود مي‌آيد. تنها با كاهش اندازه و ثابت نگهداشتن نوع ماده، ويژگي‌هاي اساسي از قبيل هدايت الكتريكي، رنگ، استحكام و نقطه ذوب ماده (كه معمولا براي هر ماده مقدار ثابتي از آنها را در نظر مي‌گيريم) مي‌تواند تغيير كند.

در حال حاضر نانوذراتي كه به طور ناخواسته، از طريق فرآيندهاي احتراق انجام شده جهت توليد انرژي يا در اتومبيل‌ها، فرآيندهاي خوردگي مكانيكي و يا فرآيندهاي صنعتي معمول به وجود مي‌آيند، بيش از توليد صنعتي نانوذرات بر محيط زيست و زندگي انسان تاثير مي‌گذارند. اما اثرات افزايش بيش از حد توليد و استفاده از نانومواد در سلامت كاركنان و مصرف كننده‌ها، سلامت عمومي و محيط زيست بايد به دقت مورد توجه قرار گيرد. از آنجايي كه فرآيند رشد و واكنش‌هاي شيميايي كاتاليستي در سطح اتفاق مي‌افتند، يك مقدار مشخصي از ماده در مقياس نانومتري بسيار فعال‌تر از همان مقدار ماده با ابعاد بزرگ‌تر مي‌باشد. اين ويژگي‌ها ممكن است بر روي سلامتي و محيط زيست اثرات منفي داشته و منجر به سميت زياد نانوذرات شوند.

 

تنفس نانوذرات

خطرات احتمالي نانوذراتي كه در هوا پخش شده‌اند، يعني آئروسل‌ها از اهميت بيشتري برخوردارند. اين قضيه به دليل تحرك بالاي آنها و امكان جذب آنها از طريق ريه، كه راحت‌ترين مسير ورود به بدن مي‌باشد، اهميت پيدا مي‌كند. اندازه ذرات تا حدزيادي تعيين‌كننده محل نشست اين ذرات در دستگاه تنفسي مي‌باشد. به خاطر راحت‌تر شدن كار، دستگاه تنفسي را به سه قسمت ناحيه‌اي و كاركردي تقسيم مي‌‌كنيم:

1- مسير‌هاي هوايي بالايي،

2- ناحيه نايژه‌ها، كه هر دوي آنها به وسيله لايه موكوس حفاظت مي‌شوند. در اينجا ذرات بزرگ‌تر، از طريق نشستن بر روي ديواره مسير هوايي، از هواي ورودي به ريه جدا مي‌شوند. حركات مژه‌هاي اين قسمت، خلط را به سوي گلو بالا برده و از آنجا يا در اثر سرفه خارج و يا بلعيده مي‌شوند. ذرات كوچكتر (كوچكتر از 2.5 ميكرومتر) و نانوذرات ممكن است وارد كيسه‌هاي هوايي شوند، كه ناحيه مبادله گاز در ريه مي‌باشند. جهت تسهيل جذب اكسيژن و دفع دي‌اكسيد كربن، تمام غشاها و سلول‌ها در اين قسمت از ريه، نازك و آسيب‌پذير بوده و هيچ‌گونه لايه حفاظتي ندارند. تنها مكانيسم حفاظتي در اين قسمت از طريق ماكروفاژها مي‌باشد.

3- ماكروفاژها سلول‌هاي بزرگي هستند كه اشياي خارجي را بلعيده و از طريق جابه‌جا كردن آنها، به عنوان مثال به سوي گره‌هاي لنفاوي، آنها را از كيسه‌هاي هوايي خارج مي‌كنند. نانوذرات تا حد زيادي از اين سيستم حفاظتي رها شده و مي‌توانند وارد بافت‌هاي تنفسي گردند. ذرات و الياف باقي‌مانـده مي‌تواننـد با بافت‌هاي مخاطي ريوي بر هم كنش داده و منجر به ايجاد التهاب شديد، زخم و از بين رفتن بافت‌هاي ريوي گردند. اين وضعيت ريه‌ها شبيه حالت به وجود آمده در بيماري‌هايي همچون بيماري باكتريايي ذات‌الريه، يا بيماري‌هاي ريوي صنعتي مهلك همانند سيليكوسيس يا آزبستوسيس مي‌باشد.

سيليكوسيس و آزبستوسيس

با وجودي كه بيماري‌هاي سيليكوسيس و آزبستوسيس از طريق نانوموادي كه به روش تكنيكي توليد شده‌اند به وجود نمي‌‌آيند، اما منشا ايجاد اين بيماري‌ها، تنفس موادي شبيه نانوذرات است كه اطلاعات قديمي در مورد اثرات زيان‌بخش آنها بر روي سلامتي وجود دارد. سيليكوسيس زماني ايجاد مي‌شود كه گرد و غبار حاوي سيليس به مدت طولاتي به درون ريه تنفس شود. سيليس بلوري براي سطح بيروني ريه سمي مي‌باشد. زماني كه سيليس بلوري در تماس با ريه قرار مي‌گيرد اثرات التهابي شديدي به وجود مي‌آيد. در مدت زمان طولاني اين التهاب باعث مي‌شود تا بافت ريه به طور برگشت‌ناپذيري آسيب‌ديده و ضخيم شود كه اين پديده به نام فيبروسيس ناميده مي‌شود.

سيليس بلوري عموما در ماسه‌سنگ، گرانيت، سنگ لوح، زغال سنگ و ماسه سيليسي خالص وجود دارد. بنابراين افرادي همچون كارگران كارخانه‌هاي ذوب فلزات، سفال‌گران و كارگراني كه با ماسه كار مي‌كنند، در معرض خطر قرار دارند. سيليس بلوري از سوي سازمان بهداشت جهاني به عنوان يك ماده سرطانزا معرفي شده است.

الياف پنبه نسوز داراي طول چند ميكرومتر مي‌باشند و در نتيجه جزء نانومواد قرار نمي‌گيرند. با اين‌ حال جزء ذرات و الياف مجموعه امراض شغلي قرار مي‌گيرند. پنبه نسوز يك فيبر معدني طبيعي است كه در بيش از 3000 ماده ساختماني و محصول توليد شده به كار گرفته شده است. تمام انواع پنبه نسوز تمايل به خرد شدن به الياف بسيار ريز دارند.

به دليل كوچك بودن، اين الياف پس از پخش شدن در هوا ممكن است به مدت چند ساعت يا حتي چند روز معلق بمانند. الياف پنبه نسوز تخريب‌پذير نبوده و در طبيعت پايدار مي‌باشند. اين الياف در مقابل مواد شيميايي پايدار هستند، تبخير نمي‌شوند، در آب حل نمي‌شوند و در طول زمان تجزيه نمي‌گردند. پنبه نسوز موجب ايجاد سرطان ريه و مزوتليوما مي‌شود كه نوعي تومور خطرناك غشايي است كه ريه را مي‌پوشاند .

آلودگي ذره‌اي هوا در مشاغل ديگري همچون توليد و فرآوري كربن سياه و الياف مصنوعي نيز موجب ايجاد نگراني مي‌شود.

آلودگي ذره‌اي هوا

آلودگي هوا مخلوط كمپلكسي از تركيبات مختلف در فاز گاز، مايع و جامد است. خود مواد ذره‌اي مخلوطي ناهمگن از ذرات معلق هستند كه تركيب شيميايي و اندازه آنها متفاوت است. در مطالعات اپيدمي‌شناسي، انواع مختلفي از آلودگي‌هاي ذره‌اي هواي معـرفي شـده‌اند كـه از آن جمـله ميـتـوان بـه TPS (مجموع مواد معلق) و PM 10 (مواد ذره‌اي با قطر موثر آئروديناميك كمتر از 10 ميكرومتر) اشاره كرد. در سال‌هاي اخير مطالعات زيادي در زمينه مواد ذره‌اي ريز PM 2.5 (ذراتي با قطر آئروديناميك كمتر از 2.5 ميكرومتر) و فوق ريز (ذرات با قطر كمتر از 100 نانومتر) انجام گرفته است.

با وجودي كه ميزان خالص آلودگي‌ ذره‌اي هواي شهري (يعني مقدار PM 2.5)، با كم شدن نشر ذرات از صنايع و مراكز توليد انرژي كاهش يافته است، غلظت ذرات فوق‌ريز ناشي از ترافيك افزايش يافته است. هر چند غلظت اين ذرات كوچك معمولاً مهمتر است اما سهم آنها معمولاً پايينتر از غلظت كل است. بنابراين اندازه‌‌گيري توزيع اندازه ذرات تا چند نانومتر ، براي توصيف ذرات پخش‌شده از ترافيك ضروري است.

با توسعه روش‌هاي اندازه‌گيري آثار روشن‌تري از ذرات با اندازه كوچك‌تر مشاهده گرديد. با اين‌حال، بسياري از مطالعات هنوز ادامه دارند و تعداد بسيار كمي از آنها تاكنون به نتيجه رسيده‌اند. پيشنهاد شده است كه اثرات زيان‌آور آلودگي ذره‌اي هوا به طور عمده به غلظت ذرات كوچك‌تر از 100 نانومتر ارتباط دارد و به غلظت جرمي ذرات بزر‌گ‌تر بستگي چنداني ندارد. بنابراين معقول به نظر مي‌رسد كه اطلاعات به دست آمده از اپيدمي‌شناسي محيطي را با داده‌هاي حاصل از مطالعات سم‌شناسي انجام گرفته بر روي حيوانات و يا ساير داده‌هاي تجربي تركيب نماييم.

مطالعات اپيدمي‌شناسي زيادي ثابت كرده‌اند كه ارتباط مستقيمي بين افزايش مقطعي مواد ذره‌اي و افزايش بيماري و مرگ و مير ناشي از نارسايي‌هاي قلبي و عروقي وجود دارد. بيماران مسن‌تري كه سابقه بيماري‌هاي قلبي و يا تنفسي دارند و همچنين بيماران ديابتي، در معرض خطر بيشتري قرار دارند.

مدارك تجربي، مكانيسم‌هاي بيولوژيكي محتملي همچون تحريك دستگاه تنفسي و فشار اكسيدي جهازي را نشان مي‌دهند. در نتيجه اين تحريك‌ها، مجموعه‌اي از پاسخ‌هاي زيستي همانند موارد زير ممكن است ايجاد شوند:

تغيير جريان خون به نحوي كه موجب ايجاد انعقاد در قسمتي از رگ‌هاي خوني گردد، به هم خوردن آهنگ ضربان قلب، عملكرد نادرست و بحراني رگ‌ها، ناپايداري پلاكت‌هاي خوني، و در طولاني مدت توسعه تصلب شرايين، التهاب مزاجي و ريوي ناشي از ذرات، تصلب شرايين تسريع شده و عملكرد تغيير يافته ارادي قلب.

اين موارد ممكن است بخشي از عوامل زيستي باشند كه آلودگي ذره‌اي هوا را به مرگ و مير ناشي از بيماري‌هاي قلبي ارتباط مي‌دهند. همچنين نشان داده شده است كه نشست ذرات در كيسه‌هاي هوايي شش‌ها منجر به فعال شدن توليد سيتوكين به وسيله ماكروفاژها و سلول‌هاي اپيتليال كيسه‌هاي هوايي گشته و موجب التهاب سلول‌ها مي‌شود. در نمونه‌هايي كه به طور تصادفي از ميان بزرگسالان سالم در معرض آلودگي ذره‌اي هوا انتخاب شده بودند، افزايش ويسكوزيته پلاسما، فيبرينوژن و پروتئين فعال C مشاهده گرديد.

خلاصه و چشم‌انداز بحث

در مجموع مدارك بسيار زيادي حاصل از مطالعات اپيدمي‌شناسي وجود دارد كه اثرات زيان‌آور ذرات فوق‌ريز را بر روي سلامتي نشان مي‌دهند. همچنين از مدت‌ها پيش مدارك زيادي مبني بر زيان‌آور بودن تنفس ذرات قابل تنفس در محيط‌هاي كاري وجود دارد. به طور كامل مشخص نيست كه اين مسائل به نانومواد ساخت بشر مربوط است يا نه. با اين حال منطقي آن است تا زماني كه بر اساس مطالعات بيشتر اپيدمي‌شناسي، همچنين مطالعات انجام شده بر روي حيوانات، اثرات زيان‌آور اين نانومواد كاملا مشخص نشده است، از اين داده‌ها چشم‌پوشي نكنيم.

در حال حاضر هيچ قانوني در مورد توليد و كاربرد نانومواد براي سلامتي كاركنان و مصرف‌كنندگان و همچنين براي مسائل زيست‌محيطي وجود ندارد. همچنين در زمينه قانون‌گذاري براي مواد شيميايي، هيچ گزينه‌اي براي اندازه ذرات در هنگام ثبت يك ماده مدنظر قرار نمي‌گيرد.

پيش از انجام هرگونه قانون‌گذاري در زمينه نانومواد، بايد اطلاعات بسيار زيادي راجع به اثرات فرآيندها و محصولات نانو، بر روي سلامتي انسان و همچنين محيط زيست به دست آيد. اما حتي با در نظر گرفتن عدم قطعيت علمي موجود، شواهد كافي براي انجام اقدامات پيشگيرانه در محيط‌هاي كاري و بسته وجود دارد.

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 135
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : جمعه 13 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد
فيبر نوري چيست و كاربرد و عملكرد فيبر نوري چگونه است
 
پيش گفتار
فيبر نوري يكي از محيط هاي انتقال داده با سرعت بالا است . امروزه از فيبر نوري در موارد متفاوتي نظير: شبكه هاي تلفن شهري و بين شهري ، شبكه هاي كامپيوتري و اينترنت استفاده بعمل مي آيد. فيبرنوري رشته اي از تارهاي شيشه اي بوده كه هر يك از تارها داراي ضخامتي معادل تار موي انسان را داشته و از آنان براي انتقال اطلاعات در مسافت هاي طولاني استفاده مي شود.

 مباني فيبر نوري

 فيبر نوري ، رشته اي از تارهاي بسيار نازك شيشه اي بوده كه قطر هر يك از تارها نظير قطر يك تار موي انسان است . تارهاي فوق در كلاف هائي سازماندهي و كابل هاي نوري را بوجود مي آورند. از فيبر نوري بمنظور ارسال سيگنال هاي نوري در مسافت هاي طولاني استفاده مي شود.

مزاياي فيبر نوري
فيبر نوري در مقايسه با سيم هاي هاي مسي داراي مزاياي زير است :
· ارزانتر. هزينه چندين كيلومتر كابل نوري نسبت به سيم هاي مسي كمتر است .
· نازك تر. قطر فيبرهاي نوري بمراتب كمتر از سيم هاي مسي است .

 · ظرفيت بالا. پهناي باند فيبر نوري بمنظور ارسال اطلاعات بمراتب بيشتر از سيم مسي است .

· تضعيف ناچيز. تضعيف سيگنال در فيبر نوري بمراتب كمتر از سيم مسي است .
· سيگنال هاي نوري . برخلاف سيگنال هاي الكتريكي در يك سيم مسي ، سيگنا ل ها ي نوري در يك فيبر تاثيري بر فيبر ديگر نخواهند داشت .
· مصرف برق پايين . با توجه به سيگنال ها در فيبر نوري كمتر ضعيف مي گردند ، بنابراين مي توان از فرستنده هائي با ميزان برق مصرفي پايين نسبت به فرستنده هاي الكتريكي كه از ولتاژ بالائي استفاده مي نمايند ، استفاده كرد.
· سيگنال هاي ديجيتال . فيبر نور ي مناسب بمنظور انتقال اطلاعات ديجيتالي است .
· غير اشتعال زا . با توجه به عدم وجود الكتريسيته ، امكان بروز آتش سوزي وجود نخواهد داشت .
· بك وزن . وزن يك كابل فيبر نوري بمراتب كمتر از كابل مسي (قابل مقايسه) است.
· انعطاف پذير . با توجه به انعظاف پذيري فيبر نوري و قابليت ارسال و دريافت نور از آنان، در موارد متفاوت نظير دوربين هاي ديجيتال با موارد كاربردي خاص مانند : عكس برداري پزشكي ، لوله كشي و ...استفاده مي گردد.
با توجه به مزاياي فراوان فيبر نوري ، امروزه از اين نوع كابل ها در موارد متفاوتي استفاده مي شود. اكثر شبكه هاي كامپيوتري و يا مخابرات ازراه دور در مقياس وسيعي از فيبر نوري استفاده مي نماين
 
بخش هاي مختلف فيبر نوري
 
يك فيبر نوري از سه بخش متفاوت تشكيل شده است :
هسته (Core)
هسته نازك شيشه اي در مركز فيبر كه سيگنا ل هاي نوري در آن حركت مي نمايند.
روكش Cladding  بخش خارجي فيبر بوده كه دورتادور هسته را احاطه كرده و باعث برگشت نورمنعكس شده به هسته مي گردد.
بافر رويه Buffer Coating  
روكش پلاستيكي كه باعث حفاظت فيبر در مقابل رطوبت و ساير موارد آسيب پذير ، است .
انواع فيبر نوري
صدها و هزاران نمونه از رشته هاي نوري فوق در دسته هائي سازماندهي شده و كابل هاي نوري را بوجود مي آورند. هر يك از كلاف هاي فيبر نوري توسط يك روكش هائي با نام Jacket محافظت مي گردند. فيبر هاي نوري در دو گروه عمده ارائه مي گردند:
فيبرهاي تك حالته (Single-Mode)
 بمنظور ارسال يك سيگنال در هر فيبر استفاده مي شود نظير : تلفن
فيبرهاي چندحالته Multi-Mode

 

بمنظور ارسال چندين سيگنال در يك فيبر استفاده مي شود( نظير : شبكه هاي كامپيوتري)

 

فيبرهاي تك حالته داراي يك هسته كوچك ( تقريبا" ۹ ميكرون قطر ) بوده و قادر به ارسال نور ليزري مادون قرمز ( طول موج از ۱۳۰۰ تا ۱۵۵۰ نانومتر) مي باشند. فيبرهاي چند حالته داراي هسته بزرگتر ( تقريبا" ۵ / ۶۲ ميكرون قطر ) و قادر به ارسال نورمادون قرمز از طريق LED مي باشند 

 

 

ارسال نور در فيبر نوري
 

 

فرض كنيد ، قصد داشته باشيم با استفاده از يك چراغ قوه يك راهروي بزرگ و مستقيم را روشن نمائيم . همزمان با روشن نمودن چراغ قوه ، نور مربوطه در طول مسير مسفقيم راهرو تابانده شده و آن را روشن خواهد كرد. با توجه به عدم وجود خم و يا پيچ در راهرو در رابطه با تابش نور چراغ قوه مشكلي وجود نداشته و چراغ قوه مي تواند ( با توجه به نوع آن ) محدوده مورد نظر را روشن كرد. در صورتيكه راهروي فوق داراي خم و يا پيچ باشد ، با چه مشكلي برخورد خواهيم كرد؟
در اين حالت مي توان از يك آيينه در محل پيچ راهرو استفاده تا باعث انعكاس نور از زاويه مربوطه گردد.در صورتيكه راهروي فوق داراي پيچ هاي زيادي باشد ، چه كار بايست كرد؟ در چنين حالتي در تمام طول مسير ديوار راهروي مورد نظر ، مي بايست از آيينه استفاده كرد. بدين ترتيب نور تابانده شده توسط چراغ قوه (با يك زاويه خاص) از نقطه اي به نقطه اي ديگر حركت كرده ( جهش كرده و طول مسير راهرو را طي خواهد كرد). عمليات فوق مشابه آنچيزي است كه در فيبر نوري انجام مي گيرد.

 

 

 
تكنولوژي ( فن آوري ) فيبر نوري

 

نور، در كابل فيبر نوري از طريق هسته (نظير راهروي مثال ارائه شده ) و توسط جهش هاي پيوسته با توجه به سطح آبكاري شده ( Cladding) ( مشابه ديوارهاي شيشه اي مثال ارائه شده ) حركت مي كند.( مجموع انعكاس داخلي ) . با توجه به اينكه سطح آبكاري شده ، قادر به جذب نور موجود در هسته نمي باشد ، نور قادر به حركت در مسافت هاي طولاني مي باشد. برخي از سيگنا ل هاي نوري بدليل عدم خلوص شيشه موجود ، ممكن است دچار نوعي تضعيف در طول هسته گردند. ميزان تضعيف سيگنال نوري به درجه خلوص شيشه و طول موج نور انتقالي دارد. ( مثلا" موج با طول ۸۵۰ نانومتر بين ۶۰ تا ۷۵ درصد در هر كيلومتر ، موج با طول ۱۳۰۰ نانومتر بين ۵۰ تا ۶۰ درصد در هر كيلومتر ، موج با طول ۱۵۵۰ نانومتر بيش از ۵۰ درصد در هر كيلومتر

 

 

 

سيستم رله فيبر نوري

 

بمنظور آگاهي از نحوه استفاده فيبر نوري در سيستم هاي مخابراتي ، مثالي را دنبال خواهيم كرد كه مربوط به يك فيلم سينمائي و يا مستند در رابطه با جنگ جهاني دوم است . در فيلم فوق دو ناوگان دريائي كه بر روي سطح دريا در حال حركت مي باشند ، نياز به برقراري ارتباط با يكديگر در يك وضعيت كاملا" بحراني و توفاني را دارند. يكي از ناوها قصد ارسال پيام براي ناو ديگر را دارد.كاپيتان ناو فوق پيامي براي يك ملوان كه بر روي عرشه كشتي مستقر است ، ارسال مي دارد. ملوان فوق پيام دريافتي را به مجموعه اي از كدهاي مورس ( نقطه و فاصله ) ترجمه مي نمايد. در ادامه ملوان مورد نظر با استفاده از يك نورافكن اقدام به ارسال پيام براي ناو ديگر مي نمايد.

 

يك ملوان بر روي عرشه كشتي دوم ، كدهاي مورس ارسالي را مشاهده مي نمايد. در ادامه ملوان فوق كدهاي فوق را به يك زبان خاص ( مثلا" انگليسي ) تبديل و آنها را براي كاپيتان ناو ارسال مي دارد. فرض كنيد فاصله دو ناو فوق از يكديگر بسار زياد ( هزاران مايل ) بوده و بمنظور برقراي ارتباط بين آنها از يك سيتستم مخابراتي مبتني بر فيبر نوري استفاده گردد.

 

 

سيستم رله فيبر نوري از عناصر زير تشكيل شده است :

 

فرستنده . مسئول توليد و رمزنگاري سيگنال هاي نوري است .

 

فيبر نوري مديريت سيكنال هاي نوري در يك مسافت را برعهده مي گيرد.

 

بازياب نوري . بمنظور تقويت سيگنا ل هاي نوري در مسافت هاي طولاني استفاده مي گردد.

 

· دريافت كننده نوري . سيگنا ل هاي نوري را دريافت و رمزگشائي مي نمايد.

 

در ادامه به بررسي هر يك از عناصر فوق خواهيم پرداخت .

 

 

فرستنده

 

وظيفه فرستنده، مشابه نقش ملوان بر روي عرشه كشتي ناو فرستنده پيام است . فرستنده سيگنال هاي نوري را دريافت و دستگاه نوري را بمنظور روشن و خاموش شدن در يك دنباله مناسب ( حركت منسجم ) هدايت مي نمايد. فرستنده ، از لحاظ فيزيكي در مجاورت فيبر نوري قرار داشته و ممكن است داراي يك لنز بمنظور تمركز نور در فيبر باشد. ليزرها داراي توان بمراتب بيشتري نسبت به LED مي باشند. قيمت آنها نيز در مقايسه با LED بمراتب بيشتر است . متداولترين طول موج سيگنا ل هاي نوري ، ۸۵۰ نانومتر ، ۱۳۰۰ نانومتر و ۱۵۵۰ نانومتر است .

 

 

بازياب ( تقويت كننده ) نوري

 

همانگونه كه قبلا" اشاره گرديد ، برخي از سيگنال ها در موارديكه مسافت ارسال اطلاعات طولاني بوده ( بيش از يك كيلومتر ) و يا از مواد خالص براي تهيه فيبر نوري ( شيشه ) استفاده نشده باشد ، تضعيف و از بين خواهند رفت . در چنين مواردي و بمنظور تقويت ( بالا بردن ) سيگنا ل هاي نوري تضعيف شده از يك يا چندين " تقويت كننده نوري " استفاده مي گردد. تقويت كننده نوري از فيبرهاي نوري متععدد بهمراه يك روكش خاص (doping) تشكيل مي گردند. بخش دوپينگ با استفاده از يك ليزر پمپ مي گردد . زمانيكه سيگنال تضعيف شده به روكش دوپينگي مي رسد ، انرژي ماحصل از ليزر باعث مي گردد كه مولكول هاي دوپينگ شده، به ليزر تبديل مي گردند. مولكول هاي دوپينگ شده در ادامه باعث انعكاس يك سيگنال نوري جديد و قويتر با همان خصايص سيگنال ورودي تضعيف شده ، خواهند بود.( تقويت كننده ليزري)

 

دريافت كننده نوري

 

وظيفه دريافت كننده ، مشابه نقش ملوان بر روي عرشه كشتي ناو دريافت كننده پيام است. دستگاه فوق سيگنال هاي ديجيتالي نوري را اخذ و پس از رمزگشائي ، سيگنا ل هاي الكتريكي را براي ساير استفاده كنندگان ( كامپيوتر ، تلفن و ... ) ارسال مي نمايد. دريافت كننده بمنظور تشخيص نور از يك "فتوسل" و يا "فتوديود" استفاده مي كند

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 169
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : جمعه 13 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

 

چگونه جذابیت ، گیرایی و ماندگاری در قلب های دیگران داشته باشیم
همه ما علاقه‌منديم يادمان در دلهاي اطرافيان باقي باشد و اين تنها با سلاح خُلق خوش حاصل مي‌شود. هنگامي كه به خاطرات پررنگمان با آشنايان مراجعه مي‌كنيم افراد مهربان و خوش اخلاق از ماندگارترين شخصيت‌ها در ذهن و رحمان مي‌باشند. چنين ماندگاري در قلب‌ها آرزوي همه ماست و اين مهم به دست نمي‌آيد مگر آن كه از رموز آن آگاه باشيم‌.
يكي از مهمترين رازهاي رسيدن به آن جذابيت است و قبل از هر چيز بايد بدانيم كه جذابيت چيزي غير از زيبايي است‌. شخص مي‌تواند صورت زيبايي نداشته باشد اما بسيار جذاب باشد و هم چنين مي‌تواند بسيار زيبا باشد اما اصلاً جذابيت نداشته باشد. جذابيت و گيرايي يك ويژگي كاملاً اكتسابي است و به راحتي مي‌توانيم صاحب آن باشيم‌:
 ۱ - ظاهري آراسته داشته باشيد.
تميز و مرتب باشيد، هماهنگي و پاكيزگي شما، ناخودآگاه شما را جذاب مي‌كند. بعضي از افراد براساس تصوري اشتباه براي جذاب شدن به زحمت زيادي مي‌افتند و خود را به شكل‌هاي عجيب و غريبي درست مي‌كنند. مهمترين مسئله اين است كه مرتب و هماهنگ و در عين حال ساده باشيد. نامرتب بودن حتي حرفهاي قشنگ‌، مثبت و تأثيرگذار شما را ضايع مي‌كند. فرزندي كه هميشه پدر و مادر خود را آراسته و با ظاهري مرتب مي‌بيند، ظاهر آراسته فرد ناآشنا او را نمي‌فريبد. چون ممكن است جذب ظاهر آراسته كسي شوند كه تأثير منفي او از اثرات مثبتش به مراتب بيشتر باشد. 
     
۲ - بيشتر سكوت كنيد:
غالباً افراد به اشتباه براي اين كه جذاب‌تر شوند، بيشتر شلوغ مي‌كنند و به خطا مي‌روند. سكوت‌، يك تأثير ذهني و رواني بسيار قوي مي‌گذارد. در سكوت‌، فرد پيرامون خود خلاء ايجاد مي‌كند و هر خلايي‌، جذب را سبب مي‌شود. آنها كه بيشتر صحبت مي‌كنند و كمتر مي‌شنوند از جذابيت خود مي‌كاهند، حال آن كه سكوت و گوش دادن بيشتر به واقع شما را عاقل‌تر و قابل اطمينان‌تر معرفي مي‌كند و اين زمينه‌اي مساعد براي صميميت بيشتر است‌. سكوتي سرشار از اعتماد به نفس سرچشمه صميميت است‌. 
     
 ۳ - نرم و ملايم سخن بگوييد:
هنگامي كه نرم و ملايم صحبت مي‌كنيد افراد را جذب خود مي‌كنيد و به راحتي مي‌توانيد بر روي آنها تأثير بگذاريد. آدم‌هاي خشن و داد و بيدادي افراد مناسبي براي اطمينان كردن‌، نيستند. 
     
۴ - فرد محترمي باشيد:
بي‌احترامي به خود، به ديگران و بي‌احترامي و بي ادبي در كلام و رفتار همگي از جذابيت شما مي‌كاهد. شما بايد هم در ظاهر آراسته باشيد و هم در باطن وارسته‌. افراد مؤدب و متين و محترم بي ترديد جذابند و اين جذابيت از درون موج مي‌زند.
    محترم و مؤدب و باشخصيت باشيد، خواهيد ديد خود به خود جذاب مي‌شويد. 
    
۵ - زياد شوخي نكنيد اما بسيار تبسم كنيد:
شوخي فراوان از انرژي ذهني و جذابيت شما مي‌كاهد چرا كه شوخي فراوان به تدريج مرزهاي لازم بين افراد را از بين مي‌برد متبسم باشيد كه تبسم به چهره شما جذابيتي عميق و ژرف مي‌بخشد. در تبسم‌، سنگيني و متانت و جذابيت است‌. 
     
۶ - قاطعيت يعني جذابيت‌:
كساني كه شخصيت قاطعي دارند و هدفها و ارزش‌هاي معيني دارند، بي‌استثنأ مي‌توانند افراد جذابي باشند. زيرا شخصيت‌هايي جذاب و تأثيرگذارند كه بسيار مصمم هستند و اعتماد به نفس دارند. به دنبال اهداف مشخصي بودن و به آنها رسيدن اعتماد به نفس زيادي به ارمغان مي‌آورد و جذابيت از وجود چنين شخصي موج مي‌زند.
 آسان بود، اين طور نيست‌؟
فكر مي‌كنم شما هم مي‌توانيد يكي از جذاب‌ترين و ماندگارترين‌ مردان و زنان  باشيد. اگر می خواهید دیگران عاشق شما شوند ، معطل نشويد دست به كار شويد
 

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 141
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : جمعه 13 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

 

نحوه درس خواندن برای کنکور
 
یکی از بزرگترین دغدغه های ذهنی داوطلبان این است که به چه روشی باید برای کنکور، درس بخوانند .
▪ آیا باید متفاوت از دوران مدرسه درس بخوانند ؟
▪ آیا حتما" باید از کلاسهای کنکورو روشهای تستی استفاده کنند؟
▪ آیا باید از کتابها و جزوات خاصی استفاده کنند؟
▪ آیا باید خط به خط مطالب را حفظ کنند؟
▪ آیا باید شب و روز درس بخوانند؟
▪ آیا باید از خواب و خوراک و ورزش و تفریح بگذرنند؟
▪ چه باید کرد ؟ کدام راه به موفقیت در کنکور ختم می شود ؟ و .....
از این به بعد سعی می کنم ، جواب این سوالات را به همراه مطالب جدید و دانستنیهای مفید در هر مقاله بگنجانم .
ولی برای شروع، اضطرار بحث چگونگی درس خواندن ، بیشتر محسوس است .
۱) به علت مهم بودن معدل در کنکورهای سال آینده، باید در طول تحصیل بسیار خوب و عمیق درس بخوانید و با معدل عالی دیپلم بگیرید ، در راستای همین برنامه سازمان سنجش هم با مفهومی کردن سوالات در یکی دو سال اخیر داوطلبان کنکور را به خواندن دقیق کتب درسی و عدم استفاده از روشهای کوتاه و تستی تشویق کرده است .
این جملات را شاید خیلی شنیده باشید :
کنکور خیلی سخت بود !!!
سوالات وقت گیر بود ، هر چی حل می کردم به جواب نمی رسیدم !!!
همه ی اونارو حفظ بودم ولی نمی تونستم از ۴ گزینه یکی رو انتخاب کنم !!!
بعضی سوالا اصلا" از کتاب نبود !!! و....
چرا ؟
چرا اینگونه شده ؟
چرا داوطلبان نمی توانند آن طور که باید و شاید به سوالات جواب دهند؟
بعد از بررسی سوالات ۱۰ سال گذشته ی کنکور و مقایسه و تحلیل روند سوالات به این نتیجه رسیدیم که سوالات به سمت مفهومی و دقیق شدن پیش می روند ، یعنی کاملا" از کلیشه ای بودن خارج شده اند .
همچنین سازمان سنجش تصمیم گرفته است، دقیقا" فقط از متون ،مثالها و تمارین کتب درسی و مطالب مفهومی وابسته به آنها سوال طرح کنند .
گزینه ها را طوری طراحی کنند که فقط کسانی که آن مطلب را کامل فهمیده و یادگرفته اند، بتوانند از بین گزینه ها درست ترین را انتخاب کنند .
در سوالات ، کاملا" مشهود است که داوطلبان باهوش تر ، پرتلاش تر ،ماهرتر، دقیقتر و بهتر را غربال خواهند شد .
متاسفانه چون برخی مراکز پیش دانشگاهی و دبیرستانها و مخصوصا" کلاسهای کنکور دانش آموزان را به سوی سطحی خواندن و حفظ کردن مطالب سوق می دهند و دانش آموزان به جای اینکه دروس را تشریحی و دقیقتر بیاموزند و نقاط ضعف خود را مرتفع کنند ، روش تستی خواندن و نحوه ی تست زدن را می آموزند.
در این میان سازمان سنجش برای مقابله با این نظام غلط و غیر اصولی ، سیاستهایی ( مفهومی ترکردن سوالها و تاثیر معدل نهایی سال سوم متوسطه ) را در پیش گرفته است تا داوطلبان برای فراگیری دقیق و عمیق درسها ارزش بیشتری قائل شوند .
● سازمان سنجش ادعا کرده :
سوالات به طور متوسط در سطح پاسخگویی ۲۰تا۲۵درصد از داوطلبان است که از سطح علمی خوبی برخوردارند و برای ما توان پاسخگویی آنها مهم است .
در حقیقت در کنکور سراسری سوالی خوب و استاندارد است که در یک گروه آزمایشی بین ۱۰تا۳۰ درصد داوطلبان بتوانند به آن پاسخ صحیح بدهند.
در ادامه ی صحبتهای قبل ،حال به اینجا می رسیم که آیا در واقع ،راهکارهای عملی برای درس خواندن وجود دارد که منجر به موفقیت در کنکور شود ؟
بله !!!
الف ) باید در طول سال تحصیلی حداکثر استفاده را از مدرسه ، کلاسها ، معلمین و دانش آموزان زرنگ کلاس بکنیم .
چگونه ؟؟؟
۱) قبل از کلاس ، روزنامه وار درسی را که قرار است تدریس شود را می خوانیم .
۲) خیلی خوب و دقیق به درس و صحبتهای معلم (که باعث بهتر جا افتادن مطلب می شود) گوش می کنیم و فعالانه نکات مهم و اشکالات خود را یادداشت می کنیم .
۳) در آخر کلاس تمام اشکالاتی را که در ذهنمان است را می پرسیم .
( تا اینجا ۶۰% یادگیری انجام شده است ) حال ۴۰% بقیه :
۴) دروس آن روز را همان روز می خوانیم و برخی تمرینهای کلیدی را انجام می دهیم تا درس و کاربرد آن کاملا" جا بیفتد و به بهترین وجه در حافظه حک شود .
۵) دوره ی دروس و تکمیل تمرینهای حل نشده را به روزی که فردای آن ، این دروس را داریم موکول می کنیم .
۶) حل تستها و تمارین بیشتر را به روزهای تعطیل و جمعه موکول می کنیم .
۷) برخی مطالب (مانند لغات زبان ، مترادفهای فارسی ، تاریخ ادبیات ، نام اشخاص و مکانها و تاریخ حوادث مهم ، فرمولهای ریاضی و فیزیک و...) را یادداشت کرده ، در وقت های تلف شده (داخل مترو یا اتوبوس ، زنگ تفریح و زنگهای بیکاری ، منتظر ماندن در مکانهای مختلف ) مرور می کنیم .
ب) باید از منابع موثق و مفید برای درس خواندن استفاده کنیم .
چگونه؟؟؟
به تاکید موکد سازمان سنجش، طراحان سوالات کنکور باید از متن کامل کتابهای درسی تدریس شده در دبیرستان و پیش دانشگاهی سوال دربیاورند، مخصوصا" در ۲-۳ سال اخیر که از قسمتهای بسیار ساده ی کتابها ( فیزیک ، در کنکور ۸۴ ) چند سوال مفهومی درآورده بودند که نزدیک به ۸۵% دانش آموزان نتوانسته بودند به آن جواب دهند .
پس واضح و مشخص است که اکثریت داوطلبان به متن کتابها اصلا" اهمیت نمی دهند .
اکثر داوطلبان با متن کتابها اینگونه برخورد می کنند :
● زبان و ادبیات فارسی :
از تاریخ ادبیات ، فقط اسم نویسنده و نام کتابها را حفظ می کنند.
درمورد نثرها فقط کلمات مهم و خود آزمایی ها را می خوانند .
در مورد شعرها به معنی شعر و اصطلاحات مهم اکتفا می کنند .
درحالی که ، برای پاسخ دادن به سوالات ادبیات (بخصوص در ۳-۴ سال اخیر)
باید به همه ی کتاب مسلط می بودیم ، چگونه ؟؟؟:
۱) تمام درآمدها و تاریخ ادبیاتها را خط به خط می خوانیم و به همه ی نکاتش از قبیل املا، نگارش ، صنایع ادبی اشاره شده ، نام مکانها ، اشخاص و
سبک ادبی آنها، کتب ، تاریخ حوادث و وقایع و... توجه می کنیم ، و موارد مهم را فیش برداری * می کنیم .
۲) متن تمام درسها چه شعر ، چه نثر ، چه داستان و ... را خط به خط می خوانیم و موارد زیر را در هنگام خواندن بکار می بریم :
ـ دور کلمات مهم از نظر املایی خط می کشیم .
ـ زیر کلمات مهم از نظر معنایی خط می کشیم .
ـ صنایع ادبی(مخصوصا" تشبیهات ، تلمیحات ، کنایه ها ، مجازها و...) موجود در متن را با مداد کنار هر جمله می نویسیم .
ـ قسمت توضیحات را دقیق و کامل می خوانیم و تمام معانی آورده شده برای یک کلمه یا اصطلاح را حفظ می کنیم ، نه یک یا دو معنی را.
۳) از معلم خود می خواهیم تمام خود آزمایی ها و پرسشهای آخر درس را تک به تک حل کند و در مورد آنها سر کلاس صحبت کند !!!
چون در کنکور ۲ سال پیش دقیقا" از شعری که اصلا" در کتابهای درسی نبود سوالی داده بودند که حتما" باید آن شعر را همرا با معنی و مفهوم آن بلد می بودی تا بتوانی پاسخ آن تست را بدهی ، بعد از بررسی متوجه شدیم که در یکی از خود آزمایی ها فقط گفته بود فلان شعر را در کلاس بخوانید و در مورد آن بحث کنید .
۴) اعلام و فهرست منابع و اشخاص و مکانها را از آخر هر کتاب بخوانید و فیش برداری کنید .
۵) کتاب زبان فارسی (دستور یا گرامر) را خط به خط بخوانید (فقط به خواندن تعاریف اکتفا نکنید) و تمام مثالها و تمرینهای موجود را حل کنید، قواعد را حفظ نکنید بلکه یاد بگیرید تا بتوانید در هنگام نوشتن و خواندن متون دیگر از این قواعد استفاده کنید و برای جلوگیری از پدیده ی فراموشی ، به دوره ، از روی کتاب درسی خودتان ، فیش برداری های خودتان و تستهای سالهای قبل بپردازید .
● عربی :
اکثر داوطلبان به هیچ عنوان از کتاب درسی استفاده نمی کنند ، چون این درس در پیش دانشگاهی (بجز در رشته ی انسانی ) تدریس نمی شود ،
کتب عربی به فراموشی سپرده می شوند و همه به خواندن یک کتاب کمک درسی یا جزوه و زدن تستهای طبقه بندی قناعت می کنند ، در حالی که در سالهای اخیر خیلی به ترجمه و درک مطلب در عربی اهمیت داده شده است و خیلی از تستهای قواعد هم در صورت معنی کردن درست سوال و گزینه ها حل می شوند .
پس باید به کل کتاب اشراف داشته باشید . اما چگونه ؟؟؟
۱) ابتدا باید قواعد هر درس را از روی کتاب و جزوه ی مدرسه بخوانیم .
۲) تمرینهای هر درس را بدون نگاه کردن به پاسخها حل می کنیم و تک تک آنها را در طول حل کردن معنی می کنیم .
۳) بعد از جا افتادن قواعد، متن آن درس را خط به خط می خوانیم و جملات را تجزیه و تحلیل و معنی می کنیم .
۴) سعی کنید معنی کلمات را در جمله یاد بگیرید تا بهتر در ذهن بماند .
۵) تستهای عربی را به صورت مخلوط بزنید نه به صورت طبقه بندی ، زیرا مثلا" وقتی شما در حال زدن تست مجرورات هستید ، مسلما" ناخودآگاه گزینه ای که کسره دارد را انتخاب می کنید و متوجه نمی شوید بالاخره آن درس را یاد گرفته اید یا نه!!!
۶) در حین زدن تست، سوالها و تک تک گزینه ها را معنی کنید حتی اگر تست ترجمه نباشد و فقط قواعد را در نظر داشته باشد.
● بینش اسلامی :
خوشبختانه کتب درسی بینش ، بیشترین مورد استفاده را بین داوطلبان دارد. ولی باز هم اشکالاتی در مطالعه ی آن دیده می شود ، مثلا" اکثر داوطلبان به کتابهای قرآن ۲و۳ توجه نمی کنند در حالیکه بین ۵ تا۶ سوال از آنها مطرح خواهد شد .
خود کتاب بینش را هم کاملا" سطحی ، طوطی وار حفظ می کنند .
به همه ی اسمها و کتابها و تاریخها و آیه ها توجه نمی کنند ، پس حتی همین بینش به ظاهر ساده را هم باید بهتر از اینها بخوانیم ، چگونه ؟؟؟
۱) همه ی درسهای کتاب بینش را خیلی خوب می خوانیم و یاد می گیریم .
۲) سعی می کنیم عربی و فارسی تمام آیه ها را و اینکه این آیه یا حدیث در مورد چه موضوعی است را خوب یاد بگیریم و به خاطر بسپاریم .
۳) تمام اسامی و نام کتابها و تاریخهای مهم ( خصوصا" دروس امامها در بینش دوم ) را که حتی در زیر نویس آمده ، به خاطر می سپاریم .
۴) قرآن ۲و۳ را خوب و بخش به بخش عربی و فارسی باهم ، می خوانیم و یاد میگیریم تمام سر فصلها و اینکه کدام سوره مربوط به کدام موضوع
است را خوب به خاطر می سپاریم .
۵) بسیار مهم !!!
مساله ی اصلی بسیاری از داوطلبان برای بینش فراموش کردن آن است نه خواندن آن .
برای جلوگیری از این پدیده به دستورات زیر عمل کنید :
▪ زود به زود دروس خوانده شده را دوره کنید و تستهای آنها حداقل یک هفته پس از آخرین دوره بزنید.
▪ بهتر است دوره فقط از روی کتاب درسی خودتان باشد ، چون وقتی شما برای اولین بار از روی کتاب درسی مطلب را حفظ کرده اید ، دقیقا" در حافظه ی بینایی شما شکل و رنگ و طرح و مطالب آن صفحه حک می شود ، پس اگر دوره هم همیشه از روی یک منبع باشد ، می تواند به یاد آوری توسط حافظه ی بینایی کمک کند .
▪ از خواندن جزوات خلاصه شده و گلچین شده ی بینش بپرهیزید ، زیرا خط به خط کتاب و حتی زیر نویسها مهم هستند و مورد سوال واقع خواهند شد .
▪ احکام را خوب یاد بگیرید بعد حفظ کنید ، زیرا که جملات دروس احکام کمی ثقیل هستند و اگر شما درست حکم را متوجه نشوید ، قطعا" تست را اشتباه خواهید زد .
● زبان انگلیسی :
کتاب زبان هم تقریبا" محروم واقع شده است .
اکثر داوطلبان گرامر را از روی جزوات می خوانند و معنی لغات را هم از آخر هر درس و یا لغتهای نوشته شده ، همراه با معنی ( به صورت فلش کارت و ....) حفظ می کنند .
در حالی که لغات زبان بسیار زیاد و فرارند و باید راهکارهای بهتری برای یادگیری آنها به کار گیریم . چگونه ؟؟؟
۱) کتاب زبان ( مخصوصا" پیش دانشگاهی ) را از ابتدا شروع می کنید به خواندن و در آوردن معنی لغات از دیکشنری ( زیرا لغتی که در جمله یاد گرفته شود و با پیدا کردن به حافظه سپرده شده باشد ، خیلی عمیقتر و بهتر از لغتی که خارج از جمله با معنی حاضر و آماده حفظ شده است ،
در ذهن باقی می ماند ).
۲) تمام بخشهای کتاب زبان از جمله لغات ، متنها ، صورت و پاسخ تمرینها و....
را باید بخوانید و لغاتش را در آورید نه اینکه به لغات آخر هر درس اکتفا کنید .
۳) از معلم خود بخواهید تمام تمرینها را حل کند .
۴) لغتها را سعی کنید با یک یا چند مترادف انگلیسی یاد بگیرید .
۵) لغتهای مترادف و متضاد در کنار هم بسیار راحتتر به خاطر سپرده می شوند .
۶) تستهای زبان را به صورت مخلوط بزنید نه طبقه بندی .
۷) در هنگام زدن تست چه گرامر باشد چه درک مطلب و چه تست لغت ، صورت تست و گزینه ها را معنی کرده و لغات جدید را فیش برداری کنید.
این کار به شما کمک می کند دایره ی لغاتتان بسیار وسیع شود .
مخصوصا" اگر داوطلب شرکت در کنکور منحصرا" زبان هم هستید .
این یکی از کارهای واجب بر شما خواهد بود .
۸) صحبت کردن در کلاس با همکلاسی ها یا در خانه با یکی از افراد تحصیلکرده ، به زبان انگلیسی دشوار ولی بسیار مفید خواهد بود.
۹) لغات زبان را ، از روی کتاب درسی خودتان و درجمله دوره کنید .
۱۰) لغات مهم را فیش برداری کنید تا در وقتهای تلف شده (اتوبوس ، مترو ، مطب دکتر یا صفهای مختلف ) بتوانید مروری برآنها داشته باشید.
اخطار !!!
داوطلبان علاقمند به زبان، فقط به شرکت در کنکور منحصرا" زبان اکتفا نکنید.
حتما" کنکور رشته ی اصلی خود را بدهید و در کنار آن در کنکور منحصرا" زبان هم شرکت کنید .
چرا که ظرفیت پذیرش و تنوع رشته در منحصرا" زبان بسیار پایین است .
در ادامه ی این سری مقالات در مورد دروس اختصاصی رشته های مختلف (به ترتیب : ریاضی ، تجربی ، انسانی ، ....) صحبت خواهیم کرد.
اول از درس ریاضی شروع کنیم که معضل بسیار بزرگی است .
درس ریاضی برای رشته ی ریاضی ، مباحث بسیار گسترده و مهمی را شامل می شود که بیشترین ضریب را دارد و در بالا و پایین شدن تراز خیلی موثر است .
مواردی که باید در یادگیری ریاضی در نظر گرفته شود ، به قرار زیر است :
۱) بهتر است ریاضیات را از همان اول دبیرستان کم کم و پله پله سر کلاس خوب یاد بگیریم، زیرا که ریاضی، درسی زنجیروار است و وقتی سنگ بنای یک مبحث را بد بگذارید، روی فهمیدن و یادگیری خیلی از موارد دیگر تاثیرجبران ناپذیری می گذارد (قابل توجه بچه های سال اول یا دوم که می خواهند از الان خود را برای کنکور آماده کنند )
۲) کتب درسی ریاضی بسیار مهمند ، و این در حالی است که ۹۹درصد دانش آموزان ریاضی را فقط از روی جزوه و کتابهای کمک آموزشی می خوانند .
۳) برای شروع، از کتاب اول دبیرستان شروع کنید (البته چون مباحث آن بسیار ساده است و اکثرا"در سالهای بالا تکرار شده است ، لزومی ندارد خط به خط کتاب را بخوانید و مثالها را حل کنید. فقط به دوره ی فرمولهای ارائه شده و حل تمرینهای سخت آخر هر مبحث بپردازید.)
۴) با این کار قشنگ روی غلتک می افتید و متوجه می شوید که چگونه باید با کتاب درسی ریاضی کنار بیایید و چقدر مفید است .
۵) خوب حالا کتابهای سنگینتر مثل : ریاضی سال دوم ، آمار، حسابان ، جبرواحتمال ، هندسه ، دیفرانسیل، گسسته ، هندسه تحلیلی (برای رشته ی ریاضی ) ، ریاضی سال دوم و سوم و پیش دانشگاهی (برای رشته ی
تجربی و انسانی ) را به ترتیب زیر بخوانید :
تمام متن کتاب را خط به خط بخوانید .
مثالهای داخل متن را بدون نگاه کردن به حل آنها حل کنید ، سپس حل خود را با حل کتاب مقایسه کنید .
تمرینهای کتاب را دانه به دانه بدون نگاه کردن به حل المسائل حل کرده ، سپس اشکالات خود را از معلمین ، همکلاسیها ویا ... بپرسید ، در غیر این صورت به دفترحل تمرین یا حل المسایل مراجعه کنید .
هیچگاه فرمولها را حفظ نکنید ، زیرا بزودی فراموش می کنید ، تازه اگر هم فراموش نکنید ، نمی توانید در حل تستها از آنها استفاده کنید ، چون فقط آنها را حفظ کرده اید و نمی دانید کجاها کاربرد دارند.
وقتی مطلب را از روی کتاب خواندید و مثالها و تمرینها را حل کردید ، باید آنقدر از آن مبحث تست بزنید تا فرمولها و راه حلها به همراه کاربردشان ملکه ی ذهنتان شوند.
برای دوره و تمرین تست زدن ، از تستهای کنکورهای گذشته استفاده کنید .
مثال) شما مبحث تابع را کامل از کتاب خوانده اید ، حدود ۵۰ تست از این مبحث را انتخاب می کنید ، ۲۵ تست اول را بدون گرفتن زمان ونگاه کردن به پاسخهای تشریحی حل کنید ، یعنی دقیقا" ذهن خود را درگیر سوالات نمایید و راه حلهای مختلف را برای رسیدن به پاسخ درست ، امتحان کنید ، بعد از تمام شدن این ۲۵ سوال به پاسخ تشریحی مراجعه کنید و پاسخهای خود را مقایسه کنید .
مهم: کنار هر کدام از سوالات که نتوانسته بودید هیچ راه حلی برای آنها ارائه دهید علامت منفی و کنار سوالاتی که کامل حل کردید ولی به پاسخ غلط رسیدید علامت ضربدر و کنار سوالاتی که نصف راه حل را رفته اید ولی بالاخره هیچ کدام از گزینه هارا درنیاوردید ، علامت مثبت بگذارید و دست آخر ، کنار سوالاتی که با راه حل درست به پاسخ درست رسیده اید ، هیچ علامتی نگذارید.
● خوب این کار به چه دردی می خورد ؟
به درد دوره کردن مفید و سریع ، یعنی در دور دوم که شما خواستید این تستها را دوباره بزنید ، (حداقل بعد از دو هفته )به حل تستهای علامتدار می پردازید و هر کدام را که توانستید حل کنید ، علامت کنارش را پاک می کنید .
وقتی می توانید بگویید که من به کل این ۲۵ تست با نکاتش مسلط شده ام ، که هیچ علامتی کنار هیچ تستی باقی نماند .
با این فرم خواندن و تست زدن، نه نیازی به حفظ کردن فرمولها و نه نیازی به حفظ کردن نکات تستها خواهید داشت، و نه احساس می کنید آن تستها و نکاتشان را پس از مدتی فراموش کرده اید .
● هشدار:
درس ریاضی برای رشته های تجربی و انسانی هم بسیار مهم و نمره آور است ، در حالی که خیلی از بچه های تجربی و مخصوصا" انسانی کل درس ریاضی و یا بخش عظیمی از آن را کنار می گزارند، یعنی اصلا" به سراغ ریاضی نمی روند.
شما حتی اگر هم، بدون توجه به ریاضی از سد کنکور رد شوید و در هر رشته ای که قبول شوید، به خاطر ضعیف بودن درس ریاضی اتان در دانشگاه با مشکلات زیادی روبرو خواهید شد .
در مورد درس فیزیک هم قضیه تقریبا" مشابه است ، فقط شما باید به متن کتب فیزیک و تعریفها و مثالها هم کاملا" توجه کنید، مثالهای داخل متن و تمرینهای آخر هر فصل همیشه عینا" و یا با کوچکترین تغییری صورت تستهای کنکور بوده اند .
واین در حالی است که ۹۹% بچه ها اصلا" توجهی به کتاب درسی فیزیک ندارند و وقت گذاشتن روی حل تشریحی مثالها وتمرینها را اتلاف وقت می دانند .
لذا آمار سازمان سنجش در کنکور ۸۴ نشان می دهد که فقط ۳% از کل بچه ها به چند سوال مفهومی – تعریفی فیزیک که مستقیما" از متن کتاب طرح شده بود ، پاسخ صحیح داده اند .
● توصیه:
البته در مورد دروس ریاضی و فیزیک ، اینکه شما درس را سرکلاس خوب گوش دهید و بفهمید هم مهم است ، یعنی فکر نکنید که اگر درس را سر کلاس نفهمیدم ، بعدا" خودم می خوانم، یاد می گیرم . قبل از کلاس درسی را که قرار است داده شود را روزنامه وار بخوانید تا پیش زمینه ی ذهنتان آماده ی دریافت باشد ، و در هنگام توضیح مبحث آمادگی پرسیدن اشکالات و فهمیدن کامل درس را داشته باشد.
● بچه ها !!
اینقدر دنبال فرمولهای طلایی و نکات نقره ای وراه حلهای کوتاه و کتاب تستهای معجزه آسا نباشید ، بلکه کتاب درسیتان را خوب مطالعه کنید.!!!!!!!!!!
  
 
 

 

 

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 141
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : جمعه 13 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حامد

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 152
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : شنبه 7 اسفند 1389 | نظرات ()